خانه
2.09M

صندلی داغ

  • ۲۲:۵۶   ۱۳۹۲/۹/۲۰
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|15007 |7040 پست
    زیباکده

    بهزاد لابی : 
    - اگه یه بار خودت بی هیچ وسیله ای میتونستی پرواز کنی، دوست داشتی بر فراز چه چیزی یا جایی پرواز کنی؟
    - وقتی النا بزرگ شه، کفش خوشگلاش رو بی سر و صدا میپیچونی و پات کنی، بعد تو مهمونی ببینه و هی بهت چشم غره بره؟
    - تا حالا دنبال دکمه ی غلط کردم گشتی ؟ ... ؟
    - ماه در میاد که چی بشه؟
    - وقتی با یکی بیرون از خونه قرار میذاری سر وقت میری؟
    - یوسف بیچاره دو ساعتِ که تو ماشین نشسته و پیاده میشه قدم میزنه، تو هنوز داری رژ لب میزنی و فک میکنی فر موهات خوب نشده ؟؟؟ بابا شام رو هم دادننننن
    - النا تنها میخوابه یا پیش شماست؟ اگه تنها از کی؟ لابد از 1 روزگی ؟؟؟
    - اگه النا و دوست پسرش رو تو خیابون ببینی، طوری که هیچ راهی واسه به رو نیاوردن نباشه و قبلش النا بهت نگفته باشه چیکار میکنی؟
    - تا حالا شده از دست یوسف عصبانی باشی و با عصبانیت در حال داد و بیداد باشی که یهو تو حرف زدنت یا کلا یه صحنه فوکاهی اتفاق بیفته، کلا بحث عوض شه؟
    - قلقلکی هستی؟
    - وقتی سکه گرون و ارزون میشد، با یوسف شوخی میکردی که الان زیاد صحبت میکنی، میرم سکه هام رو میذارم اجرا، یا تو ارزونی اون میگفت بیا اینم سکه هات به سلامت ؟

    زیباکده
    1- من تو خواب خیلی پرواز میکنم ...حالا تو واقعیت هم پرواز کنم خیلی خوبه مهم نیست کجا باشه فقط پرواز کنم

    2-نه ...چون مطمئنا اون امون بهم نمیده و وسایل منو می پیچونه

    3-آره .... بعضی اوقات خیلی بدرد بخوره

    4-میاد رفیق کی بشه ....بهت نمیاد مارتیک گوش بدی؟؟!!

    5-حتـــــــــــــــــــــــما ..خیلی از اینکه بد قولی کنم بدم میاد اگه یکی هم قالم بذاره باز قاطی میکنم

    6-قبلا که النا نبود منو یوسف با هم از در میرفتیم بیرون .... از اول بهش گفتم هر جا میخایم بریم تو به من بگو ساعت چند از در میری بیرون من اون ساعت حاضرم ....و واقعا هم حاضر بودم و نیازی نبود تو پارکینگ قدم بزنه اما با النا یه مقدار برنامه ریزی سخته ..چون حاضر شدی میخای از در بری بیرون یهو میگه اصلا من نمیام و ....
    بعدش هم الان باید هم وسایل خودمو جمع کنم هم ساک النا رو بندم هم لباسای یوسف رو ست کنم و آماده کنم ...

    7-النا متاسفانه هنوز پیش ما هستش ..چندین بار پروژه جدا سازی رو انجام دادیم اما موفق نشدیم ..الانم اتاقش سیستم گرمایشی نداره و سرده ...

    8- یکی از بچه ها ازم پرسیده بود قبلا ..... من و یوسف در مورد اینم به توافق رسیدیم .... یوسف میگه اگه تو دوران بچه گی اش باشه و بچه بازی و سر کاری باشه جلوش رو میگیریم .... حیف وقت نیست که صرف این علافی ها بشه ..اما نه اگه تو سن بچه بازی نبود باید ببینم طرف کیه ...باید ببینمش و باهاش حرف بزنم اگه سرش به تنش میارزید و آدم با فرهنگی بود ..تحت نظارت ما ایرادی نداره .اما اگه خوشمون ازش نیومد یه جوری النا رو منصرف میکنیم دیگه .... جان خودم چقدر متجدده یوسف ....

    9-آره ... پیش میاد ....

    10-خـــــــــــیلی ..... هههههه

    11-آره بهزاد ...بیچاره اش کردم .... همش میگفتم ...برام فلان چیزو مثلا میخری ..تا میومد جواب بده میگفتم ..البته نخریدی هم عیب نداره مهریه ام و میذارم اجرا میخرم ...
    یا بهش میگم ...کاش پول داشتیم خونه رو عوض میکردیم ..میگه الان باید اقلا 60 ملیون رو پولت داشته باشی و  وقتی میبینم خیلی جدیه بحث میگم : یوسف چطوره من مهریه ام رو بذارم اجرا با پولش خونه رو عوض کنیم ...اونم میگه بذار فقط اوین اومدی کمپوت آناناس کمتر نیاری ها ....حالا نمیدونم چرا میگه باید کمپوت ببرم ههههههههه
    اما اون اصلا نمیگه ... یه بار به شوخی گفتم : گفت شوخی اش هم قشنگ نیست  مگه ارزش تو به سکه است ...
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان