
بهزاد لابی :
آهاااااااااااااااااااااااااااااااای آوینا من یه روز نبودم خوب خوردی و خوابیدی!!!
واسه شروع :
اسم، پیشه، قصدت از دخول به کاخ!؟

چی شد که با زیباکده آشنا شدی و کِی ؟

ارزو ، خانه دار ، همینجوری قصد خاصی نداشتم
یک سال بیشتر که با زیبا کده اشنا شدم خیلی اتفاقی بود