فرک عزیزم جانم1- اگر جای چاک اورییر بودی چه صحنه ای از زندگی واقعی رو که دیده بودی تصویر دیفالت ویندوز میگرد؟ عکسی از کلوتهای شهداد- ایران بسیار جاهای دیدنی داره وبسیاری جاها که در حد جهانی مطرح هستند. کلوتهای شهداد فاصله کمی از گرمترین نقطه کره زمین(گندم بیان-کویرشهداد-کرمان-ایران) داره یه عکس واست میذارم اگه ندیدی راجع بهش سرچ کن خیلی شگفت انگیزه-میخوام با اون بک گراند ایران زیبا و شگفت انگیز رو به همه دنیا نشون بدم2-کتابی که در علاقمندی هات گذاشتی eat pray love را با چه معیاری انتخاب کردی و چه نکاتی به تو یاد داد؟ یکی از تاثیرگذارترین کتابهایی هست که خوندم و من با لیز شخصیت اصلی داستان در این سفر که باعث تحول زندگی لیز(الیزابت گیلبرت) شد همراه شدم و برای من هم تحول برانگیز بود3- گیتار رو بیشتر دوست داری یا پیانو رو ؟ اگر توانایی زدن هر دوشون رو داشتی کدوم آهنگ رو اجرا می کردی و کدوم ساز رو ترجیه میدادی؟ قبلا گیتار الان پیانو- برای اجرا هر دو عالین- آهنگهایی رو اجرا می کردم که حضار بتونن باهاش بخونن(دوست داشته باشن و شعرش رو حفظ باشن)4- فیلم های زیر رو مختصر توصیف کن:before sunrise یک دختر جسور در یک لحظه تصمیمی می گیره که همه زندگیش رو تحت تاثیر قرار میده و یک پسر با اعتماد به نفس باعث اون تصمیم می شهbefore sunset اتفاقای زندگی رونمی تونی پیش بینی کنی و نمی دونی دنیا برات چه خوابی دیدهbefore midnight گذر زمان و تاثیراتی که بر چهره و روح انسانها میذاره-بالا و پایین زندگی- ولی در تمام لحظات هر سه فیلم عشق که دستمایه اصلی داستانه از حالت خام شاداب و بازیگوش به حالت پخته و مسئول کاملا نمایانهThe gadfather درونی ترین لایه های انسان رو میشه در این فیلم دید و حس کردred نگاهی عمیق به اتفاقات به ظاهر معمولی زندگیblue همیشه اونطور نمیشه که می خوایم و فکر می کنیم اگه بتونیم زندگی رو اینطوری بپذیریم جهش بزرگی در زندگی کردیم
white زندگی زندگی و زندگی(فیلم مورد علاقه من در این سه گانه که هر بار می بینم منو مبهوت می کنه)
کارتون فروزن جادو در دستان السا نبود در قلب آنا بود آنا عاااااااشقتم
5- جه ژانری روت تاثیر عمیق میگذاره عاشقانه - ترسناک - جنایی - اکشن - ...برشی از زندگی واقعی(میشه درام-زندگی نامه و..)یعنی این توی ژانرهای مختلفی می تونه باشه6- گفتی که خیلی اطلاعات رو از پدرت یاد میگرفتی که در حوصله جمع نیست میخوام که بیشتر برامون بگی.. با حوصله بگو لطفا شده بود از کودکی تا به امروز به هر جای زندگیم نگاه می کنم جای پای تاثیرگذار پدرم رو می بینم وقتی هنوز پنج سالم نشده بود برادر کوچیکم به دنیا اومد و من هم مثل هر بچه دیگه ای می شد به اون حسادت کنم یا رقابت ولی با صحبتهایی که بابا کرد و روشهای کودک پسند که یه عروسک برام گرفت و گفت این رو با داداشت برات خریدیم مهمترین محافظ داداش کوچیکم شدم. بزرگتر که شدم هرچی توی مدرسه یاد می گرفتیم رو به صورت عملی و علمی برامون توضیح میداد مثل طرز کار ذره بین و چطور می شه یه کاغذ رو باهاش آتیش زد. با داستان گویی و خاطرات خودش درسهای زیادی که متناسب سنمون بود رو بهمون یاد داد. به کمک اون استعدادهام رو شناختم و در حدی که شد پرورش دادم وقتی دید به شعر علاقه دارم برام کتاب قافیه خرید و خونه هم پر بود از کتابهای شعر - به کتاب خوندن علاقه مندمون کرد- به فکر کردن -وقتی خیلی کوچیک بودم جوری باهام رفتار می کرد که فکر می کردم یه نابغه ام و اعتماد به نفس رو در من پرورش میداد- همه اصول انسانی رو با داستانهایی از زندگی خودش برامون تعریف می کرد و جا مینداخت- توی کتابی که نوشته و به صورت محدود چاپ شده نوشته، زمانی که در یک شهر محروم خدمت می کرد برای درمان بیماران اکثرا پولی دریافت نمی کرد و روزی که زنی که درمان شده بود(بیماری سل) از یک روستای دور افتاده و خیلی دور برای تشکر با مشقت به طوری که چند روز در مسیر بود- قسمتی از مسیر سوار بر حیوانات و بدون دسترسی به وسیله نقلیه- تا به پدرم برسه در دستمالی چند عدد تخم مرغ برای تشکر آورده بود و حسی که با دریافت اون تخم مرغها و مشقتی که زن برای رسوندن سالم اونها به پزشک معالجش کشیده بود رو توضیح داده. پدرم از اون تخم مرغها به عنوان یکی از مهمترین پاداشهایی که در زندگی گرفته یاد می کرد. یاد می گرفتم که چه چیزی در زندگی مهمه و چه چیزی کم اهمیت تر ...7- چه نکته ای در مامانت هست که همیشه به تو احساس غرور میده و تو میخوای که الگو برداری کنی؟ مادرم اسطوره صبر-پشتکار و اتکا به نفسه-حتی نمی تونم لحظه ای تصور کنم جای اون بودم و هرچی در مورد پدرم گفتم رو در نظر بگیر که چه همسر حامی و صبوری پشت این مرد بوده. زندگی در شهرهای محروم-دورانی که پدرم رزیدنت بود-به دوش کشیدن بسیاری از مسئولیتهایی که باید پدر انجام میداد ولی اون رو از اهدافش دور می کرد و مادرم با شکیبایی و عشق انجام میداد. 8- چه مسائلی باعث میشه احتیاج به مشورت پیدا کنی ؟ وقتی راجع به چیزی که برام مهمه زوایایی وجو داره که برام مجهوله یا نیاز به جزییات بیشتر یا دیدن از زوایای متعدد دارم9- کدوم شنا رو دوست داری و تو کدوم حرفه ای هستی؟ شنا کرال و قورباغه قدیمی بلدم- مبتدی رو به متوسط- با کرال تندتر شنا می کنم قورباغه قشنگتره-کرال پشت و زیرآبی و پروانه بلد نیستم خیلی دلم میخواد زیرآبی رفتن یاد بگیرم10- میتونی از شمع هایی که داری عکس برامون بگذاری.. بله حتما11- برای خانه تکانی کدام کار خیلی اذیتت میکنه که دوستش نداری؟ از کارایی که خودم انجام میدم مرتب کردن وقت گیر ترینه ولی اذیتم نمی کنه چون خیلی زود شروع می کنم هر روز یه کمش رو انجام میدم-کارای سخت رو خودم انجام نمی دم12- اگر قرار باشه یه لباس بدوزی برای یه جشن کدام یک از مدل های زیر را انتخاب می کنی؟ اونی که بیشتر دوست داری رو بگومدل دکلته بد نیست - یقه خشتی خوبه - یقه هفت خوبه - یقه رومی خوبه(خیلی این مدلی دارم دیگه داره تکراری میشه چون خیلی دوست دارمش)- یقه حلزونی بهم نمیاد- یقه گرد برای لباس ساده و مهمونی دورهمی خوبه13- کفش پاشنه 3 سانت سرکار یا مهمونیهای دورهمی یا 7 سانت بیرون رفتنایی که خیلی پیاده روی نکنم توی مهمونی نمی پوشم معمولا یا 12 سانتی ندارم - 10 سانت واسه مهمونی 14- کدوم گل بهت انرژی بیشتری میده رززززززز15- کدوم گل یا گلدان را دوست داری که توی خونه پرورش بدی گیاه چند رنگ فقط سبز نباشه 16- فیلم های هری پاتر رو دیدی بله17- برای ارتباط برقرار کردن با خانواده همسرت چه راههایی رو امتحان کردی؟ ج.اب داده؟ اول شناخت قبل از شناخت با هیچکس صمیمی نمی شم چون بعدش انصراف خیلی سخته-اگه نتیجه مرحله قبل عالی بود مثل خانواده خودم باهاش رفتار می کنم-متوسط بود مثل دوستی که خیلی هم صمیمی نیستی-منفی بود دوری و دوستی و گاردها بالا باشه لدفن 18- دوست داری خانم های برادرت باهات چه سطح ارتباطی را داشته باشن؟ فکر کنم منظورت خانم های برادرهام بود؟ الان یکی دارم یکی دیگه هم خواهد آمد- به مرور زمان و با کمک شناخت باهم صمیمی شیم انتها هم نداره میشه به اندازه یه دوست صمیمی یا یه خواهر صمیمی شد.19- اگر خواهر داشتی دوست داشتی کدوم حس رو باهاش تجربه کنی ؟ راستش دوست نداشتم خواهر داشتم. خواهرهایی که دیدم که خیلی هم زیادن اکثرا توی کودکی و اوایل جوونی حسابی پوست هم رو می کنن. اگه اختلاف سنیشون کم باشه که ای وای از هوو هم بدتر میشن. اما در بزرگسالی اکثرا خیلی باهم خوبن. ولی با توجه به این سیر که دیدیم توی خواهرها، این مدلیش رو دلم نمی خواست. ولی اگه اونجور که تصور می کنم و دلخواه خودمه دلم می خواست ازم 2-3 سال کوچیکتر بود و خیلی شبیه خودم نبود و مکملم بود مثلا من پسرونه بودم اون خیلی گرلی بود و میومد واسم لاک می زد و بعضی وقتا می گفت به جای شلوارک بیا دامن رو هم امتحان کن. با هم نقاشی می کشیدیم- با هم کتاب میخوندیم نوبتی با صدای بلند- مثلا بلد بود موهام رو دخترونه ببافه مدلای مختلف منم بهش راجع به تام سایر و هاکلبریفین می گفتم و با آرتمیسم(اسطوره های یونانی-بچه بودم آرتمیس بودم) مواظب آفرودیت خواهرم میشدم - از دنیای خیالیم علاقم به نوشتن و کتاب خوندن-از علاقم به هنر و طبیعت بهش می گفتم.20- خواهر یعنی..... این خواهری که من گفتم میشه نیمه ای که تو به جای من زندگی می کنی یا بهترش : نیمه ای که با کمک تو زندگی کردمممنون فرک عزیزم خسته نباشی مهربون قربونت برم دوستم خیلی سوالات قشنگ بود