خانه
2.09M

صندلی داغ

  • ۱۰:۲۷   ۱۳۹۵/۳/۱۰
    avatar
    دو ستاره ⋆⋆|3419 |2289 پست

    زیباکده
    مامان مانیا : 
    خسته نباشی خانومی مرسی
    _ به کدوم شهرای ایران سفر کردی؟خیلی از شهرهای ایران عزیز رو دیدم به جز اراک و یزد و سنندج و بندر عباس و کیش و قشم  ای بابا .............خیلی هارو که ندیدم 9
    _کشورای دیگه چطور ؟حاج خانوم و کربلایی خانوم هستم . خخخخخخخخخخخ البته سوریه و ترکیه هم رفتم . سه بار
    _کجا رو دوس داری ببینی؟ دوست دارم  دی ماه برم جنوب ایران رو ببینم و از کشورهای خارجی ایتالیا رو .
    _از دست شوهرت عصبانی بشی عکس العملت چیه؟لبخند می زنم .
    _ دکوراسیون خونت چه رنگیه؟کرم قهوه ای
    _ آرشین و نیوشاباباین بیشتر یا مامانی؟من معتقدم همه ی دخترها بابایی اند . دخترهای من هم همینطور .
    _ درسته که میگن بچه با بچه فرقی نمیکنه؟از لحاظ دوست داشتن والدین بعله . پدر و مادر هر دو بچه رو به یک اندازه دوست داره . ولی خصوصیات اخلاقی شون متفاوته و این طبیعیه . 
    اگه قرار باشه تو ی موقعیت خیلی حساس و بد بین دخترات و همسرت یکیو انتخاب کنی انتخابت کدومه؟؟؟؟دخترهام . از اسم کاربریم معلومه . 10
    _ تو خونه با زبون ترکی صحبت میکنید یا فارسی؟من و همسرم ترکی ولی با بچه ها فارسی . البته یک ساله که سعی میکنم با بچه هام گاهی ترکی صحبت کنم تا کم کم عادت کنند . اینجا معمولا اول با بچه فارسی صحبت میکنند تا تو مدرسه مشکلی نداشته باشه .
    _ ویژگی های عسل خوب چیه ؟؟؟(وای دده .................سوالات داره تخصصی میشه )
    _ خاطره تلخ تو زندگیت داری؟بله . مرگ پدرم . و از دست دادن کسی که دوستش داشتم .
    شیرین ترین خاطراتتم بگو برامون خاطرات شیرین زیاده خوشبختانه . به دنیا اومدن دخملی ها . خاطرات خوش سفر . بگو بخند هایی که با خواهرهام داشتم . دوران دانشگاه . دبیرستان. اوووف کودکی همشون خوب بودند . شاید براتون خنده دار باشه . یه شب پر ستاره . حرکت سریع ابرها . طلوع خورشید توی دشت صاف اینا هم جزو خاطرات شیرین منن . 
    و اما...
    از عشق دوران جوونیت برامون تعریف کن ..چی شد که نشدکشتمت ..................یعنی چی دوران جوونی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مگه الان نیستم . 1(حیف که الان عصبانیم مجبورم لبخند بزنم )
    و اما جواب سوالت .توی تاپیک گلنبات مفصل توضیح داده بودم . اینجا مختصرشو میگم . خیلی همدیگه رو دوست داشتیم . اما من دلم نمی خواست برم شهر دیگه ای زندگی کنم . اونم نمی تونست بیاد پیش من . بعد نشد که بشه . اما نتونستم فراموشش کنم .ظاهرا اونم نتونسته . اینو جاسوس دو جانبه گفته . زیباکده

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان