منم بگم سال اول من خوابگاه بودم دوستام خيلي شيطون بودن برعكس من كه خانم بودم


بچه ها رفتن سيگارت خريدن شب كه همه خواب بودن از طبقه بالا چند تاسيگارت همزمان روشن كرديم پرت كرديم پايين همه از خواب پريدن فقط صداي جيغ بود كه ميومد بيچاره ها همه سكته زدن خيلي خنديدم البته هيچكي نفمهيد كار بچه هاي اتاق ما بود و گرنه توبيخ ميشديم
