۰۱:۲۶ ۱۳۹۳/۲/۲۶
مرمرییک ستاره ⋆|3490 |1935 پست
دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند
رؤیاهایش را آسمان پرستاره نادیده می گیرد
و هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های برزبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو و من
برای تو و خویش
چشمانی آرزو میکنم
که چراغها و نشانهها را در ظلماتمان ببیند.
گوشی
که صداها و شناسهها را در بیهوشیمان بشنود.
برای تو و خویش
روحی
که اینهمه را در خود گیرد و بپذیرد.
و زبانی
که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد
و بگذارد از آنچیزها که در بندمان کشیدهاست سخن بگوییم.
شعر مارگوت بیکل
با صدای شاملو