 | الهه(مامان النا) : دقیقا چه وضعی میشد اون وقت؟؟؟؟
مثل وقتی که موادت بهت نرسیده و میگی شگ؟؟؟؟؟
مثل وقتی که دفترت رو میبینی و حسرت میخوری؟؟؟ | |
اصلا نمیشه توصیف کرد !! اونجا که رفیق ماهی رو مرغ ماهی خوار میگیره، بعدشم سایه مرغ ماهی گیر میفته روی خودش که دیگه

شگ که هیچی شیام! شیامتی میاره !

فکر کنم اینجا بود که من از 5، 6 سالگی شهیار قنبری باز شدم ! البته 10، 15 سال بعدش شناختمش و کارایی که خودشم اجرا کرده و خیلی ها که شعراش رو اجرا کردن
