 | بهزاد لابی : - اسب یا سگ؟ - سگ یا گربه؟ - بچه بودی با کسی مثل سگ و گربه بودی؟ - مثل صندوق پست همه ش دهنت باز بود؟ - این اِلی و لواشک و نفس، یعنی هیچ راهی نیست ازدواج کنن؟ همه ش وعده، همه ش وعید؟ - لاک طرح دار تا حالا خودت زدی؟ دست چپ و راستت چطوری میشه؟ - تا حالا تو چادر خوابیدی؟ - خودت رو به موش مردگی زدی؟ - مارمولک بازی درآوردی؟ - یه سوتی دادی بندازی گردن شوشوی بی خبر از همه جا؟ - ابروهات رو تا به تای ضایع برداشتی یه موقع؟ - تو هم باید کلی اصرار بهت بکنن تو مهمونی پاشی برقصی، بعدشم باید با اصرار جمعت کنن از وسط؟ - تا حالا واسه کسی یه خوابی دیدی که ... ؟ | |
-هر دوش
- سگ...از گربه متنفرم...متنفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
-نه بچه بودم نه ولی الان از بعضیا اصلا خوشم نمیاد
- چرا راه که زیاده...ولی متاسفانه هر کسی لیاقتشونو نداره ... با الیو لواشکو نفس بودن یه سری فاکتورو شاخص میخواد که هر پسری نداره آقا بهزاد
- نه خودم نزدم ولی دیدم دست راست استاد فرشچیان دست چپ سارا پنجساله از تهران

- آره زیاد....خیلی کیف داره...یه بارم تو مریوان آب اومد بود تو چادرمون خیلی خندیدیم

- نه من آدم بسیار رک و صادقی هستم از موذی گریم متنفرم .
- نازی حامد....

نه اصلا فقط یهبار که مهمون یکی از اقوامشون بودیم یه غذایی داشتن من دوست نداشتم...سر شام ازم پرسید چرا نمیخوری گفتم اومدنی حامد برام سمبوسه خریده یکم سیرم

بچم هیچیم نگفت
-نه والا
- بعضی جاها آره...ولی بعضی جاها مثل عروسیه خودم دیگه بهزور از اینور و اونور پیغام دادن که مونا بسه دیگه بگی بشین زشته انقد میرقصیو صوتو داد میزنی.

دقیقا باید جمعم میکردن از وسط
- آره ...ولی در حد خواب باقی مونده...نتونستم عملی کنم