خانه
7.46K

ترک اعتیاد

  • ۲۳:۱۰   ۱۳۹۳/۱/۱۹
    avatar
    کاربر جديد|3 |26 پست
     سلام به همگی
    من کمک می خوام
    می خوام ببینم چطور می تونم کاری کنم که شوهرم اعتیادشو ترک کنه
    ویرایش شده توسط شیما در تاریخ ۱۹/۱/۱۳۹۳   ۲۳:۱۰
  • leftPublish
  • ۰۰:۰۸   ۱۳۹۳/۱/۲۲
    avatar
    شیما
    کاربر جديد|3 |26 پست
    سلام به همگی کاش حداقل یکی ازم می پرسید به چی اعتیاد داره ولی از اونجایی که برا هیچ کس مهم نبود ودم میگم مشکلم چیه. به داداشش خیلی علاقه داره راستش دوست ندارم داداشش بیشتر از این تو زندگیم باشه
  • ۰۱:۰۰   ۱۳۹۳/۱/۲۲
    avatar
    ياقوت
    یک ستاره ⋆|2204 |1160 پست
    عزيزم! براى همين كسى نظر نداده، چون همه خيال مى كرديم شوهرت معتاد به مواد مخدره و اظهار نظر در اين زمينه تجربه و تخصص مى خواد.
    ميشه بگى چند وقته ازدواج كردى؟
  • ۲۱:۱۱   ۱۳۹۳/۱/۲۳
    avatar
    شیما
    کاربر جديد|3 |26 پست
    سلام یاقوت جون ممنون که توجه کردی
    ما 4 ساله ازدواج کردیم البته تا تهران بودیم بهتر بود ولی از وقتی برگشتیم شهر خودمون و نزدیک برادرش هستیم بدتر شد
    ویرایش شده توسط شیما در تاریخ ۲۳/۱/۱۳۹۳   ۲۱:۱۲
  • ۱۱:۳۱   ۱۳۹۳/۱/۲۴
    avatar
    پرستو ♥
    یک ستاره ⋆|1561 |1828 پست
    سلام شیما جون آره منم فکر کردم اعتیاد به موادیه
    مثلاً همسرت چی کار میکنه که حرصت در بیاد ؟
    برادرش بزرگتره از خودش ؟
    همسرت به برادرت تکیه کرده؟
    همسرت پدر و مادرش هستن ؟
    چرا برگشتید شهر خوتون ؟
    به تهران خیلی دوره ؟
  • ۱۱:۴۴   ۱۳۹۳/۱/۲۴
    avatar
    سنا
    دو ستاره ⋆⋆|652 |2369 پست
    عزیزم یعنی انقدر صمیمی هستن ک تو زندگیتون مشکل به وجود اومده، ی کم بیشتر توضیح بده
  • leftPublish
  • ۱۱:۵۰   ۱۳۹۳/۱/۲۴
    avatar
    پروانه
    چهار ستاره ⋆⋆⋆⋆|4627
    شیما جونم ناراحت نباش شوشوی منم به خانواده ش معتاده. این فقط مشکل شما نیست
  • ۱۴:۴۷   ۱۳۹۳/۱/۲۹
    avatar
    شیما
    کاربر جديد|3 |26 پست
    سلام پرستو جان مرسی از اینکه بهم کمک می کنی. راستش شوهرم مدام پیشه داداشش چون ما طبقه بالای خونه داداششیم. ظهر و عصر مدام پایین پیشه اونه. و آره بزرگتره و چون پدرش فوت کرده برادرش براش حکم پدرشو داره برا این برگشتیم چون شوهرم گفت می خوام پیش خانواده ام باشم ولی به لطف برادرش با بقیه خواهر برادراش قهرن در نتیجه می خواست فقط پیش برادرش باشه و انتقالی گرفت 
    ویرایش شده توسط شیما در تاریخ ۲۹/۱/۱۳۹۳   ۱۴:۴۸
  • ۱۴:۵۲   ۱۳۹۳/۱/۲۹
    avatar
    شیما
    کاربر جديد|3 |26 پست
    زیباکده

    سنا : 
    عزیزم یعنی انقدر صمیمی هستن ک تو زندگیتون مشکل به وجود اومده، ی کم بیشتر توضیح بده

    زیباکده
    سلام سنا جون آره خیلی صمیمین و داداشش از اوناس که میگه زن باید از شوهرش بترسه ولی من یا بهتر بگم خانواده ام از این اخلاق ها نداریم که از شوهرمون بترسیم و داداشش بهم گفت من نمی ذارم داداشم اونی بشه که تو می خوای
  • ۱۷:۵۶   ۱۳۹۳/۱/۲۹
    avatar
    ياقوت
    یک ستاره ⋆|2204 |1160 پست
    شيما جون! مى تونى با يك مشاور خانواده صحبت كنى! البته اين چيزا زمان مى بره و بايد صبور باشى. سعى كن در مقابلش موضع نگيرى و حساسش نكنى.
  • ۱۸:۰۴   ۱۳۹۳/۱/۲۹
    avatar
    ياقوت
    یک ستاره ⋆|2204 |1160 پست
    شيماى عزيز! وقتى يه شهر ديگه باشى بهتر مى تونى استقلالت را حفظ كنى ولى حالا هم مطمئن باش كه با گذشت زمان براى شوهرت عادى ميشه. حالا چون بعد از چند سال دورى اومده پيش برادرش خيلى وابسته است.
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان