خانه
2.09M

صندلی داغ

  • ۱۱:۴۷   ۱۳۹۵/۷/۱۹
    avatar
    کاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    زیباکده
    بانو : 
    سری قبلی سوالا سلام نداده بودم؟ تو دلم گفته بودم، تایپ نشده بود، شما چرا نشنیدین؟
    سلااام. من شنیدم اما جوابم دلیور نشد!
    منظورم ازین که ذهنتون چقدر درگیر زیباکده اس، زمان لاگین شدن و فعالیت نبود... تو طول روز چقدر بهش فکر میکنید؟ مثلا من قبل این که بشینم پشت سیستم این سوالا تو ذهنم بود
    وقتی سر کار هستم، مخصوصا اگه حرفی زدم که باید کسی جواب بده یا مثل صندلی داغ ممکنه کسی بهم چیزی بگه، فکرم درگیر اون مسئله میشه.
    متولد چه سالی هستید؟ بانو چطور؟ آهو؟ نازنین جون؟ مهرنوش؟
    متولد 64 هستم، شما متولد 60 میزنی، آهو رو میدونستم اما یادم رفته فکر کنم 68 اینا، نازنین جون هم 61 میزنه و مهرنوش هم همین 62، 3 اینا میزنه.
    کسی بهتون گفته این آواتارتون از قبلیه بهتره؟ :-)
    گفتن بله اما اصالت بهزاد لابی اونه 4
    همسر بانو باهاتون تماس میگیره میگه فلان روز فلان ساعت فلان کافی شاپ همدیگه رو ببینیم و در مورد ی موضوعی صحبت کنیم... چ تصویر ذهنی ازش دارید؟ احتمال میدین در مورد چ موضوعی میخواد صحبت کنه؟ چند تا احتمالو بگید برامون. کنجکاوید سر قرار برید؟ میرید سر قرار؟ چرا؟
    اوه اوه، پای منو به سیستم قاچاق اصلحه باز نکنید 16 نه شوخی کردم اما احتمالات محتمل اینه که فکر کرده شما بهش نارو زدید میخواد ببینه من چیزی میدونم یا نه. این از همه محتمل تره! دیگه شاید مشکل مالی پیش اومده باشه و یه خرید آنلاین عجیب غریب شما کرده باشی، یا مثلا با مدیران زیباکده به مشکل خوردی اون اومده ببینه من چیکاره ام و اینا. راستش کنجکاو میشم اما دوست ندارم برم چون خوشم نمیاد وارد مسایل زندگی دیگران بشم بخصوص اگه نشناسمشون. اگه راهی داشته باشه نمیرم به دلیل قبل مگه اینکه از شرکتمون که بیام بیرون یه لیموزین دم در باشه و یه نفر با بارونی مشکی در حالی که داره به اون دستش که توی جیبشه اشاره میکنه ازم بخواد که سوار شم!
    وارد ی رابطه عاطفی با دختر خانمی شدین ( تعمد دارم بگم رابطه عاطفی نگم عشق :-) ) به چالشی میخوره رابطه تون، ضروری میبینید در موردش با ی خانوم صحبت کنید، اون خانم کیه؟
    بستگی داره که مشکل چی باشه و شخصی که باهاش میکنم چه تجربیاتی باید داشته باشه. حتی الامکان کسی که خیلی طرف رو نشناسه و اون تجربه رو داشته باشه که بتونه بی غرض چیز کنه.
    تا کی قراره بیایید زیباکده؟ نمیخواین تو اوج خداحافظی کنید؟
    فعلا که من با تمرین هایی که انجام میدم و رژیم غذایی که دارم تا 3، 4 سال رو حتما توی اوج هستم بعدش ببینیم چی میشه.
    چرا زیباکده اینقدر خلوته؟ چرا شبا نمیان کاربرا؟ و نمیایید؟ تعطیلات چرا تعطیله اینجا؟ چرا کشش و جذابیت سایت اینقدر کمه ک مجبورن مسابقه بذارن جایزه بدن و اینا ؟
    کاربرای زیباکده دو دسته هستن تا اونجا که من دیدم، یه دسته بزرگیشون فقط خواننده هستن و وقتی تاپیک های پربازدید رو میبینم میبینم میلیون ها بازدید داشته اما فقط شاید 10، 20 نفر توش پست گذاشتن. اما بچه های خودمون که کارای غیر تخصصی هم انجام میدن معمولا تو اوقات آزاد سر کار و پر کردن اون وقت میان اینجا و شبا دیگه تلگرام نهایت. کشش سایت برای کارهای غیر تخصصی چون خیلیا تو تلگرام درگیرن کم شده، دوبار فیلتر شدن و رفتن بعضی از کاربرهای باحال هم علت مهمیه و اینکه جایگزین کردن آدم های باحال و جذب بلند مدتشون کار سخت تری شده با ظهور اپلیکیشن های ارتباطی موبایلی
    صبح ساعت 10 تو شرکت نشستید و مشغول مطالعه واسه جلسه ای ک ساعت 11 دارید، در شرکتو میزنن و 4-5 تا از بچه های بالا میان تو. با حکم قضایی شما و مدیر شرکت و شخص دوم شرکت رو ب اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت میکنند و سیستم ها و گوشی ها و هاردها و فلش ها و ... رو هم بار میزنن می برن. به بقیه بچه های شرکت هم میگن ک تا اطلاع ثانوی از تهران خارج نشن. شما سه نفر تو بازداشتگاه دادسرای شهید م ق د س بازداشت میشید و تشریف میبرید انفرادی. تا ی هفته بازجویی ندارید. بعد ی هفته تو اولین بازجویی متوجه میشید شرکت تون پوششی بوده برای یک سری فعالیت های ضد نظام . (بر فرض صحت ادعاشون)چ احساسی بهتون دست میده؟ راستش فرض محالی رو گفتید، آخه دو نفر آدم معمولی چه فعالیت هایی بر ضد نظام به این بزرگی دارن انجام میدن؟ اونایی که فعالیت های ضد نظام و کشور رو انجام میدن رو که نمیشه گرفت 4 به هر حال من میگم باز چندتا از بچه های بالا میخوان یه خرابکاری کنن چندتا قربانی میخوان که بیان صدر اخبار! اگه واقعا همچین چیزی بوده و اونا اینقدر تحقیق کردن و میدونن، منو چرا گرفتن و اینقدر تو شرایط امنیتی و با روشهای بازجویی پیشرفته علیه جاسوسا دارن روم کار میکنن؟! احساسم اینه که بدبخت شدم رفت ...
    عکس العملتون؟ چجوری خودتون رو با شرایط انفرادی وفق میدین؟ چ تصوری از انفرادی دارین؟ فکر میکنید تا کی بازداشت تون طول میکشه؟
    فکر میکنم خیلی طول بکشه. سعی میکنم به خودم بقبولونم که این واقعیه و اگه بی گناهیم ثابت بشه ولم میکنن و پس هر کاری در جهت اثبات بیگناهیم میکنم. تصورم اینه که غیر قابل تحمله. وقتی یکی هدف داره شاید بتونه تحمل کنه، مثل اون اسیر جنگی ایران که بالای 10 سال زندان بود و سالها تو انفرادی بود میگفت مثلا با یه نخ سه ماه بازی میکردم، بعد تسبیحش میکردم 6 ماه ذکر میگفتم و ... با یه چیز موجود باید تمرکز کنی.
    توو خانواده کی بیشترین ضربه ی روحی رو میخوره ارین موضوع؟ کی پیگیر کاراتون میشه؟ کی وقت و انرژی میزاره؟
    لابد ندای درونی بیشترین ضربه رو میخوره، همه قاعدتا پیگیر میشن و وقت میذارن اما باز ندای درونی بیشتر. 
    مثلا چ کارهایی میکنند؟ کی پول خرج میکنه واسه پیگیری ها؟ فامیل و دوستانتون چقدر در جریان موضوع قرار میگیرن؟ دوستان و فامیل چقدر پیگیر کاراتون میشن؟ کیا همدردی میکنند با خانواده تون؟
    کار خاصی که از دستشون بر نمیاد میرن میشینن اونجا میگن امکان ملاقات بدید یا بیگناهه و ... لابد همه در جریان قرار میگیرن دیگه اگه طولانی بشه. فامیل که خیلی پیگیری نمیتونن بکنن آخه چیکار کنن؟ زندان معمولی که نرفتن بیان وثیقه بذارن یا ... همدردی فامیل نزدیک و دوستان
    انتظار پیگیری کارها و همدردری رو از کیا دارید؟ خانواده تون با شبکه ها و سایت های اون ور آبی مصاحبه میکنند؟
    انتظار از خانواده م دارم اما نه جوری که زندگی خودشون نابود بشه در حد معمول و معقول. شاید دیگه وقتی ناامید بشن که با من عادلانه رفتار کنن دیگه بگن حداقل بذار نامش زنده بمونه و صحبت کنن و فشاری بیارن به نظر خودشون. اما اگه شما یا بابای شنگول بخواید میتونید نجاتم بدید 4
    خودتون بیشتر نگران چ مساله ای هستید تو انفرادی؟ می تونید تحمل کنید؟ یا کارتون ب بیمارستان میکشه؟ چقدر تلاش میکنید با سیستم و اعضای اونجا وارد تعامل بشید؟ اهل اعتصاب غذا هستید؟ تحملشو دارید؟
    تحملش سخته چون میدونی روند قابل پیش بینی ای نداره و یه هدف بی ربطی رو داره دنبال میکنه. بیمارستان که حتما میکشه دیگه نه غذایی نه چیزی، کلی فشار و بی خوابی و ... سعی میکنم تعامل کنم اما بعیده اونا کارشون رو بلدن. دیگه آدم بره اونجا شاید از پس اعتصاب غذا هم بر بیاد.
    اینایی ک گفتم رو دوست دارید تجربه کنید؟
    نه دوست ندارم.
    خخخخخخ چیا پرسیدم. داره تبدیل ب صندلی الکتریکی میشه
    فیلم چی دیدی اومدی اینجا؟
    چرا بانو رو مرموز میبینید؟ روراست نیست؟ واقعی نیست؟
    واقعی نیست، حاضر نیست روی صندلی داغ بشینه. حاضر نیست از خودش بگه. اوایل فقط با بابای شنگول حرف میزد اونم کُد وار که فقط خودشون میفهمیدن. یه چیزای عجیبی از نی نی سایت اینا میگفتن که خودشون میفهمدین. خیلی زود اومدن اینجا اما تا سالها فقط با خودشون و توی یه تاپیک بودن و ...

    از مادرتون تشکر کنید، باقالی پلو با گوشت بی نظیر بود ... ولی روم نشد سوپ رو تست کنم، نزدیکم نبود آخه ..انشالله دفعه بعد با آهو ناهار میاییم. ی جمع خانومانه
    خواهش میکنم نوش جان! ای بابا قرار شد تعارف نکنید دیگه، میگفتی برات میریختم اتفاقا خیلی هم خوشمزه شده بود. بیاید منزل خودتونه منم میرم یه دوری میزنم.
    دیگه وقت ندارم بیشتر ازین تایپ کنم و فسفر بسوزنم... شمام خسته شدین... خسته نباشید...
    و برقرار باشید
    مرسی و خسته نباشید.
    زیباکده

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان