بانو :
اگه هفته آینده ب طور اتفاقی متوجه بشید من از دوستان خانوادگی تون هستم و مدت هاست این موضوع رو میدونم, چ احساسی بهتون دست میده؟ عکس العملتون؟ حالا پنج شنبه آینده عصری ساعت 5 میخوام با مادرتون قرار بگذارم و بیام خونه تون؟ چ حسی دارید؟ میمونید خونه؟ یا تشریف تون رو میبرید بیرون منزل؟
نه بابا کجا برم. میمونم کلی میخندیم خوب. حس خنده دار احساس میکنم چه فامیلای شیطون و مرموزی داشتیم و نمیدونستیم. حالا فامیل یا دوست خانوادگی!دوشنبه است 19 مهر, ساعت حدود 12 تو شرکت نشستید و ی موضوع کاری عجیب ذهن تونو درگیر کرده, یهو یکی از همکاراتون در اتاق تونو میزنه و وارد میشه میگه این بسته پستی رو برای شما آوردن. بازش میکنید میبینید ی کیف پول چرمی دست دوز فوق العاده است که توش ی یادداشته نوشته تقدیم ب بهزاد لابی از طرف آهو. احساستون؟ عکس العمل؟
ایششش دختره سیریش 
نه شوخی کردم اما اگه بخوام واقعیت رو بگم، خوب قطعا که همچین اتفاقی نمیفته و همچین کاری نمیکنه اما به فرض که انجام بده دو حالت داره. اگه احساس کنم نیت پشتش یه جور "ما اینیم" هست، خوب خوشحال نمیشم. منظور مثل اون متنی که بین مسئول مالی روزنامه کیهان و یه ویراستار تو فضای مجازی پخش شده که مسئوله به طرف میگه پول شما به حساب بانک ملی شما واریز شد. بعد ویراستاره میگه مگه من به شما شماره حساب داده بودم؟ مسئوله میگه حاجی سلام رسوند و گفت ما رو دست کم گرفتید؟ ... اما اگه بدونم نیت پشتش خوب بوده، خوشحال میشم و تشکر میکنم و میگم حتما نگه ش میدارم خیلی قشنگه و البته یاداوری میکنم که روابط باحال مجازیمون خیلی بهتره.
فردا شب خواب میبینید با آقای امینی و ناظر زیباکده 1 تو اتاقی با دکور سایت زیباکده جلسه دارید, ی پیشنهاد اساسی بهشون بدین برای ی تحول اساسی تو سایت و خروج از رکود وگرنه دکور زیباکده شما رو میبلعه و تبدیل ب مدل تاپیک لباس مجلسی آقایون میشید.
چه خواب خفنی، میگم سعی کنید از امکانات روز بیشتر استفاده کنید و روی کاربرای سایت بیشتر تمرکز کنید که نیازهای اونا رو براورده کنید و دنبال جذب افراد بیشتر باشید.
ی روز سایتو باز میکنید میبینید آخرین عکس خانوادگی ک انداختین رو مهرنوش گذاشته تو کافه مونا مونا. چه میکنید؟
بهش پیام خصوصی میدم میگم تو کی هستی. باز اگه بفهمم از دوستانی هست که دست کم گرفته شدن که اعتراض میکنم و به زیباکده نامه مینویسم و ... اما اگه ببینم آشنایی کسی هست و شوخی کرده میخندیم و میگم پاکش کن عکس رو.
ی اعتراف زیباکده ای تاپ بکنید. باید ی اعترافی باشه ک چشم های مارو گرد کنه, یا لااقل حسابی بخندیم.
اگه بخواید خیلی تاپ باشه اسم افراد رو نمیتونم بیارم اما یه بار یکی یه پیامی که میخواست برای یه آقای دیگه رو بفرسته رو برای من فرستاد و خیلی جالب بود.
ازدواج کردین, همسرتون میگه دوست ندارم بری زیباکده. اگرم رفتی با خانوما نباید هم کلام بشی. چه میکنید؟
حالت بعیدی هست آخه الان تو فکرم اینه که طرف از قبل منو میشناسه و میدونه چجور آدمی هستم و دیده تو زیباکده منو و ... اگه با این چیزا اونم در حد اینقدر مجازی مشکل داشته خوب از قبلش میگفته. اما خود موضوع چیزی نیست که بگم خیلی برام مهمه ولی دلیل باید خیلی قانع کننده و منتقی باشه.
زیباکده ای ها تا چ حد در جریان آشنایی و ازدواج تون قرار میگیرند؟
کم در حد اصل خبر فقط اما چیزی از ارزشهای پازل و ... کم نمیشه. این بخش فانتزی شخصیت من قرار نیست واقعی بشه و من توی این سایت مثلا تاپیک نمیزنم برای بچه م و ... دوست دارم این بخشم فانتری بمونه. هر چند کسایی که تاپیک زدن خیلی کار باحالی کردن.
تو طول روز چقدر زیباکده ذهن تونو درگیر میکنه؟ کدوم کاربرا ؟ کدوم تاپیکا ؟ کدوم موضوعات؟
من معمولا حدود یک ساعت در مجموع تو زیباکده فعالیت میکنم مگه سرم خلوت باشه. من بیشتر اینجا تو بخش های فان و دورهمی مشارکت دارم. مثل چالش و داستان و اینجا و کافه گفتگو و ... بعضی تاپیک ها هم اظهار نظر میکنم.
خواب زیباکده ای دیدید تا حالا؟ ی کم تعریف کنید.
ندیدم راستش
خونه دارید؟ ماشین تون چیه؟
خونه ندارم و یه 206 دارم.
ی همکار جدید دارید ب طور اتفاقی متوجه میشید الهام کژویی هستن. بقیه شو شما تعریف کنید.
اگه اونم بفهمه من بهزاد لابی هستم که هیچی. اگه نه اول حسابی سر به سرش میذارم یه ماهی بعد اعتراف میکنم.
فردا شب شام خونه تون مهمونیم. شام چیه؟
باقالی پلو با گوشت و سوپ.
آرنینا رو هم دعوت کنم از طرف خودم و شما؟
دعوت کنید
اینا سواله ها طراحی کابوس نیست ب خدا :-))
یه جاهاییش که تو خواب دکور زیباکده میخواست منو بخوره داشتیم به conjuring نزدیک میشدیم 
فعلا بسه
