خانه
8.04K

همسر شما هم اگر این خصوصیت را دارد، یک همسر زورگو است!!

  • ۱۶:۵۶   ۱۳۹۴/۱۱/۲۴
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48267 |46689 پست

    یک همسر زورگو و کنترل گر در ذهن خیلی از ما کسی است که دیگران را از مسیری که در زندگی‌شان می‌روند سرزنش کرده، خشونت فیزیکی دارد یا به طور مداوم تهدید کرده یا اولتیماتوم می‌دهد.یک همسر زورگو و کنترل گر در ذهن خیلی از ما کسی است که دیگران را از مسیری که در زندگی‌شان می‌روند سرزنش کرده، خشونت فیزیکی دارد یا به طور مداوم تهدید کرده یا اولتیماتوم می‌دهد.

    خصوصیات همسران سلطه گر چیست؟

    الگوهای رفتاری خطرناک و ناسالم همیشه چندان واضح نیستند. همه ما ممکن است در دوره‌ای از زندگی گرفتار روابط مسموم شویم. و رفتارهای کنترل ‌گر هیچ مرز و محدودیتی نمی‌شناسد – آدمها در سن، جنسیت، گرایش جنسی یا وضعیت اجتماعی-اقتصادی ممکن است در روابط خود سلطه گر باشند.

    یک فرد کنترل‌ گر در ذهن خیلی از ما کسی است که دیگران را از مسیری که در زندگی‌شان می‌روند سرزنش کرده، خشونت فیزیکی دارد یا به طور مداوم تهدید کرده یا اولتیماتوم می‌دهد. ما این فرد را قلدری تجسم می‌کنیم که به هر کس که می‌رسد او را تحقیر کرده و مدام به همسرش دستور می‌دهد. با اینکه این علامت‌ها به شدت مشکل‌ساز هستند اما نشانه‌های دیگری هم هست که به طور کاملاً متفاوتی خود را نشان می‌دهند.

    افراد زورگو و کنترل‌کننده برای تسلط یافتن بر همسرشان از ابزارهای مختلفی استفاده می‌کنند. گاهی‌ اوقات این کنترل احساسی آنقدر پیچیده می‌شود که کسی که تحت کنترل قرار گرفته باور می‌کند که خودش فرد زورگوی جمع است و یا خیلی خوش‌شانس است که همسر کنترل‌کننده‌اش او را تحمل کرده و با او مانده است. این رفتار چه منجر به مشکلات و آزارهای احساسی و فیزیکی بیشتر شود یا نشود، وضعیت سالمی در رابطه به حساب نمی‌آید. اگر بیشتر از چند مورد از علامت‌های زیر را در همسرتان مشاهده کردید، حتماً این مشکل را جدی بگیرید.

     

    جدا کردن شما از دوستان و خانواده‌تان

    ممکن است کم‌کم شروع شود اما معمولاً این اولین قدم برای کنترل کردن شماست. ممکن است از اینکه چقدر با برادرتان تلفنی صحبت می‌کنید شکایت کند یا بگوید از دوست صمیمی شما خوشش نمی‌آید و شما نباید دیگر با او معاشرت کنید. یا سعی می‌کند شما را برعلیه کسانی که تا پیش از این به آنها تکیه می‌کردید بشوراند. هدف او از بین بردن شبکه حمایتی شما و درنتیجه قدرتتان است تا احتمال اینکه بتوانید مقابل او بایستید کمتر شود.

     

    انتقاد مزمن، حتی اگر موارد کوچک باشد.

    انتقاد هم مثل جدا کردن شما چیزی است که کم‌کم شروع می‌شود. در واقع، ممکن است خودتان را متقاعد کنید که انتقادهای او فقط برای کمک کردن به شماست یا فقط ابراز عقیده‌اش است که مدل لباس‌ پوشیدن، حرف زدن، غذا خوردن یا رفتارهای شما را دوست ندارد و شما نباید به خودتان بگیرید. اما این انتقادها هر چقدر هم کوچک و جزئی باشند، بخشی دائمی از رابطه شما شده و احساس پذیرفته‌ شدن، دوست داشته شدن و ارزشمند بودن را برای شما سخت‌تر خواهد کرد.

     

    تهدیدهای بیش از اندازه بر علیه شما یا خودش

    خیلی‌ها فکر می‌کنند که تهدید فقط باید فیزیکی باشد تا خطرناک و مشکل‌ساز قلمداد شود. اماتهدید به ترک کردن، قطع کردن امتیازها یا تهدید به آسیب رساندن به خودش یا شما درست مثل خشونت فیزیکی مشکل‌دار است. برای هیچکس خوشایند نیست که در رابطه‌ای باشد که مدام ترس از ترک شدن یا آسیب دیدن داشته باشد. خیلی وقت‌ها تهدید به این خواهید شد که اگر او را ترک کنید، خانه، فرزندان و حمایت مالی‌تان را از دست خواهید داد. این تهدید‌ها چه واقعی باشند چه غیرواقعی راهی برای کنترل کردن شما برای به دست آوردن فرمانبرداری‌تان است.

     

    شرطی کردن محبت/توجه/جذابیت

    «اگه فلان کار را انجام بدی بیشتر دوستت خواهم داشت.» «اگه وزنت را پایین بیاری برای من جذاب‌تر میشی.» «اگه حتی زحمت شام درست کردن به خودت نمیدی واقعاً نمیدونم این رابطه به چه دردی می‌خوره.» «اگه بیشتر به موهات برسی به نظر من خوشگلتر‌ میشی.» «اگه دانشگاهت رو تموم کنی شاید بتونی حرفی برای گفتن با دوستای من پیدا کنی و از جمع عقب نمیمونی.» همه این حرف‌ها پیام یکسانی دارند: شما، در این لحظه، به اندازه کافی خوب نیستید. این رفتار بسیاری از افراد سلطه گر در روابط کنترل‌کننده است.

     

    چرتکه انداختن برای کمک‌هایش

    روابط سالم و بادوام کاملاً متقابل هستند. این جزء ذات چنین روابطی است که دو طرف برای کمک به همدیگر از هیچ فرصتی دریغ نکنند. اما اگر می‌بینید طرف شما بخاطر کوچکترین اقدامی که برای شما کرده است چرتکه می‌اندازد – چه با کینه به دل گرفتن باشد، چه طلب کردن عملی متقابل از شما و … – مسلم است که می‌خواهد جایگاهی بالاتر از شما برای خود حفظ کند.

     

    استفاده از عذاب‌وجدان بعنوان یک ابزار

    خیلی از افراد سلطه گر آنقدر مهارت دارند که می‌توانند از احساسات خود فرد برعلیه خودشان استفاده کنند. آنها با ایجاد حس عذاب‌ وجدان در فرد مقابل خود بخاطر کارهایی که بصورت روزمره انجام می‌دهد، به هدف خود برای کنترل کردن او می‌رسند چون طرفشان کم‌کم همه تلاش خود را می‌کند که آن حس عذاب‌وجدان را پیدا نکند.  اغلب فرد تحت سلطه قدرت خود را از دست داده و از نظرات شخصی خود در رابطه می‌گذرد و طبق میل فرد سلطه گر رفتار می‌کند.

     

    بدهکار کردن شما

    افراد سلطه گر در ابتدای رابطه ژست‌هایی به شدت عاشقانه و رمانتیک دارند اما با نزدیک‌تر شدنتان به هم، خیلی از آن ژست‌ها – هدایای گران قیمت، انتظار تعهد زود هنگام، بردن شما به رستوران‌های لوکس و…– فقط برای کنترل کردن شماست. همه این کارها را می‌کند که شما معذب شوید که در مقابل کاری برای او انجام دهید و فرار کردن از آن رابطه را از نظر احساسی و منطقی برایتان سخت‌تر می‌کند.

     

    جاسوسی کردن و بازجویی کردن مداوم

    فرد سلطه گر احساس می‌کند حق دارد بیشتر از آنچه که می‌داند بداند. جاسوسی‌هایش را چه مخفیانه انجام دهد چه از شما بخواهد همه چیز را با او درمیان بگذارید، این تجاوز به مرزهای شماست. احتمال دارد تلفن‌ همراهتان را چک کند، رمز عبور پروفایل‌ های شما در رسانه‌های اجتماعی را طلب می‌کند، ایمیلتان را چک می‌کند و همه اینها را با گفتن اینکه به شما اعتماد ندارد یا به زبان آوردن جمله کلیشه‌ای « اگه کار اشتباهی نمیکنی از چی میترسی » توجیه می‌کنند. این رفتارها تجاوز به حریم شخصی شماست و نشان می‌دهد که این فرد هیچ تمایلی برای اعتماد کردن به شما ندارد و در مقابل می‌خواهد مثل پلیس‌ها مدام شما را بازجویی کند.

     

    حسادت کردن، تهمت زدن و پارانویا

    حسادت‌های او در ابتدای رابطه برایتان جذاب است. باعث می‌شود تصور کنید برایش اهمیت دارید و مراقبتان است. اما وقتی این حسادت‌ها شدیدتر می‌شوند، ممکن است ترسناک و تملک‌گرایانه شوند. کسی که با ارتباط شما با دیگران شک دارد و شما را بخاطر روابط سالمی که با دیگران دارید متهم می‌کند، فردی مضطرب، حسود، مبتلا به پارانویا و بی‌اعتمادبه‌نفس است. علاوه بر آن، از این رفتار برای کنترل شما در رابطه هم استفاده می‌کند.

     

     

    احترام نگذاشتن برای زمانی که دوست دارید تنها باشید

    این هم روش دیگری برای نابود کردن قدرت شماست : ایجاد عذاب‌ وجدان بخاطر زمانی که نیاز دارید تنها باشید یا اینکه باعث شوند بخاطر این کارتان احساس کنید به اندازه کافی دوستشان ندارید و به همین دلیل می‌خواهید زمان‌هایی را بدون آنها بگذرانید. طبیعی است که دو طرف به یک اندازه به این اوقات تنهایی نیاز نداشته باشند، حتی اگر هر دو افراد برون‌گرا باشند نه درون‌گرا. در روابط سالم حرف زدن درمورد این نیازها افراد را به مصالحه می‌رساند. اما در روابطی که یکی از طرفین سلطه گر است، طرفی که به زمانی برای تنها بودن نیاز دارد فردی خودخواه قلمداد می‌شود که طرفش را نادیده گرفته است.

     

    وادار کردنتان به کسب اعتماد یا هر رفتار خوب دیگر

    البته مطمئناً اعتماد شما به کسی که پنج سال است می‌شناسید تا کسی که یک ماه است با او معاشرت می‌کنید بیشتر است اما قسمتی از اعتماد باید در ذات یک ارتباط وجود داشته باشد.

     به عنوان مثال نباید لحظه به لحظه کارهایی که می‌کنید یا جاهایی که می‌روید را برای کسی توضیح دهید و همینطور طرفتان نباید حق دسترسی داشتن به اکانت ایمیل یا پروفایل‌هایتان در رسانه‌های اجتماعی را داشته باشد. اگر اعتماد چیزی باشد که مجبور شوید برای کسب آن تلاش کنید به جای اینکه جزء ذات ارتباطتان باشد، باید بدانید که رابطه‌تان مشکل دارد.

     

    گناهکار فرض کردن شما تازمانیکه خلاف آن ثابت شود

    فرد سلطه گر مهارت زیادی در ایجاد این حس در شما دارد که کار اشتباهی انجام داده‌اید، حتی قبل از اینکه بفهمید اصلاً چکار کرده‌اید. ممکن است از راه برسید و ببینید از چیزی که متوجه آن شده‌اند یا در غیاب شما به آن فکر کرده‌اند عصبانی هستند و آنقدر مدارک علیه کار اشتباهتان ارائه می‌کنند تا احساس کنید یک پرونده درست و حسابی علیه شما تنظیم کرده‌اند — حتی بااینکه اصلاً آن را درک نمی‌کنید. از جایی که لیوان قهوه‌اش را گذاشته‌اید تا ناهار خوردنتان با یکی از همکارانتان بدون اینکه به او بگویید، همیشه به داشتن انگیزه‌های تبه‌کارانه متهم هستید.

     چرا اینکار را می‌کنند؟ بخاطر اینکه از آن برای وادار کردنتان به کاری یا چیزی استفاده کنند و یا تلاش کنند آنطور که آنها می‌خواهند رفتار کنید.

     

    خسته کردن شما از بحث و مشاجره تا جایی که کوتاه بیایید

    خیلی از افراد سلطه گر با زیرکی حرف خود را به کرسی می‌نشانند اما خیلی از آنها هم آنقدر با شما بحث می‌کنند که بالاخره حرف خود را به کرسی بنشانند. این در مواردی که طرفشان منفعل‌تر باشد و حوصله بحث کردن طولانی مدا سر یک مسئله را نداشته باشد شایع‌تر است. با این روش طرفشان را از بحث‌های طولانی خسته کرده و باعث می‌شوند حرفشان را بپذیرند.

     

    ایجاد احساس حقارت در شما بخاطر اعتقاداتتان

    چه در مورد ایمان و اعتقادات مذهبی‌تان باشد، چه عقاید سیاسی‌تان. چه سنت‌های فرهنگی یا دیدگاه شما نسبت به طبیعت انسان. خیلی خوب است که کسی که در زندگی‌مان است ما را به بحث‌های جالب که باعث می‌شود دیدی متفاوت نسبت به دنیا پیدا کنیم، وارد کند اما اینکه عقاید شما را احمقانه جلوه دهد و تحقیرتان کند و سعی کند دیدگاه شما را درمورد چیزی که خیلی برایتان مهم است تغییر دهد اصلاً خوب نیست. به استقبال تجربیات و ایده‌های جدید رفتن فوق‌العاده است اما برای یک همسر سلطه گر این فقط یک خیابان یکطرفه است. او دوست دارد شما را وادار به پذیرفتن اعتقادات خودش کند.

     

    ایجاد این حس که ارزش با او بودن را ندارید

    همسران سلطه گر چه با ایجاد این حس باشد که کمتر از آنها جذاب هستید یا با بزرگ‌تر جلوه دادن دستاوردهای کاری خودشان نسبت به دستاوردهای شما یا مقایسه کردن شما با افرادیکه قبلاً در زندگی‌شان بوده‌اند، می‌خواهند وادارتان کنند که قدر اینکه با آنها هستید را بدانید. این باعث می‌شود سعی کنید برای خوشحال و راضی کردنشان بیشتر و بیشتر تلاش کنید.

     

    اذیت کردن و مسخره کردن‌هایی که ایجاد ناراحتی کند

    شوخی و اذیت کردن یکی از روش‌های ارتباطی در خیلی از روابط است. نکته مهم این است که این رفتار در هر دو طرف احساس راحتی و محبت ایجاد کند. اما در بسیار از روابط سلطه گر، آزار احساسی با جملاتی نظیر «فقط داشتم شوخی می‌کردم، نباید به خودت بگیری» توجیه می‌شود.این رفتار نه تنها شما را ناراحت کرده بلکه به داشتن واکنش نادرست هم متهم کرده است و در اصل به شما گفته می‌شود که در برابر اینکه چه احساسی پیدا کنید حقی ندارید.

     

    ارتباط جنسی که بعد از آن احساس ناراحتی دارید

    رفتارهای سلطه گر و کنترل‌ کننده همیشه راه خود را در اتاق‌خوابتان هم باز می‌کنند. گاهی‌ اوقات در همان لحظه ارتباط جنسی هم هیچ‌ چیز برایتان خوشایند نیست و گاهی بعد از آن احساس ناراحتی به شما دست می‌دهد. در هر دو حالت وقتی ارتباط جنسی با او احساس خوبی به شما نمی‌دهد، نشانه این است که مشکلی وجود دارد.

     

    عدم تمایل به شنیدن نظرات شما

    متوجه می‌شوید که مدام وسط حرف شما می‌پرد یا نظراتی که ارائه می‌کنید خیلی زود فراموش می‌شوند یا اصلاً توجهی به آنها نمی‌شود. مکالمات شما معمولاً تحت سلطه اوست تاجاییکه یادتان نمی‌آید آخرین باری که درمورد نظر شما سوال کرده است کی بوده است. همینطور هیچوقت اجازه نمی‌دهد درمورد رفتارهای او نظر و احساستان را ابراز کنید.

     

    مجبور کردن شما به رفتارهای ناسالم مثل اعتیاد به موادمخدر

    زیر سوال بردن اهداف شما برای تناسب‌اندام، وسوسه کردن مداوم شما به کشیدن سیگار وقتی ترکش کرده‌اید، احترام نگذاشتن به تصمیم شما به کمتر نوشیدن مشروبات الکلی و … همه اینها روش‌هایی است که همسر سلطه‌گر تلاش‌های شما برای سالم‌تر زندگی کردن را خنثی می‌کند. ازآنجا که این افراد تلاش می‌کنند طرف‌مقابل خود را ضعیف‌تر کنند، ابزاری طبیعی برایشان به حساب می‌آید.

     

    از بین بردن اهداف تحصیلی و کاری‌تان با ایجاد حس تردید به خودتان

    شاید همیشه فکر می‌کردید به دانشکده حقوق بروید و الان همسرتان باعث می‌شود احساس کنید که نمراتتان به اندازه کافی خوب نیست که در آن رشته قبول شوید. شاید همیشه دوست داشتید تجارتی برای خودتان راه بیندازید اما همسرتان افکار و ایده‌های شما را احمقانه می‌داند و باعث شده است اعتمادبه‌نفستان را از دست بدهید. یک همسر سلطه‌گر با کاشتن بذر تردید درمورد استعدادها و توانایی‌هایتان، همیشه از شما بعنوان سلاحی علیه خودتان استفاده می‌کند.

     این روشی دیگر برای گرفتن استقلال شما و وابسته کردن بیشترتان به خودش است تا خواسته‌های او را بهتر انجام دهید.

  • leftPublish
  • ۱۰:۲۱   ۱۳۹۵/۱/۳۰
    avatar
    arnina
    دو ستاره ⋆⋆|3418 |2289 پست
    مرگ بر همسر زورگو .
    مرده باد همسر زورگو .
    مونا جون درد رو گفتی درمان رو هم بگو . به جز طلاق راه دیگه ای اگه هست بشنویم .
  • ۱۱:۱۲   ۱۳۹۵/۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48267 |46689 پست
    چگونه با همسر ( مرد ) خودخواه و خودرأي خود كنار بيايم ؟

    همسري كه حرف حرف اوست در مقابل خواسته هايش نه گفتن گناه است كه اين مسئله بيشتر در مقابل خانواده اش صدق مي كند به عنوان مثال اگر هر روز بخواهد كه به منزل خانواده اش برويم نبايد نه بگويم در هر شرايطي و زماني كه نه مي آورم و مي گويم امروز نه ، اين كلمه ( نه ) مرا به هزار شكل تعبير مي نمايد از جمله تو دوست نداري ، چشم ديدن آنها را نداري ، تو از اول هم همين طور بودي و خيلي چيزهاي ديگر ، كه اين رفتار او باعث دل زدگي من شده و در من ايجاد نفرت كرده و هر چه ادامه مي دهد خودبخود بيشتر ميشود ، درست است كه اين خصوصيات و همچنين خصوصياتي ديگر از جمله توقع بيجا و زياد ، فرق گذاشتن و ... تقريبا" در خانواده او حاكم است و مرا بسيار آزار مي دهد و باعث ناراحتي من از آنها شده ولي من سعي مي كنم فراموش كنم هر چند كه خيلي سخت است و اينها دليل بر نرفتن به منزل آنها و ....نيست مشكل بزرگ من كنار آمدن با همسرم مي باشد .

    با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
    خواهر گرامي از اينكه با ما تماس گرفتيد و مشكل خودتان را مطرح كرده‎ايد خرسنديم. اميدواريم بتوانيم كمكي در راه، حل‌مشكلي كه عنوان نموده‌ايد بنماييم. من ابتداي سخن را با روايتي نوراني و گرانمايه از پيامبر گرامي اسلام آغاز مي نمايم كه فرمود:« سه گروه از زنان هستند كه خداوند عذاب قبر را از آنها برمي دارد و با فاطمه دختر محمد محشور مي گرداند. زناني كه در برابر بد اخلاقي شوهر شكيبايي مي كند».( كتاب تحكيم خانواده روايت 354) تجربه نشان داده است كه زوج هاي جوان در دوران عقد يا آغاز زندگي مشترك‌شان به خاطر عدم آشنايي با روحيات و اخلاقيات همديگر و اختلاف نظرها و اختلاف سليقه‎ها در مسائل جزئي زندگي دچار تنش مي‎شوند. كمال‎خواهي، مطلق‎نگري و ايده‎آل گرايي آنها اگر به همراه حلم و بردباري و سعه صدر نباشد شيريني دوران نامزدي را به تلخي تبديل مي‎كنند. البته اختلاف و تنش در ابتداي زندگي براي دختر و پسري كه از خانواده‎هاي مختلف و روحيات متفاوت برخوردارند زياد دور از انتظار نيست و مشكل مهمي نيست به شرطي كه زود حل شود و طولاني يا مكرر نشود. زيرا ازدواج چون نهال نو پايي است كه اگر در معرض مداوم طوفان اختلاف و درگيري‎‎ها قرار گيرد. امكان شكسته شدن دارد. پس بايد هوشيار باشند و اجازه ندهند مسائل جزئي و سطحي خللي در زندگي آنها ايجاد كند. اين را بدانيد كه پرخاشگري همسر شما ممكن است علت‌هاي مختلفي داشته باشد. يكي از اين علل مي‌تواند مشكلات اقتصادي باشد يا مشكل عاطفي يا مشكلات ديگر. وظيفه شما به عنوان همسر ايشان اين است كه به كمك ايشان برويد و تا جايي كه ممكن است در حل مشكلات، ايشان را ياري كنيد. چرا كه اگر همسر شما غرق در مشكلاتش باشد نهايتا آسيب‌هاي آن باز به شما برمي‌گردد و اگر ايشان خيالي راحت و آسوده داشته باشند در نتيجه، اين آرامش به شما بازمي‌گردد. پس اين شمائيد كه مي‌توانيد با همدلي و ايجاد فضايي آرام و محبت‌آميز در خانه به كمك ايشان برويد و زندگي خود را از عطر خوشبوي محبت آكنده نماييد. ناراحتي ايشان دليلي بر دوست نداشتن شما نيست ممكن است علتهاي مختلفي داشته باشد كه شما از آن آگاه نيستيد. اگر دقيقتر فكر كنيد خود شما هم ممكن است در طول اين زندگي مشتركتان ناراحتي و پرخاشگري داشته‌ايد، آيا ناراحتي و پرخاشگري شما به اين دليل بوده كه همسرتان را دوست نداشته‌ايد؟ مسلما اين طور نبوده، بلكه به خاطر عواملي ديگر بوده است. پس زياد سخت نگيريد و محبت و دوستي را با اين مسائل اشتباه نكنيد. روانشناسان شناختي مي گويند كه بسياري از مشكلات بين زوجين به خاطر سوء فهم ها از رفتار يكديگر است مثلا شوهر بخاطر اينكه اضافه كاريش در اداره قطع شده ناراحت به خانه مي آيد و حتي جواب سلام زنش را نمي دهد و به مستقيم به اتاق خوابش مي رود و زن به جاي اينكه مقداري او را تحمل كند و علت اين امر را از او جويا شود با خود مي‌گويد حتما زير سرش بلند شده و يا حتما ديگر مرا دوست ندارد و يا حتما مادرش زير پايش نشسته و با اين تحليل در مقابل شوهر خود موضع مي گيرد و شوهر هم كه كلافه است در جواب اين برخورد او برخورد شديد تري مي كند و در نتيجه يك مشكل بزرگ و لاينحل در خانواده درست مي شود كه امكان دارد اين خانواده را تا سراشيب فروپاشي پيش ببرد. اين روانشناسان معتقدند كه مشكلات زناشويي در ابتدا همانند يك گلوله برفي هستند كه با مقداري تحمل و گرمي محبت آب مي شوند. اما اگر حركت كنند در مسير خود تبديل به بهمني ويرانگر مي شوند.
    زندگي كردن يك هنر است و اين هنر را بايد به تدريج آموخت و مهارت‎هاي لازم را بايد از افراد با تجربه ياد گرفت و الا در برخورد با افراد به وِيژه كساني كه در حاشيه زندگي مشترك قرار دارند و گاهي اوقات ممكن است وارد متن زندگي شوند، دچار مشكل مي‎شويم. در اين ميان هر چه ما كم تجربه و ضعيف باشيم راه‎هاي نفوذ براي ديگران خصوصا خانواده هاي اصلي مانند مادر شوهر، پدر شوهر يا مادر زن و پدر زن و ساير اقوام بيشتر مي‎شود و چه بسا اين افراد از روي دلسوزي دخالت‎هايي نيز در زندگي ما بكنند و اين باعث مي‎شود كه احيانا زندگي ما با مشكل مواجه شود. بنابراين براي پيشگيري از اينگونه مشكلات بايد هنر زندگي كردن را آموخت. بايد نحوه برخورد با همسر، را در مواقع گوناگون ياد گرفت. لازمه اين كار اين است كه ويژگي‎هاي شخصيتي همسر را بشناسيم همچنان كه بايد اقوام و خويشاوندان همسر را شناخت و نحوه تعامل با آنها را نيز آموخت.
    براي حفظ استحكام خانواده و محبت هرچه بيشتر بين شما و همسرتان لازم است نكاتي را بيان كنيم تا انشاءالله با بكارگيري آنها بتوانيد نقش‌تان را زندگي هر چه بيشتر پُر رنگتر احساس نماييد:
    1. به شوهرتان احترام بگذاريد و كم كم او نيز تحت تاثير اين برخورد شما خواهد آموخت كه به شما احترام بگذارد.
    حفظ حرمت و شخصيت ما در گرو احترامي است كه به شخصيت ديگران مي‌گذاريم. رعايت اين مسأله به‌ ويژه از سوي كساني كه با هم انس و الفتي دارند، باعث استحكام دوستي و گرمي روابط آنان مي‌شود. در اين ميان زن و شوهر به دليل ارتباط بسيار نزديك‌شان، بيش از همه موظف به پاسداري از شأن و منزلت يكديگر هستند. احترام گذاشتن به همسرتان يكي از مهم‌ترين راه‌هاي ابراز محبت به اوست.
    3- به خانواده هاي اصلي خودتان بصورت محترمانه اجازه دخالت در زندگي خود را ندهيد. خانواده همانند ساعت يك سيستم است كه اگر كسي بيرون از آن بخواهد نقشي در آن اعمال كند به هم مي ريزد و كار كرد آن دچار اختلال مي شود. لذا با احترام كامل و بطور غير مستقيم به خانواده هاي اصلي كه پدر و مادر زن و شوهر هستند اجازه دخالت در زندگي خود را ندهيد. مثلا وقتي مادر شوهر به شوهر زنگ مي زند و مي گويد فردا براي نهار به خانه ما بياييد شوهر شما بايد بگويد اجازه بدهيد من از منيژه جان بپرسم كه براي فردا قرار ديگري دارد يا نه، اين برخورد به مادر شوهر مي فهماند كه رابطة زن و شوهري در خانواده شما بسيار محكم است و كم كم ياد مي گيرد كه به خود اجازه ندهد كه در امور شما دخالت نمايد. شما نيز بايد با مادر و پدر خود همين رفتار را داشته باشيد تا سيستم خانواده شما پابرجا باقي بماند. زن و شوهر بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه بله گفتن درجلسه عقد به معني خداحافظي با پدر و مادر و وارد شدن به سيستمي جديد است كه روابط حاكم قبلي بهم ريخته و روابط جديدي بنا مي شود. كه در صورت دخالت خارجي بهم مي ريزد. البته گرفتن مشورت از افراد با تجربه منافاتي با سيستم خانواده ندارد و دخالت محسوب نمي شود.
    2. شوهرتان را تحسين كنيد.
    به عنوان يك زن، شما آرزو داريد كه مورد عشق و علاقه همسرتان باشيد. در مقابل، شوهر شما هم به عنوان يك مرد آرزو دارد كه شما وي را تحسين كنيد. اين نخستين نياز او در خانه است. او با شما ازدواج كرد چون مي‌انديشيد شما بهترين همسر دنيا هستيد. او به حمايت و تمجيد شما نياز دارد؛ براي آن‌كه هميشه با شور و نشاط باشد، وگرنه به خانواده‌اش بي‌رغبت مي‌شود. از همين حالا تصميم بگيريد كه وجود شوهر را در منزل جدي بگيريد. هنگامي كه صحبت مي‌كند تحسين‌اش كنيد. به چيزي كه مي‌گويد توجه كنيد. اجازه دهيد كه احساس كند شما خيلي به او اهميت مي‌دهيد. همه مردها صفات قابل تحسيني دارند. همچنين مي‌توانيد از هوش و عقل و درايتش، از اخلاق خوبش، از وقت‌شناس بودنش و... تعريف و تمجيد كنيد.
    3. خود را براي شوهرتان بياراييد.
    يكي از نيازهاي اساسي شوهر شما اين است كه از نظر جسماني براي او جذاب باشيد. سر و وضع آراسته همان چيزي است كه شوهرتان از شما مي‌خواهد. او مي‌خواهد وقتي به خانه مي‌آيد همسرش با تمام لطافت‌هاي زنانگي منتظر او باشد. اگر لباس شما بد و كهنه بوده و خسته به نظر برسيد، او را از آمدن به خانه متأسف خواهيد كرد. به خاطر بسپاريد كه مردها طرز تفكري متفاوت از زنان دارند. يك مرد بيش از آن كه به شخصيت زن توجه كند، ابتدا سر وضع ظاهري او را مي‌بيند. بنابراين، سر و وضع شما پيش از ورود شوهرتان به خانه بايد خيلي مرتب و منظم باشد. طبيعي است كه وقتي هنگام ورود به خانه مي‌بيند كه از قيافه و ظاهر شما، زيبايي و شادماني مي‌بارد از بودن در خانه احساس سرزندگي و شادماني مي‌كند. شوهر شما دوست دارد خود را براي او بياراييد و به خاطر اين كه مي‌خواهيد او را خوشحال كنيد، شما را دوست خواهد داشت. هنگامي كه نياز او به داشتن يك زن جذاب و زيبا برآورده شد، او نيز سپاس‌گزار شما خواهد بود و خواسته‌هاي شما را با كمال ميل برآورده خواهد كرد.
    4. به شوهرتان توجه كنيد.
    مردها مايلند از سوي همسرشان مورد توجه قرار گيرند. آن‌ها را مهم‌ترين شخص زندگي خود بدانند. اگر خسته‌اند اسباب استراحت آنان را فراهم كنند، اگر گرسنه يا تشنه‌اند نيازشان را برطرف سازند، و اگر بيمارند، پرستاري‌شان كنند. گوش دادن به درد‌دل و حرف‌هاي شوهر، بدون آن‌كه اظهارنظر يا اندرزي به او داده شود، روشي ساده براي محبت كردن به مرد است. پس
    اولاً، هيچ‌گاه غر نزنيد و مطمئن باشيد غر زدن براي چيزهاي بي‌اهميت فقط او را از محيط خانه بيزار مي‌كند.
    ثانياً، هرگز او را با مرد ديگري مقايسه نكنيد. مردهاي ديگر را به رخ شوهرتان نكشيد. اين كار به او احساس ناشايستگي مي‌دهد و اعتماد به نفس او را مي‌گيرد. به او اجازه دهيد همان مرد شايسته‌اي باشد كه هست.
    5. به تمايلات جنسي شوهرتان با رغبت پاسخ دهيد.
    يكي از راه‌هاي ابراز محبت به مردان از سوي همسرشان اين است كه نيازهاي جنسي آنان را برآورده سازند. تحقيقات نشان مي‌دهد كه مردان لذت‌بخش‌ترين لحظه‌هاي زندگي مشترك را اين وقت دانسته‌اند. اين مسأله به مردان اطمينان مي‌دهد كه با همسرشان رابطه‌اي نزديك دارند و خانمشان آنها را دوست دارد؛ البته، مرد نياز دارد كه احساس كند دوستش دارند، نه آن‌كه تحملش مي‌كنند. بعضي از زنان عمل آميزش را طوري انجام مي‌دهند كه گويي دين خود را مي‌پردازند و يا انجام وظيفه مي‌كنند. براي اين كه شوهرتان از لحاظ احساسي و عاطفي خودش را وقف شما كند لازم است افزون بر برآوردن نياز جنسي او بداند كه از لحاظ جسمي به وي تمايل داريد. براي بيشتر مردان، روابط جنسي مهم‌ترين گواه آن است كه شما دوستش داريد و نيز تأييد ارزش شخصي وي به‌شمار مي‌آيد. اگر شوهرتان در روابط جنسي احساس رضايت كند، حاضر است كه به نيازهاي عاطفي شما پاسخ گويد.
    6. شوهرتان را همان‌گونه كه هست بپذيريد.
    يك مرد نياز دارد همان‌گونه كه هست، پذيرفته شود، دقيقاً همان‌طوري كه هست. (با همه عادات خوب يا بدي كه دارد) همسر شما نياز دارد كه احساس كند از اهميت برخوردار است، دوستش ‌داريد و او را مي‌پذيريد. اگر شما ويژگي‌هاي فردي او را نپذيريد پس چه كسي بايد پذيراي آن‌ها شود؟ يك زن شايسته، به علايق خاص شوهرش توجه مي‌كند، خواه اين علاقه‌ها يك غذاي خاص، روابط جنسي، يا كوهنوردي با دوستان باشد. به اين نكته توجه داشته باشيد كه اگر شما بتوانيد قلب همسرتان را تسخير كنيد او نيز محبت خود را از شما دريغ نخواهد كرد و زندگي گرم و با محبتي خواهيد داشت.
    و اما در مورد رابطه‌تان با مادر شوهر و خانواده ايشان يك سري نكات را بيان مي‌كنيم انشاءالله كه با عمل به آنها زندگي بهتري داشته باشيد.
    يكى از راه‏هاي كاهش تنش ميان دو خانواده اين است كه شما با رفتارهاى منطقى و دلسوزانه بدون اين كه در مقابل آنها موضع‏گيرى كنيد اعتماد آنها را به خود جلب كنيد به گونه‏اى كه احساس كنند شما فردي امين، راستگو و دلسوز هستيد. بيشتر تنش‎هاي موجود بين خانواده‎ها ريشه در عدم اعتماد دارد. يعني شما به مادر شوهر خود اعتماد نداريد و او را غير از مادرتان مي‎بينيد و او نيز همين طور به شما اعتماد ندارد و شما را همانند دختر خود نمي‎داند. اگر به همديگراعتماد داشته باشيم حرف يكديگر را دخالت تلقي نمي‎كنيم و او را ناصح خيرخواه مي‎دانيم.
    پس در اولين گام بايد اعتماد كرده و زمينه اعتمادسازي را نيز فراهم نمود. در مسير اعتمادسازي بايد ابتدا خودتان به او اعتماد كنيد تا كم كم او نيز اعتماد نماييد و يا در برابر سخنان او واكنش شديد نشان ندهيد و يا به رد و طرد صريح حرف‎هاي او نپردازيد و.... بعد از اين كه اعتمادسازى كرديد، نوبت مرحله دوم كار مي‎رسد:
    مرحله دوم را ارتباط سازي و حسن تعامل مي‎ناميم. منظور اين است كه هر وقت شما فرصت پيدا كرديد سعى كنيد با بيان اين كه مثلاً فلان فرد از خانواده شوهرم اتفاقا از شما تعريف مى‏كرد و مى‏گفت كه: مادر شما يا خواهر شما فرد منظم يا آدم متين و خوبى است و متقابلاً وقتى كه كنار خانواده خودتان قرار گرفتيد مثلاً بگوييد مادر شوهر من و پدر شوهرم شما را آدم‏هاى با شخصيتى مى‏دانند و از شما تعريف مى‏كنند و.... اين نوع رفتارها موجب حس خوش‎بيني در خانواده‎ها شده و راه پذيرش حرف‎هاي منفي را سد مي‎كند. البته خود مي‎دانيد كه يكى از جاهايى كه اسلام اجازه داده انسان دروغ بگويد، آن جايي است كه اين عمل موجب اصلاح بين افراد مي‎شود. اين كار اگر چه با واقعيت همراه نباشد. ولي در زدودن كينه‏‎ها و برطرف كردن سوء ظن نسبت به يكديگر بسيار موثر است و در تلطيف روابط ميان آنها مى‏توانيد مفيد واقع شويد. البته انتظار نداشته باشيد كه با يك بار برخورد اين ‏چنينى، همه خصومت‏ها و سوءظن‏ها برطرف شود. بلكه اين كار نياز به زمان دارد و شما بايد گام‏ به گام و با صبر و حوصله زمينه بدگويى خانواده‏ها را نسبت به يكديگر و همچنين سوء ظن آنها را نسبت به يكديگر كاهش دهيد. توجه داشته باشيد براى موفقيت در اين كار بايد به هر دو خانواده احترام بگذارد و هيچ‏گونه رفتار پرخاشگرانه نسبت به آنها نداشته باشيد و اشتباهات آنها را به رخ آنها نكشيد.
    مرحله سوم تحكيم روابط مثبت است. در صورت موفقيت در مراحل قبل سعى كنيد نقاط مثبت دو خانواده را شناسايى كنيد و آنها را در يك دفترچه‏اى يادداشت كنيد و هر وقت در كنار يكى از آنها قرار گرفتيد و صحبت طرف مقابل به ميان آمد شما به اين جنبه‏هاى مثبت اشاره كنيد و بگوييد همه آدم‏ها يك ويژگى‏هاى مثبت دارند و در كنار آن جنبه‏هاى مثبت ممكن است نقايصى نيز داشته باشند ولى ما براى استحكام روابط خودمان با ديگران بايد جنبه‏هاى مثبت آنها را در نظر بگيريم و فقط به جنبه‏هاى منفى نگاه نكنيم.
    يكى از مهمترين عوامل سوءظن به ديگران همين منفى‏نگرى است و بهترين راه براى از بين بردن سوء ظن توجه به جنبه‏هاى مثبت ديگران است و شما مى‏توانيد با طرح اين جنبه‏هاى مثبت، نگرش دو خانواده را نسبت به يكديگر عوض كنيد. اگر بتوانيد نگرش منفى آنها تغيير دهيد بزرگترين اقدام براى اصلاح بين دو خانواده انجام داده‏ايد.
    اگر در اين سه مرحله توانستيد موفق شويد نوبت مى‏رسد به مرحله بعد؛
    در اين مرحله مى‏توانيد زمينه ميهمانى و ايجاد رابطه مثبت را ميان دو خانواده طراحى كنيد و هر از چند گاهى به مناسبت عيد يا تولد يكى از ائمه زمينه را براى اين كه خانواده شما از خانواده شوهرتان ميهمانى كند فراهم كنيد يا بالعكس مطمئن باشيد. اگر شما بتوانيد اين مراحلى كه بيان شد با صبر و حوصله به خوبى انجام دهيد تا حدود زيادى مى‏توانيد سوء ظن و سوء تفاهم‏هاي موجود را به حداقل برسانيد و روابط ميان آنها را در حد قابل قبولى اصلاح كنيد.
    البته به اين نكته بايد توجه داشته باشيد انجام چنين كارى هم صبر و حوصله كافى نياز دارد و هم همكارى خانواده‏ها را مى‏طلبد. لذا بايد از شتابزدگى اجتناب كنيد و در صورت امكان اگر افراد ديگرى مى‏توانند در اين زمينه با شما همكارى كنند و مورد اطمينان هستند از آنها نيز كمك بگيريد تا بهتر بتوانيد اين مسؤوليت خطير را انجام دهيد به هر ميزانى كه بتوانيد در اين كار موفق شويد مي‎توانيد جلوى بدگويى و غيبت‏ها را نيز بگيرد و از اين كه دائما بگوييد غيبت نكن معلوم نيست حرف شما اثر داشته باشد. ولى اگر نگرش آنها را نسبت به يكديگر تغيير دهيد غيبت هم كه نتيجه سوء ظن است از بين مى‏رود.
    در اينجا لازم مي دانيم نكاتي اساسي و راهكارهايي را كه بنظر مفيد مي‎آيد خدمت شما ارائه كنيم تا انشاءا... بتدريج مهارت‎ها و آگاهي‎هاي لازم را كسب كنيد و مهار زندگي را به دست گيريد و با بصيرت زندگي خود را به سوي كمال و تعالي سوق دهيد:
    1- اهل گذشت باشيد و به حرف ديگران واكنش نشان ندهيد به ويژه واكنش كلامي و سريع.
    2- صبر و حوصله را از كف ندهيد و بدانيد صبر و گذشت زمان يكي از راه‎هاي موثر در حل مشكلات است.
    3- در برخورد با ديگران سعي كنيد با منطق و قوي برخورد كنيد. در حين حال كه فردي منطقي هستيد سعي كنيد انعطاف‎پذير نيز باشيد.
    4- به خويشاوندان همسرتان با احترام و تكريم برخورد كنيد به ويژه احترام مادر شوهر و پدر شوهر را نگه داريد. اين احترام موجب جلب تمايل او و ايجاد بينش مثبت مي‎شود. لذا با برخوردهاي صميمي اعتماد مادر شوهر و ساير اقوام نزديك شوهر را به خود جلب كنيد.
    5- در برخورد با آنها صادق باشيد، ولي در عين حال ساده لوح و سطحي نباشيد. بلكه عقل و منطق را خط كش و معيار برخورد با ديگران قرار دهيد.
    6- مسائل زندگي خود را طبقه‎بندي كنيد و برخي از مسائل كه اشكالي ندارد و آسيبي به زندگي زناشويي شما وارد نمي‎كند با مادر شوهر در ميان بگذاريد يعني در مسائل جزئي و پيش افتاده مخفي كاري نكنيد تا حساسيت او را برانگيزيد و او را كنجكاو كنيد تا بخواهد از همه چيز سر در بياورد.
    7- در برخي مسائل زندگي با او مشورت كنيد.
    8- همان‎گونه كه بر خورداري اززندگي سالم اقتضا مي‎كند بايد شما با شوهرتان همچون دو عاشق و معشوق باشيد مبادا بين شما اختلاف نظر باشد كه اين امر آسيب‎پذيري شما را افزايش مي‎دهد. لذا در همه امور با هم به توافق برسيد و سپس تدابير هماهنگ كننده را بكار بگيريد و از تدابير علاجي در برخورد با مادر شوهر حرف بزنيد.
    9- با همسرتان هماهنگ شويد و در اوقاتي كه با ايشان تنها هستيد با هم قرار بگذاريد كه چه چيزهايي را به عنوان اسرار زندگي بايد بين خود نگه داريد و در چه اموري حساسيت نشان ندهيد و اگر مادر شوهر نيز كنجكاوي مي‎كند او را در جريان بگذاريد منظور مان اين است كه اين طور نباشد كه مطالبي را شما از مادر شوهر مخفي كنيد در حالي كه همسرتان آن را براي او بازگو مي‎كند اين باعث مي‎شود بين شما و همسرتان هماهنگي نباشد و مرزهاي خصوصي زندگي شما شكسته نشود و از سوي ديگر براي افرادي كه به شما نزديك هستند مثل مادر شوهر يا پدر شوهر سوء تفاهم پيش بيايد و اعتبار شما نزد آنها از بين برود.
    10- هيچ گاه نزد شوهرتان از مادر شوهر بدگويي نكنيد. او را تحقير نكنيد، همواره به ايشان احترام بگذاريد و از او تعريف نماييد. اين امر باعث مي‎شود، ديد مادر شوهرتان نسبت به شما تغيير كرده و از جانب ديگر همسرتان به شما اعتماد كند و در مسائل زندگي با شما هماهنگ گردد. هماهنگي بين زن و شوهر جلوي بسياري از مداخلات بيجاي ديگران را مي‎گيرد و باعث مي‎شود آنها حساب كار خودشان را بكنند و به خود حق ندهند كه در زندگي شما دخالت كنند.
    11- سوء ظن به مادر شوهر نداشته باشيد (البته در مورد ديگران نيز بايد اين‎گونه بود) و نگرش مثبتي به ايشان داشته باشيد. مثبت‎نگري نسبت به او باعث مي‎شود او نيز متقابلا توجه مثبتي نسبت به شما پيدا كند و شما را دوست بدارد و از دخالت‎هاي بيجا در زندگي شما اجتناب كند.
    اميدواريم كه باتكيه بر خدا و عمل به راهكارهاي ذكر شده و دور انديشي زنانة خود، بتوانيد بر مشكلاتي كه ساية تهديد بر زندگي مشترك شما افكنده است فائق آييد.
    مطالعه اين سه كتاب مي تواند ياريگز شما و همسرتان در زندگي زناشويي باشد.
    1- كتاب «مديريت روابط زناشويي» كه توسط دكتر يونسي نوشته شده بسيار مفيد است چه آنكه ايشان تجارب باليني بسيار ارزشمندي در امر مناقشات بين زوجي و خانوادگي دارد و از اين تجارب در امر نگارش كتاب فوق كمك گرفته است.
    2- كتاب «تحكيم خانواده» كه شامل آيات و روايات بسيار زيبا و كاربردي در مورد تحكيم خانواده است، اين مجموعه توسط آيت الله ري شهري گردآوري شده و انتشارات علمي و فرهنگي دارالحديث و دفتر نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها آن را به چاپ رسانده است.
    3- كتاب «رضايت مندي از زندگي» كه توسط دكتر پسنديده تاليف شده و انتشارات علمي و فرهنگي دارالحديث آن را به چاپ رسانده است.
    موفق باشید.
  • ۱۱:۲۷   ۱۳۹۵/۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48267 |46689 پست

    هنر کنار آمدن با افراد سخت و مشکل ساز

     معاشرت کردن با افراد مشکل ساز مهارت خاصی است وبه گونه  فزاینده ای ضروری. آنها مارا عصبی می کنند و هیچگونه منطقی را نمی پذیرند ، باید با آنها چه کار کنیم ؟ ...

    تجربه ، اکثریت ما را به پرهیز یا حداقل رساندن معاشرت با چنین افرادی برمی انگیزد. اما گاهی اوقات فرد مشکل ساز برادر یا خواهر، رئیس و یا همکار است، حتی مادرتان. و مدیریت روابط با دور نگه داشتن خودتان و یا قطع رابطه ، غیرممکن یا ناخوشایند است. هدف، در چنین مواردی از پیش آماده بودن برای یک رویارویی است، با دانستن اینکه، این موضوع ، تلاش خاصی برای کنترل احساسات و آرام بودن می طلبد.

    گرچه در حضور چنین افرادی بودن معمولا ناراحت کننده است، خونسردی در مواجهه با نامعقول بودن ، به شما در یافتن اینکه با چه نوع سختی هایی سروکار دارید، کمک می کند. برتری شما در اینجاست. به شما امکان می دهد تله  احساسی خاصی که برایتان چیده شده را پیش بینی کنید که پاسپورت شما برای بازیافتن قدرتتان است.

    محیط خانه و محیط کار

    سرو کار داشتن با افراد سخت گیر در محیط کار با خانواده یکی نیست. هدف به انجام رساندن کار است و مستلزم احتیاط زیاد وبه کار گیری استراتژی های قابل توجهی است. لرنر می گوید: " همیشه مانند ازدواج نیست که زندگی روزمره به شما امکان بازسازی ارتباطات زیادی راکه به خطا رفته اند، بدهد."

    او می گوید در موضوع ازدواج اغلب ، یک گفتگو قابل توصیه است. البته راه های زیادی برای عکس العمل وجود دارد. یکی از آن ها فریاد کشیدن، گفتن "من ازت متنفرم" ومحکم بستن در پشت سرتان است. او توصیه می کند که بهتر است چیزی شبیه به این بگویید: " من دوستت دارم، میخوام به خاطر تو اینجا باشم، میخوام به انتقادهای تو گوش کنم، اما وقتی که به طور متوالی اینکارو میکنی تحملشو ندارم . من نیاز دارم که با احترام با من برخورد کنی. پس بیا یک مذاکره 15 دقیقه ای بعد از صبحانه ترتیب بدیم و شروع کنیم". تفاوت این دو موضع در روشن کردن موضوع با یک حالت دوستانه در برابر مبهم شدن بیش تر اوضاع است.

    افراد متخاصم

    • نشانه های بروزدهنده:  واکنش های شدید و خشمگین. ناسازگاری های مکرر. بدبین و بدگمان. عدم علاقه به اشتباه کردن.
    • کجا چنین افرادی را می یابید:  در ادارات. در اینترنت به صورت ناشناس.
    • ندای درون: " دارم میام که خونه ی لعنتی رو بسوزونم."
    • افراد مشهور:  مل گیبسون،مایک تایسون، نیومی کمپل، کریس بروان، راسل کرو، کورتنی لاو.

    افرادی با سازگاری کم در ابعاد شخصیتیشان معمولا خود را با کج خلقی، دشمنی و عدم همکاری ابراز می کنند. صبر کمی دارند و معمولا بدبین و شکاک هستند. قادر به دیدن خطاهای خودشان نیستند و شدیدا آماده سرزنش کردن هستند. تسکین دادن دیگران در فهرست مهارت های آنان نیست و نه چنین امکانی را لحاظ می کنند. لرنر می گوید: مشکل اینجاست که در جواب هایشان به سوی یک مرز مشخص گرایش دارند، واکنش ها و سختی آن ها میزان بیشتری از همین موارد را در افرادی که با آن ها تعامل دارند، سبب می شود. بنابراین چنین افرادی نه تنها عصبانی هستند بلکه ممکن است درانتهای نقدتان احساس کنید که بسیار ناعادلانه است. فرد متخاصم به درستی فکر نمی کند و ممکن است آنچه که شما می گویید را متوجه نشود. او اشاره می کند: " سرو کار داشتن با فردی که بسیار سخت و عصبانی است میزان بالایی از بلوغ احساسی را می طلبد، واکنش نشان دادن قابل سرایت است و خود شما نیز ممکن است عکس العمل نشان دهید."

    یکی ازنمونه ها، خصوصا در محیط کاری، رئیس زورگو است. چنین افرادی از قدرت سوء استفاده می کنند. شما را در برابر دیگران تحقیر می کنند. هنگام حرف زدن بدزبان هستند. بیش از اندازه اوضاع را کنترل می کنند و بسیار جزئی گرایانه مدیریت می کنند. با شما تفاوت ندارند اما بسیار اهانت آمیز رفتار می کنند و انتقادهای ناعادلانه می کنند. اگر چنین افراد زورگویی از نظر تکنیکی در کاری که انجام می دهند شایسته باشند، خود را از تنبیه مصون حس می کنند. در نتیجه آمار بالایی از جایگزینی در میان زیردستانشان دیده خواهد شد. در شرکت های وابسته به کارهای اجرایی، خلاصی از دست زورگوها ممکن است در لیست اقدمات مهم نباشد، بدون در نظر گرفتن اینکه چقدر به اوضاع آسیب می زنند. مانند بچه های قلدر، کارفرمایان زورگو هم خود را به درستی نمی بینند. اغلب خود را بهتر از دیگران می پندارند، و نسبت به احساسات کارکنان آگاه نیستند. عمدا از قدرت برای آزار دادن افراد در مقام های پایین تر سوء استفاده می کنند.

     ممکن است لازم باشد که با یک زورگو به طور مستقیم مواجه شوید. اما این کار راهیچ گاه در میان جمع انجام دهید، این عملکردی برای پشت درهای بسته است. یک زورگو هیچ وقت در برابر حضار شکست را نمی پذیرد

    ممکن است و گاهی هم لازم که با یک زورگو به طور مستقیم مواجه شوید. اما این کار را به آرامی و حرفه ای و هیچ گاه در میان جمع انجام ندهید، این عملکردی برای پشت درهای بسته است. یک زورگو هیچ وقت در برابر حضار شکست را نمی پذیرد. باید رفتار زورگو را به عنوان چیزی غیر قابل قبول اظهار کنید و به دقت مشخص کنید کدام رفتارها مد نظر هستند- " نباید من رو در برابر کارکنان تحقیر کنی"- و به طور موجز به فرد زورگو آموزش دهید که مایل هستید چگونه با شما رفتار شود. " من احتیاج دارم که ازم در حضور دیگران حمایت کنید. هر دغدغه ای در مورد کارم دارید، میتونیم منطقی در خلوت در موردش بحث کنیم."

    یکی از معمول ترین انواع دشمنی، پرخاشگری منفعل است که در آن دشمنی پوشیده است و به طرق نامحسوس و پنهانی ابراز می شود،مثل طول دادن زمان انجام یک پروژه وعدم پاسخ به یک درخواست منطقی. خنثی کردن دشمنی اغلب مشکل است، اما آثارش کاملا مشخص است، هدف ها و آرزوهایتان نابود می شوند. همکارتان شما را از اتفاق ها آگاه می کند اما اطلاعات ضروری را که برای کارتان به آن نیازمند هستید را ناگفته می گذارد. همسرتان شما را در برابر دیگران کوچک می شمارد، و سپس که شما خشم و تحقیر را حس می کنید، اصرار می کند که "فقط شوخی بود" .

    کنایه یکی از ابزار رایج پرخاشگری منفعل است و ناامیدی واکنشی معمول: ممکن است خودتان را در حال غمگین و یا عصبانی شدن بیابید اما نمی توانید مطمئن باشید که این احساس موجه است. پس از مدتی، اعتماد کردن به هرچه که از سوی فرد پرخاشگرمنفعل پیشنهاد شود، دشوار می شود.

    افراد حساس به عدم پذیرش

    • نشانه های بروز دهنده: دائما در جستجوی بی اعتنایی واقعی یا فرضی هستند. تمام بی توجهی ها عمدی انگاشته می شوند. احساس باختن در مواجهه با مخالفت ناچیز. به طور افراطی تعقیب کردن (عمدتا توسط مردان).
    • کجا چنین افرادی را می یابید: در صندوق نامه ها ( معمولا در ایمیل هایی که اصرار به دانستن اینکه چرا نتوانستید به نوشته ای یا پیشنهادی جواب دهید، دارند). در پشت صحنه.
    • ندای درون: " آیا به دلیلی از من ناراحتی؟"
    • افراد مشهور: مرلین مونرو ، پرنسس دایانا، مایکل کارتیر، لیزا مینلی.

    افراد حساس به عدم پذیرش، یک واکنش زود عصبی به نشانه اینکه شما آن ها را دوست ندارید یا در واقع با آن ها مخالفید، یا انجام ندادن آنچه که از شما خواسته اند دارند. آن ها همه چیز را از دیدگاه " یه جورایی بی احترامی می کنی یا منو دوست نداری" تفسیر می کنند. مارک لیری روانشناس دانشگاه دوک می گوید: "بسیار مشکل است زیرا در حضور آن ها باید بسیار با احتیاط رفتار کنید و مطمئن باشید که با هرآنچه می گویید یا انجام می دهید، دکمه فرضی اینکه چه زمانی احساس می کنند که توسط شما بی ارزش شده اند را نفشرده اید".

    تهدیدها در همه جا برای این افراد که دائما در حال زیرنظر گرفتن محیطشان برای نشانه های حذف شدن هستند، در کمین است. شما فورا تماس نگرفتید و یا ایمیل نفرستادید چون درگیر ضرب العجل ها بودید و سپس فرزندتان درحالی که مریض بود از مدرسه به خانه فرستاده شد؟ نتیجه کاهش عزت نفس تجربه شده توسط اینگونه افراد ، پاسخی عصبی به بی توجهی های واقعی یا فرضیست که همه آن ها عمدی انگاشته می شوند.

    آن ها شواهدی را به یاد می آورند، خطاهای عملکردهای شما را که باعث تحریک ذهن می شوند،ذکر می کنند. تضاد اینجاست که پس از مدتی ، کج خلقی ، منفی گرایی و عدم اعتماد به نفس افراد حساس به عدم پذیرش، دیگران را برآن می دارد تا از آن ها دوری کنند. افراد حساس به عدم پذیرش در پاسخ به بی توجهی های دریافت شده غیرعقلانی پاسخ می دهند، انتظار رد شدن دارند و آن را پیش بینی می کنند، و زمانی که رفتارهای واکنشی و استراتژیک به نفعشان باشد نیزبه صورت خودکار واکنش نشان می دهند.

    پذیرفته نشدن یا انتظار داشتنش آن ها را متخاصم می کند. واکنش های تهاجمی شان بیشتر ممکن است به صورت منفعل باشد تا تهاجم آشکار، گرچه تعقیب کردن یکی از انواع تهاجم هاست که در نتیجه حساسیت به عدم پذیرش بروز می کند.

    متاسفانه، افراد حساس به پذیرفته نشدن به طور فزاینده ای وجود دارند. بسیاری از محققان دریافته اند که حساسیت روانی که زمینه حساس بودن به عدم پذیرش است در حال افزایش می باشد. اختلالات شایع روحی مانند افسردگی معمولا با حساسیت بالایی نسبت به عدم پذیرش همراه هستند، و یک نسل کامل از بچه های بیش از حد تحسین شده و شیفته ارزیابی، بزرگ شده اند و رادار پذیرفته نشدن را به محیط های کاری و هم چنین روابط شخصی تنظیم کرده اند.

    ترس از پذیرفته نشدن ممکن است فرد مبتلا را از کار بیندازد، ممکن است مردم را از شروع کردن کارها یا مسئولیت های جدید از هر نوعی بازدارد، در عوض آن ها مجموعه ای از توضیحات غیرمعقول برای هر پروژه یا استخدام جدیددارندتا توجیه کنند که ایده بدیست. چنین همکاری ممکن است برای درخواست کمک یا راهنمایی برای مقابله با ترس عدم پذیرش، بی میل باشد و تازه شما را برای عدم حمایت از خودش مقصر بداند. محیط های رقابتی بدترین نوع این افراد را ایجاد می کنند.

    افراد  عصبی

    • نشانه های بروز دهنده: تشویش، بدبینی، خرابکاری، مخالفت، دور انداختن ایده های دیگران.
    • کجا چنین افرادی را می یابید: چت روم های آنلاین درمانی، بلاگ های سیاسی، مطب پزشکان.
    • ندای درون:  "بله، اما..."
    • افراد مشهور: لری دیوید، وودی آلن، هارولد کمپینگ، چیکن لیتل.

    آنچه که شما به عنوان یک ناامیدی کوچک ممکن است تجربه کنید، برای افراد عصبی دشواری ناامیدانه ایست. اختلال عصبی معمولا به صورت غمگینی، تشویش و سهولت انگیزش احساسی نشان داده می شود. لیری می گوید:" این افراد درک نمی کنند که سخت گیر شده اند،اما به سرعت دیگران را آزرده می سازند. آن ها طاقت فرسا و در مورد همه چیز نگران هستند. فکر می کنند که فقط در تلاشند که مفید باشند و مشکلات ایجاد نکنند."

    او توضیح می دهد که آنچه تحمل آن ها را در محیط های کاری سخت می کند این است که تمایل به خرابکاری دارند." زمانی که با ایده های دیگران مخالفت می کنند بسیار نگران اشتباه بودن چیزی هستند. آن ها مخالفند( نه گو هستند)" . و با به خاطر آوردن نگرش های منفی ،گمان های باقی مانده را در دیگران برمی انگیزانند و اطمینان را در ایده ها و پروژه های جدید از بین می برند.

     سعی درمتقاعد کردن این افراد در مورد مشکلشان بیهوده است. آن ها اغلب نسبت به تاثیرات بیرونی مصون هستند. بهترین چیزی که می توانید هدف خود قراردهید این است که تفکرشان را بدون صحه گذاشتن بر آن درک کنید

    یکی از نشانه های اینگونه افراد مشکل ساز نحوه تفکر بدبینانه است، دغدغه اینکه " چه اشتباه دیگری قرار است در زندگیم اتفاق بیفتد؟" لیری می گوید: گرچه این افراد به طرز معصومانه ای مشکل سازند، سرو کار داشتن با آن ها همچنان دشوار است زیرا آن ها همیشه تا گفتن " بله، اما..." پیش می روند. در هر شرایطی چیزی می یابند که شما را از تجربه چیزهای جدید یا شروع یک کار جدید دلسرد کنند.

    سعی درمتقاعد کردن این افراد در مورد مشکلشان بیهوده است. آن ها اغلب نسبت به تاثیرات بیرونی مصون هستند. بهترین چیزی که می توانید هدف خود قراردهید این است که تفکرشان را بدون صحه گذاشتن بر آن درک کنید، برای مثال:" تجربه من به طور کلی متفاوت بوده است."

    چالش اساسی در معاشرت با افراد مشکل ساز از هر نوعی،آرام بودن در مواضع کاملا احساسی است. هریت لرنر می گوید:" شما باید میزان واکنش خودتان را پایین بیاورید، حتی اگر به معنای تنفس عمیق برای آرام کردن خودتان باشد. این به شما امکان می دهد که به درستی گوش کنید و درک کنید که طرف مقابل چه می گوید و به روشنی پاسخ دهید، تا اینکه در مکالمه ای رو به بحران شرکت داشته باشید." همیشه وسوسه ای برای محسوب کردن شخصی به عنوان فرد مشکل ساز وجود دارد. در برابر آن مقاومت کنید.لرنر اظهار می کند:" وقتی به شخصی لقب مشکل سازدهید، ممکن است تمام نقاط مثبت اورا فراموش کنید . "

    افراد خودپرست

     

    • نشانه های بروزدهنده: منفعت شخصی در ابتدا، نهایت و همیشه. همه چیز را به صورت شخصی به عهده می گیرند. ناتوان برای مصالحه تحت هیچ شرایطی. اصرار بر اینکه از سوی همه درست دیده شوند.
    • کجا چنین افرادی را می یابید: برنامه های واقعی تلویزیون، کنگره، مدارس هنر.
    • ندای درون: " این راه منه یا شاهراه."
    • افراد مشهور: دونالد ترامپ، کین وست، کریس کریستی، پاریس هیلتون.

    گروهی از مردم هستند که – لیری تعدادشان را در حال افزایش می بیند- که در هرچه که رخ می دهد بسیار درگیر می شوند. در نتیجه آن ها همه چیز را شخصا به عهده می گیرند.آنچه که آن ها را مشکل ساز می کنداینست که مطالبات شدیدشان با ناتوانیشان در مصالحه با دیگران، با هم درآمیخته است. مشکلی را برایشان ذکر کنید و آن ها فورا فکر می کنند که در حال سرزنش کردنشان هستید. لیری می گوید:" علاوه بر مشکل ملموس، لایه ای از نمادگرایی اضافه می کنند که همه چیز را به آن ها مربوط می سازد. زندگیشان را بر مبنای معنای نمادین در تضاد با حل کردن مشکل، زندگی می کنند."

    لیری ادعا می کند که افراد خودپرست و خودبین دنیا را از طریق یک لنز خود- محور می بینند، اما افراد خودپرست تمایل دارند هنگامی که امیالشان راضی نشده است، شدیدا واکنش دهند.(بر خلاف این، خودبینی به حس اغراق شده فرد در مورد ویژگی های مثبتش اشاره دارد.)

    فرد خودپرست متقاعد است که ایده هایش 100درصد درست است و باید به درستی دیده شود. به علاوه، احساس می کند که این حق را دارد که موارد را طبق راه های خودش پیش ببرد. " فردی که معتقد است دیدگاه هایش، اعتقاداتش و ارزش هایش درستند، نمی تواند هیچ گفتگوی مصالحه آمیزی را تحمل کند. دقیقا ' راه منه یا هیچ راهی'. سیاست تنها خواستگاه خودپرستان نیست. لیری می گوید:" اینگونه افراد روابط، کار و حتی جوامع را نابود می سازند."

    او اضافه می کند که زمان هایی وجود دارد که هر کسی ممکن است خودپرست باشد." چیزی دکمه ای را می فشارد و و ضمیر ما درگیر می شود و بصیرتمان را از دست می دهیم." اما برای یک خودپرست حقیقی چنین واکنشی مستقل از محرک است.

    لیری همراه با همکارانش در دانشگاه دوک در حال بررسی تفاوت های اینکه افراد خودپرست و فوق خودپرست چگونه عمل می کنند، هستند. " هرچه خودپرست تر، فرد مشکل سازتر می شود."

    لیری می گوید:کاملا منطقی است مردم ابتدا منافع خودشان را در نظر می گیرند. هیچ جانداری بدون این کار زنده نمی ماند. او توضیح می دهد:" مردم در مورد سلامتی شخصی خودشان خودپرست بوده اند." گرچه، امروزه ، او خودپرستی را به دلیل اینکه محدودیتهای سنتی حاکم بر رفتار افراد برداشته شده، در حال افزایش می بیند."

    "در گذشته اینگونه بود که خشم به عنوان نقصی در شخصیت دیده می شد. مردم به سرعت در برابر جزئی ترین تحریکات وقتی دیگران با آن ها مخالفت می کنند، عصبانی می شوند . ما دیگر خودداری را که تلاش می کردیم با آن خشممان را کنترل کنیم، ارزشمند نمی شماریم." لیری معتقد است برنامه های واقعی تلویزیون در دهه های گذشته به پروراندن خودپرستی کمک کرده است، " زیرا آن ها بر مبنای عکس العمل های شدید مردم در برابر مواردی هستند که هیچ یا جزئی ترین پیامدی برایشان ندارد."

    7 راه برای خنثی کردن یک رویارویی دشوار

    پزشک اهل ونکور سوزان بیالی، گام های مشخصی را در سرو کار داشتن با فردی غیرمعقول پیشنهاد می دهد:

     زمان معاشرت با افراد مشکل ساز را به حداقل برسانید. برخوردها را تا حد امکان کوتاه نگه دارید.

    مکالمه را منطقی ادامه دهید. ارتباطات باید بر واقعیت استوار و با جزئیات اندک باشد. سعی نکنید با افراد مشکل ساز ارتباط برقرار کنید. پاسخ آنها اغلب شما را بیشتر ناراحت می سازد.

     در مکالمه بر آن ها تمرکز کنید.یک راه برای جلوگیری ازهدف قرار گرفتن در برابر نظریه های تحقیرآمیز، در دست گرفتن کنترل یا پیچیده حرف زدن ، این است که در حد امکان کم حرف بزنید.

     رویای اینکه آن ها روزی فردی خواهند شد که شما آرزو دارید را فراموش کنید. افرادی در زندگی ما وجود دارند که در لحظاتی ما می خواستیم پدر یا مادر/شریک/دوست/همسر/ یا هرچه ما همیشه می خواستیم باشند. با این وجود آن ها به نامید کردن و آزار ما خاتمه نمی دهند. پذیرفتن فرد همانگونه که هست می تواند آسودگی قابل توجهی باشد.

     5 از موضوعاتی که شما را دچار دردسر می کند بپرهیزید. قبل از معاشرت با فردی مشکل ساز، موضوعاتی را که آغازگر تهاجم هستند را در ذهنتان مرور کنید و تلاش کنید تا از آن ها بپرهیزید. اگر خانواده همسرتان دائما انتخاب حرفه شما را تحقیر می کنند، اگر از شما می پرسند که کارتان چطور پیش می رود ، فورا موضوع را عوض کنید.

     تلاش نکنید که از زاویه دید شما به موضوع بنگرند.سعی نکنید در مورد خودتان توضیح دهید یا آن ها را وادار به همدردی با خود کنید. آن ها این کاررا نمی کنند و شما با تلاش کردن احساس بدتری خواهید داشت.

     یک مسئله گیج کننده ایجاد کنید. با یک حیوان دست آموز بازی کنید. معاشرت را در حوزه یک فعالیت تفریحی یا سرگرمی طراحی کنید. یا فرد مقابل را به کاری وادارید که توجهش را به آن جلب کند( و توجهش را از شما بگیرد).

  • ۱۱:۲۸   ۱۳۹۵/۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48267 |46689 پست
    همسر ما جزیی از وجود و هویت ماست. اینکه در دین ما طلاق حلال است، به هیچ وجه مجوزی برای اقدام به جدایی با دیدن اولین مشکلات و ناهنجاری ها نیست؛ بلکه طلاق آخرین راه حل است، وقتی تمام مسیرها را رفته و به بن بست رسیده ایم.

    وقتی شما کاربران عزیز پنجره از ما می خواهید در مورد برخی مشکلات، راه حل های پیشنهادی خود را ارائه دهیم، جای خوشحالی است که برای مسئله زندگی تان به دنبال راه حل می گردید و نمی خواهید صورت مسئله را پاک کنید.

    در این مقاله ما حرف های درگوشی را با برخی خانم ها مطرح می کنیم .برای آنها که می خواهند زندگی شان بهتر شود و به همسرشان کمک کنند تا در جهت رفع مشکلات رفتاری و بهبود ارتباط در خانه گام بر دارد. البته فراموش نکنید که گام اول مخصوص خود شماست. شمایی که می خواهید همسرتان تغییر کند، اگر خودتان هیچ تغییری در منش و رفتارتان ندهید، به او الهام نخواهد شد که عصبانیتش در خانه آزاردهنده است و یا بهتر است کمی به وضع ظاهر خود برسد و یا اگر به حرف های شما گوش دهد، زندگی تان شیرین تر می شود. این شما هستید که خواهان تغییرید پس باید دست به کار شوید.

    دنیای زنانه و مردانه به خاطر تفاوت های طبیعی که دارد، ممکن است برای هر کدام از زن و مرد، مشکل ساز شود. بسیاری از رفتارهایی که ما زن ها نامطلوب می دانیم، برای مردان طبیعی است و بر عکس. زمان می برد تا به این تفاوت ها عادت کنیم و بپذیریم که او مثل ما نیست و بجز این موضوع، تفاوت های فردی هم اثرگذار است.

    اگر قصد دارید مشکلی را در همسرتان اصلاح کنید، خوب توجه داشته باشید که شاید رفتار شوهرتان غیرمعمول نیست و حساسیت بیش از حد شما یا عدم شناخت تان از روان شناسی جنس مخالف، باعث شده تا آن عادت رفتاری، به نظرتان نامناسب بیاید.

    اما گاهی رفتاری از حد معمول خارج شده و آرامش زندگی را مختل می کند؛ یکی از این رفتارها که در مردها بیشتر مشاهده می شود، خشونت و عصبانی بودن است.

    مشکل خشونت در خانواده از آنجا بسیار آسیب زاست که بچه ها هم در چنین محیطی رفتار نامناسب والد خود را آموخته و رفتارهای عصبی از خود نشان می دهند. علاوه بر این خود فرد خشن نیز آسیب های زیادی را می بیند و برای بسیاری از بیماری ها مستعد خواهد بود. پس اگر شوهر عصبانی دارید، به دنبال راه حلی مناسب برای رفع این رفتار در او باشید.

    مثل تمام مشکلات زندگی، نیم نگاهی به علت آن بیاندازید.کمک می کند تا نگاه جامع تری به مشکل تان پیدا کنید. با خودتان بگویید: چرا همسرم عصبانی است؟

    هر رفتاری از ما انسان ها سر می زند، علتی دارد که با شناخت درست آن، می توان از آن جلوگیری کرد. چطور وقتی دل درد داریم به دنبال علتش می گردیم تا داروی مناسبش را پیدا کنیم؟ برای درمان مشکلات رفتاری نیز باید چنین کنیم.

    تربیت خانوادگی او را بررسی کنید. تجاربی که قبل از ازدواج داشته، مشاهداتی که از رفتار والدینش انجام داده است و کمبودها و مشکلاتی که در زندگی با آن رو برو شده است. البته وقتی به دنبال علت رفتار نامناسب او هستید، مراقب باشید تا باعث تحقیر و تخریبش نشوید.

    تأثیر مشکلات را شوخی نگیرید. گاهی شکست ها و مشکلات زندگی، تأثیر زیادی بر روحیه فرد می گذارد. مخصوصاً اگر عصبانیتش همیشگی نبوده و به تازگی بیشتر شده باشد. ممکن است یک مشکل شغلی دارد که نمی تواند با شما مطرح کند. این روزها مرد بودن سخت است! سعی کنید بفهمید پشت این رفتار نامناسب چه چیزی نهفته است.

    گاهی میزان خشونت مرد به حدی بالاست که باید از یک مشاور و متخصص کمک بگیرید. اگر همسرتان راضی شد با شما به مشاور مراجعه کند، کارتان ساده تر می شود. در غیر این صورت باید تنها مراجعه کنید و راهکارهایش را انجام دهید. گاهی عصبانیت افراد بخاطر کمبود ویتامین یا کم و زیاد شدن هورمون های بدن است که با دارو درمان می شود.

    اما به طور معمول سبک زندگی نامناسب و الگوگیری غلط، باعث بروز خشونت رفتاری و کلامی است. اگر همسرتان در کودکی یاد گرفته فریاد بزند یا اگر بخاطر مشکلات، زودرنج شده، شما در مقابلش انعطاف بیشتری بخرج دهید.

    برای برخورد با یک شوهر عصبانی فراموش نکنید که درجه صبر و تحمل خود را بالا ببرید. در هر صورت طرف مقابل شما آستانه تحمل پایینی دارد، پس اگر شما هم اینگونه باشید، انفجار در خانه تان حتمی خواهد بود.

    بهتر است مطمئن شوید که مقصر شما نیستید. شاید لجبازی، نحوه حرف زدن و یا رفتارهای تان، او را عصبی می کند. شاید تغییر در برخی رفتارهای تان کمک کند تا او نیز آرام تر شود.

    می توانید در زمان آرامش او، کمی در این باره صحبت کنید. البته مراقب باشید که نحوه گفتگوی تان به صورتی نباشد که فکر کند محاکمه می شود وگرنه بیشتر عصبی شده و به نتیجه ای نمی رسید. بگذارید حس کند وارد یک گفتگوی دوطرفه شده است. بگذارید او هم مشکلات شما را بیان کند و صادقانه گوش دهید. زمانی که نوبت به شما رسید، در مورد رفتار همراه با خشونت او حرف بزنید. آثار رفتارش را به او گوشزد کنید. نمونه هایی را به او یادآوری کنید که بخاطر عصبانیت، پشیمان شده و ضرر کرده است.

    با محبت از او بخواهید آرام تر باشد و با عصبانیت خود، باعث کم شدن محبت تان نشود. به او بگویید که چقدر دوستش دارید. انسان های عصبانی بخاطر ظاهر خشن خود، محبت کم تری دریافت می کنند؛ در حالی که نیاز آنها به محبت، بیشتر است. گاهی یک چرخه معبوب درست می شود. خشونت بیشتر، روابط را تخریب می کند و عاطفه کمتر، به عصبانیت می انجامد.

    وقتی همسرتان از عشق شما مطلع شود، سعی بیشتری برای تغییر رفتار خواهد داشت؛ اما به یاد داشته باشید روزی سه وعده؛ صبح، ظهر و شب قرص صبر بخورید!

    برای اینکه شما آرام باشید و در برنامه تان موفق تر شوید، به نکات مثبت او فکر کنید. به زمان هایی که عصبی نیست و کارهایی که برای شما انجام داده است. از خداوند کمک بگیرید و به این ترتیب، با صبر و مقاومت خود، آرام ارام او را تغییر دهید.

    می شود یک برنامه کنترل خشم در خانه پیاده کرد. قرارهای ساده ای که می تواند فضا را آرام کند. مثلاً از همسرتان بخواهید هر گاه ازرفتار شما عصبانی شد و خواست فریاد بزند، اتاق را ترک کند و مدتی را تنها باشد تا خشمش فرو بنشیند.

    شما هم موقعیت «بگو مگو» را در خانه ایجاد نکنید. شاید اگر سکوت کنید او هم بعد از چند فریاد، شرمنده شود! در اینصورت بازی به نفع شما پایان می یابد.

    قصد ما به هیچ وجه تبرئه کردن مرد عصبانی که فریاد می زند و یا دشنام می دهد، نیست. او باید رفتارش را کنترل کند، اما بدانید که خداوند به زن ها قدرتی داده که می توانند اثرگذاری عاطفی بالایی داشته باشند. از این قدرت استفاده کنید.

    اما باز هم تکرار می کنم که برخی از انواع خشونت که بیش از حد هستند نیاز به بررسی متخصص دارند و تلاش شما ممکن است اثرگذار باشد، اما مشکل به طور کامل رفع نمی شود.

    در هر صورت این مشکلی است که که باید آن را برطرف کنید. کوتاه نیایید و برای آرام شدن زندگی تان تلاش کنید. افق زندگی تان از این پنجره روشن خواهد شد.
  • ۱۴:۲۵   ۱۳۹۵/۱/۳۰
    avatar
    پرستو ♥
    یک ستاره ⋆|1561 |1828 پست
    مرسی خیلی جالب بود
  • leftPublish
  • ۱۴:۳۰   ۱۳۹۵/۱/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48267 |46689 پست
    زیباکده
    پرستو ♥ : 
    مرسی خیلی جالب بود
    زیباکده

    خواهش ميكنم عزيزم

  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان