خانه
136K

ماجراهای دانشجویی

  • ۱۷:۱۵   ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    دو ستاره ⋆⋆|2582 |2251 پست
    سلاامممم. من تازه واردممم
    بچه ها من ترم پیش درسم تمووم شد.یادش بخیر منو یکی از دئستام با هم خونه داشتیم . 2تا از دوستامون هم با هم. همیشه یاما پیش اونا بودیم یا اونا پیش ما بودن.خیلی خوش میگذشت.خونهی اونا یکم سنگین بود ساعت 3 شب چراغا خاموش بود یهو تو خونه صدای پا شنیدیم قشنگ هم واضح بود هیچی دیگههههه سکته کردیم . ما که همش از تنگی جا گله داشتیم با ورتون نمیشه 4 تایی رو یه تشک بهم چسبیده بودیم.یکی از دوستام نم ترسید هی حرفای وحشتناک میزد و ما بهم بیشتر می چسبیدیم هم خنده بود هم سکتهه بیدار موندیم تا هوا روشن شد بعد خوابیدیممم
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان