 | ronak n :
 | الهه(مامان النا) : شنیدم مهمون داری؟
مهمونات کین؟ چند نفرن؟ چی میپزی براشون؟ | |
پدر و مادرم هستن که از مشهد اومدن و به خاطر اونا فامیلامون میان دیدنشون ، واسه همین که گفتم یه خورده سرم شلوع میشه
واسه پخت و پز هم که معمولا وقتی مامانم میاد ، مامانم بیشتر تو آشپزخونه اس تا من 
| |
دوست جون چشمت روشن ... به سلامتی .... خوش بگذره بهت عزیزم
