خسته بودم بعد از یه روز کاری سخت رسیدم خونه و با بی حوصلگی لباسامو عوض کردم و نشستم روی مبل.
اون روز به دلیل اینکه شنیده بودم چایی زیادیش ضرر داره، هیچی نخورده بودم و اصلا عادت نداشتم و خستگیم بیشتر شده بود.
تو حال خودم بودم که ندای درونی یه لیوان چای خوشرنگ برام آورد و گفت : کج دار و نریز!
یه لیوان چای در روز خیلی هم خوبه.
من Oldoos و بابای شنگول رو دعوت میکنم و اینقدر بابای شنگول رو دعوت کنیم تا بپیونده! 