صندلی داغ

حالا من میپرسم عصبانی نشو . اما با قید این نکته که شما واقعا جوون هستید خانم جوان آخرش یه کاری کردین . بگم مونا مونا جون بیا قربون شکلت برم . از همون سوالهای ایسم ایسم دار بپرس . چه میدونم سکو لاریسم کمونیسم . زاپیا ایسم ......من از لحظه ای که نشستم رو صندلی فقط استرس سوالهای مونا رو داشتم که با اون همه سوال سخت می خوام چیکار کنم . شما از دری وارد شدین که آرزوی سوالای سخت مونا مونا رو دارم .  

فکر میکنی چرا نمیتونی عشق سابقتو فراموش کنی ؟نمیدونم . شاید چون خودم قطع کننده ی ارتباط شدم . شاید چون اون تا مدتها ول کن نبود . شاید چون زمان نامزدی من هی اصرار میکرد نامزدیتو بهم بزن . چه میدونم . شاید اون زمانها نمی تونستم احساس واقعیم رو بهش بگم . و اون همیشه حس میکرد که این دوست داشتن یک طرفه است . من مثل اون راحت نبودم .  

پس اونایی که بعدا فراموش کردن دروغ میگن یا واقعا فراموش کردن ؟شاید نوع و غلظت دوست داشتن بین ادمها یکسان نیست . 

به نظرت این عشق سابق چقدر توی روند زندگیت تاثیر گذاشته ؟من روزی که نامزد شدم عهد کردم که دیگه بهش فکر نمیکنم . خیلی تلاش کردم که فراموشش کنم . اما نشد . دکتر میگه به خاطر اینه که خود واقعیت نخواسته فراموش کنی . توی روند زندگیم به ظاهر تاثیر بدی نگذاشته . چون من آدم درون گرایی هستم . همه احساس میکنند من خیلی خوشبختم . خیلی خوشحالم . چون ظاهرا از همه چیز لذت میبرم . آدم خوش خنده ای هستم و اطرافیانم رو می خندونم . با بچه هام بازی میکنم . و به خودم القا میکنم که این یه موضوع دیگه است . ربطی به الانم نداره .  

با اون آقا کجا آشنا شده بودی ؟ اون چرا نیومد پیشت ؟!تو دانشکده . کارش طوری بود که یا باید تهران زندگی میکردیم یا جنوب . من هم که مرغ یه پا داشت .