خانه
5.73K

28 مرداد 1357؛ سالروز آتش سوزی سینما رکس آبادان

  • ۱۰:۱۳   ۱۳۹۳/۵/۳۰
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    سینما رکس آبادان در شامگاه ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ و در حین نمایش فیلم گوزن ها به کارگردانی مسعود کیمیایی، دچار آتش سوزی شد و اکثر حاضران در سینما زنده در آتش سوختند.

    تقویم تاریخ/ تصاویر آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان - سال 57




  • leftPublish
  • ۱۰:۳۵   ۱۳۹۳/۵/۳۰
    avatar
    آلما فاطمی
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13740 |7139 پست
    کاش مونا جون یه مطلبی هم میزاشتی که کیا و به چه علت آتیشش زدن
  • ۱۰:۴۵   ۱۳۹۳/۵/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    باشه چشم
    سعي ميكنم پيدا كنم
    پدر مادر منم تو سينما بودن كه خدا رو شكر طوري نشدن چون مامانم دلشون درد گرفته بود و چند دقيقه قبل از آتش سوزي اومده بودن بيرون سينما
    چون براي خودم جالب بود اين عكسا رو گذاشتم
  • ۱۰:۵۱   ۱۳۹۳/۵/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست


    وقایع‌نگاری آتش‌سوزی سینما رکس آبادان

    در آبادان از شب آتش‌سوزی سینما رکس تا چهلم قربانیان چه گذشت؟
    گردآوری و تنظیم: شادی اکبری

     


     


    *** روزنامه اطلاعات؛ یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۵۷***


     


    جزییات حادثه مرگبار و دردناک سینما رکس در آبادان

    در یک فاجعه ملی که دیشب در شهر آبادان رخ داد ۳۷۷ نفر از مردان، زنان و کودکان زنده زنده در سینما رکس آبادان سوختند. ساعت ۱۰ دیشب در حالی که ۷۰۰ نفر مرد، زن و کودک سرگرم تماشای فیلم فارسی گوزنها در سالن نمایش بودند گروهی خرابکار و غیرمعتقد به اصول انسانی با همکاری سرایدار سینما با مواد آتش‌زا سالن سینما را به آتش کشیدند.

    حریق به سرعت تمام سالن سینما را در بر گرفت و شعله‌های آتش زبانه کشید، مردان، زنان و کودکان تماشاچی که به مجرد دیدن شعله‌های آتش به سوی درهای ورودی و خروجی سینما هجوم بردند با درهای بسته مواجه شدند. در این میان شعله‌های آتش تمام سالن را در بر گرفت و تماشاچیان با ناله و ضجه در محاصره کامل شعله‌های آتش قرار گرفتند.


    ۳۷۷ نفر از مردان، زنان و کودکان تماشاچی زنده زنده و به طرز فجیع و رقت‌باری در میان شعله‌های آتش سوختند.


    بلافاصله پس از شروع حریق برای اطفای آن از ماموران آتش‌نشانی شهرداری آبادان و شرکت ملی نفت ایران کمک خواسته شد. ماموران آتش‌نشانی موفق شدند در ساعت ۲ بامداد امروز آتش را مهار کنند و اکنون تلاش برای خارج ساختمان اجساد ۳۷۷ نفر از تماشاچیانی که زنده زنده در آتش سوخته و کشته شده‌اند ادامه دارد.

    آبادان به خواب نرفت

    بلافاصله پس از آتش‌سوزی سینما رکس، فاجعه‌ای که در کشور بی‌سابقه بوده و از قساوت قلب و درنده خویی معدودی انسان‌نما حکایت می‌کند، محمد شاپور نمازی استاندار خوزستان، فرماندار شهردار، رییس شهربانی و مقامات مسوول در محل اجتماع کردند. آن‌ها کوشیدند که ماموران آتش‌نشانی و مسوولان مربوط را هدایت و در کار‌ها تسریع کنند و به ویژه سعی بر این بود که مجروحان را زود‌تر به بیمارستان برسانند.


    آبادان دیشب حالت فوق‌العاده داشت و بسیاری از مردم به خواب نرفتند. خانواده‌هایی که فرزندان و یا یکی از اعضای ایشان به سینما رکس رفته بود همه در اطراف سینما اجتماع کرده بودند و زاری و شیون می‌کردند.


    استاندار و مقامات محلی صبح امروز شورای فوق‌العاده شهرستان را تشکیل دادند تا به این حادثه تأسف‌انگیز رسیدگی کنند.


    بر اساس آخرین گزارش‌ها سرایدار سینما که در ایجاد این آتش‌سوزی با خرابکاران همکاری داشته است در حالت مستی از سوی ماموران دستگیر شده است و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. هم اکنون در شهر آبادان حالت فوق‌العاده به وجود آمده است و شهر در غم این فاجعه بزرگ به حالت عزای ملی درآمده است.


    صبح امروز ۲ هزار نفر از اهالی شهر آبادان در مقابل شهربانی این شهر اجتماع کردند و ضمن اعتراض بر علیه آشوبگران و اخلالگران و خرابکاران خواستار مجازات شدید عاملین جنایت بزرگ شدند.


    پس از وقوع آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان و اطلاع مردم از فاجعه‌ای که اتفاق افتاده است خانواده‌های زنان مردان و کودکانی که در این آتش‌سوزی کشته شده‌اند به خیابان‌ها ریختند و برای اطلاع از وضع عزیزان خود به محل سینما هجوم بردند و زمانی که از مصیبت آگاهی یافتند گریه و زاری آنان تاثر همگی را بر می‌انگیخت.

    گزارش تلفنی خبرنگار اطلاعات از آبادان


    به گفته مقام‌های پلیس آبادان، چند لحظه پس از شروع نمایش فیلم، چند نا‌شناس، با استفاده از تاریکی شب، درهای ورودی و خروجی سینما و داخل سالن سینما را با مواد آتش‌زا آغشته کردند و سپس با افروختن کبریت، سینما را به آتش کشیدند و گریختند.


    آتش‌سوزی که با صدای دهشتناکی همراه بود در اندک زمانی سراسر سالن سینما را فرا گرفت و ستون‌های دود و آتش از هر سو، به آسمان زبانه کشید.


    صدای سوختن صندلی و سقف سینما، با ضجه و ناله تماشاگران که برای نجات خود و همراهانشان تلاش می‌کردند، همراه بود. ولی صد‌ها تماشاگر کودک و بزرگسال که خود را از هر طرف در محاصره جهنمی از آتش می‌دیدند، نتوانستند خود را نجات دهند و ۳۷۷ نفر زیر دست و پا ماندند و یا بطور فجیعی در میان شعله‌های آتش سوختند و جان دادند.


    علی نادری صاحب سینما «رکس» آبادان، در گفت‌وگو با خبرنگاران اطلاعات با اظهار تاسف از این فاجعه گفت: سینما رکس که حدود بیست سال در خیابان شهرداری آبادان ساخته شده بیش از شش میلیون تومان ارزش داشت و ظرفیت سالن آن، نهصد صندلی بود. ساختمان سینما در برابر آتش‌سوزی بیمه بوده است.


    گزارش رسیده از آبادان حاکی است سینما رکس آبادان در خیابان شهرداری، نبش «امیری» آبادان و روی یک پاساژ قرار گرفته بود که در جریان آتش‌سوزی سینما رکس، ده‌ها مغازه زیر سالن سینما نیز آسیب دیده است. خبرنگار اطلاعات اضافه کرد: ماموران آتش‌نشانی شهرداری و شرکت نفت آبادان، چند لحظه پس از آگاهی از آتش‌سوزی سینما رکس آبادان، به محل حادثه شتافتند و به خاموش کردن شعله‌های آتش پرداختند. دامنه آتش‌سوزی هر لحظه گسترش می‌یافت و با تلاش پیگیر و دامنه‌داری که صد‌ها آتش‌نشان و امدادگر برای فرو نشاندن شعله‌های سرکش آتش و نجات صد‌ها نفر که در میان جهنمی از آتش، ضجه می‌زدند، می‌سوختند و جان می‌دادند، اطفای حریق تا سحرگاه امروز ادامه داشت. سانس آخر فیلم فارسی «گوزنها» ساعت ۹ شب شروع شده بود و آتش‌سوزی زمانی روی داد که حدود یک ساعت از نمایش فیلم می‌گذشت.


    ۷۰۰ نفر زن و مرد و کودک بدون هیچ هراسی و بی‌خبر از هر گونه فاجعه دلخراش روی صندلی‌های خود نشسته و سرگرم تماشای صحنه‌های پر جذبه فیلم هنری «گوزنها» بودند که ناگهان صدای سهمگینی از هر چهار طرف سالن سینما برخاست و در پی آن، شعله‌های آتش و ستون‌های دود و آتش، به آسمان زبانه کشید.


    هنگامی که آتش‌سوزی رخ داد صاحب سینما آقای علی نادری در ترن تهران – خرمشهر بود و به سوی آبادان می‌رفت. وی بعدازظهر دیروز از تهران حرکت کرده بود و ساعت ۱۰ بامداد امروز به خرمشهر رسید و توسط همکارانش که به استقبال او آمده بودند از جریان مطلع شد.

    نجات‌یافتگان


    از هفتصد تماشاگر کوچک و بزرگ که در سالن سینما «رکس» آبادان سرگرم تماشای فیلم بودند، در جریان آتش‌سوزی، تنها یک صد نفر توانستند خود را از مهلکه نجات دهند و به بیرون فرار کنند و شش صد نفر دیگر در میان جهنمی از آتش سوختند که از این عده سیصد و هفتاد و هفت نفر جان خود را از دست دادند.

    بيشتر کسانی که در این فاجعه دلخراش جان دادند، با زیر دست و پا ماندن و بر اثر دودزدگی خفه شدند و یا در میان شعله‌های آتش سوختند.

    امدادگران در محل


    چند دقیقه پس از آتش‌سوزی سینما «رکس» آبادان سعیدنیا فرماندار، تیمسار رزمی رییس شهربانی و دکتر حسین یساری مدیرعامل جمعیت شیر و خورشید سرخ آبادان در محل حادثه حضور یافتند و ده‌ها امدادگر، پزشک پرستار، بهیار و آمبولانس در محل مستقر شدند.


    صد‌ها مامور شهربانی، آتش‌نشانی و امدادگر، برای بیرون کشیدن گروه بی‌شماری که در میان شعله‌های آتش گرفتار آمده بودند، تلاش زیادی کردند، اما به دلیل پر دامنه بودن حریق، کسی قادر نبود به شعله‌ها نزدیک شود. پلیس، خیابان‌های اطراف سینما را تحت کنترل در آورده بود و جستجوی وسیعی برای شناسایی و دستگیری عاملین آتش‌سوزی سینما، از سوی پلیس ادامه داشت.



    آخرین شعله‌های آتش ساعت ۴ بامداد امروز فرو نشست و از ساعت ۵ بامداد امدادگران وارد خرابه‌های سالن سینما شدند و با تلاش زیاد، سرگرم بیرون کشیدن جنازه‌های سوخته صد‌ها کودک و بزرگ از میان گل و لای و چوب‌های نیم‌سوخته شدند.


    تا ساعت ۱۰ بامداد امروز، ۳۷۷ جسد سوخته و متلاشی شده، از میان گل و لای بیرون آورده شد و به وسیله آمبولانس، به گورستان شهر انتقال یافت. شدت سوختگی به حدی بود که اجساد قابل شناسایی نیستند و پیش از ظهر امروز محشری در گورستان آبادان بر پا بود و صدای ضجه و شیون هزاران نفر که برای تشییع جنازه‌ها به گورستان آمده بودند، به آسمان بلند بود.


     ***

    ۲۰۰ نفر از قربانیان شناخته شدند


    اعضای یک خانواده ده نفری با نام فامیل رادمهر که علیرضا، معصومه، ناهید، توران – بیژن، محسن، کورش، زهرا، زهره و حمید شهبازی بودند و همه این‌ها از ۱۶ سال به بالا داشتند، در آتش‌سوزی سینما رکس سوختند، اسامی بقیه ۲۰۰ قربانی شناخته شده به شرح زیر است:


    عبدالله بیدگلی ۴۰ ساله همراه فرزند ۱۲ ساله‌اش محسن، ناصر صفرعلی، محمد بناوی، عبدالله جلالی، رحیم خوی، علی‌پناه جاری، غلامحسین اوی، عبدالله دارمی ۲۲ ساله، غلامحسین ابافر ۳۸ ساله، حاج بی‌بی‌فخاری ۵۰ ساله، حمید فرهان ۱۵ ساله، احمد یزدآور، حسین کریمی، محمد میرزایی، حسین کشتکار، فویشاوی، علی امیری، خدیجه کمالی‌نژاد و یک خانواده ۵ نفری به اسامی ناصر سازش ۲۷ ساله، فارغ التحصیل دانشگاه تهران تازه‌داماد که همسرش در تهران است همراه خواهرانش، ناهید سازش ۱۶ ساله، نادره سازش ۱۵ ساله، هلن سازش ۱۴ ساله، نیره سازش ۱۲ ساله.

    خانواده سه نفری به نام‌های ابراهیم تابش ۲۲ ساله، مریم تابش ۱۸ ساله، سعاد تابش ۱۶ ساله، محمد مسلمی ۲۵ ساله، سیدیدالله محمدپور، محمد احمدپور، حسین میدانی، علی پوند، غلامحسین محمدی، حمید قاسمی، مریم نصیریان، زهرا محمدی، شهلا محمدی، مهناز نصیریان، حسین پاینده، غلام امانت، تاتانیا (فیلیپینی)، محمد ابراهیمی، علی عظیم بروجردی.


     


    اعضای یک خانواده ۸ نفری به نام پژمان سلیمانی ۷ ساله، فرح هرمزی‌نژاد ۱۸ ساله، آذر لشگری ۱۸ ساله، داریوش لشگری ۲۵ ساله، شمسی لشگری ۲۹ ساله، ابراهیم رضایی ۳۴ ساله، علی رضایی ۵ ساله، محمد رضالاریان، سپاهی فرزند رجب، پرویز رزاره ۲۲ ساله، علی اکبر ساطور ۲۵ ساله، شهین آرمین ۱۴ ساله، رقیه آرمین ۱۹ ساله، اکرم سعیدی ۱۵ ساله، قشقایی ۴۰ ساله مدیر مدرسه راهنمایی ۲۴ اسفند آبادان به اتفاق ۷ تن از اعضای خانواده و اقوامش به نام‌های زهرا قشقایی‌نیا همسر قزبانعلی ۲۵ ساله، فرشید ترک قشقایی ۱۶ ساله، ملوس ترک قشقایی ۱۴ ساله، شهلا قشقایی‌نیا ۱۶ ساله، عبدالرضا ایازی، مینا فعلی حسن‌زاده، شهرزاد فعلی حسین‌زاده، پرویز آذرین ۲۴ ساله، منیر آذرین همسر پرویز، حسن روشنایی ۲۶ ساله به اتفاق همسر و فرزندش، حسن ایزدی، غلام برازجانی، قاسم محمدپور، محمدرضا شاهوردی، محمدرضا اسکویی، عباس بالهج‌پور، محمدرضا واسکوت، محمدرضا مهتابی، فرشاد طاهری، فرزانه طاهری، ناصر خواجه، سکینه خواجه به اتفاق ۶ تن از اعضای خانواده‌اش، علی یعقوبی، غلامرضا عطار و دو فرزندش، حمید ازقانی، کاوه عباس با اتفاق ۴ عضو خانواده‌اش، محمد سلیمی، حمدالله زمانی، یدالله پاک‌نژاد، عبدالخدر محامدی، عبدالکریم مشهدی‌زاده، سلطان خلف، علی کشکولی، عبدالزهرا  بنی‌سمدون، لیلا افسری، سردار امیری، کرمعلی لشگری، حمید افسری، زهرا رهنما، علیرضا دهقانیان، فرهاد مرشدی، الیاس جلالی کازرونی، نعمت پارک‌زاده، یدالله پارک‌زاده، عبدالکریم شولی‌زاده، غلامرضا عباد، بعاد قابشی، فرهاد افسری، غلام مختاری، دنادری، نیره، محمدرضا، بهنام، ایران تاجیک، پروین منصوری احمدزاده، پروین زمغری، فرزاد طاهری، ولی معظمی گودرزی بروجردی، حسنعلی نوری‌نژاد، پرویز اکتری، منوچهر شاهدری، فرح مهناوی، صدیقه مهرزی‌نژاد، سان جان سان اهل کره، حسن ازباوی، غلامحسین هندیجانی، ابراهیم تاس ناوچر، محمد حیاتی، مجید حیاتی، فیصل نوری‌زاده، مینا نوری‌زاده، ابراهیم آقاجانیان، ایرج سپهرویزون، رضا ایازی، عباس پورنژاد، اسلام پورنژاد، مهین افسری، ناصر صفرعلی، گلشاد شادگانی، محمدحسن کیاوی فراهانی، غلام مهناوی، فضل‌الله خواجوی، عبدالرضا اشک چشم، حسن عباس‌نیا، خسرو قنبرزاده، اسکندر قنبرزاده، عبدالامیر ربیعی، محمد امیری، اسماعیل زمانی جهرمی، نصاره قامش، محمدحسین مجدآبادی، جمشید مکارمی، یک‌نان‌ها (اهل کره)، پرویز زندی، نیک اندیش، عبدالحسین شیرازی ۴۲ ساله، فاطمه قشقائی‌نیا، همسر عبدالحسین ۳۰ ساله، ژکژک مهشاد شیرازی ۱۵ ساله، شهلا قشقایی‌نیا ۱۶ ساله.

    ***


    اسامی ۱۰۸ نفر مقتولین حادثه آبادان


    ظهر امروز در بازرسی ماموران از سینما «رکس» آبادان، برادر کنترلچی سینما گفت که او کفش‌های برادرش را پیدا کرده و کفش‌ها سالم بوده و در جریان آتش‌سوزی سینما نسوخته است. کنترلچی سینما ناپدید شده و تلاش ماموران برای پیدا کردن او تاکنون به جایی نرسیده است. اما آن‌ها حدس می‌زنند که او هم جزو مسببین فاجعه بوده است و احتمال می‌رود در این ماجرا مقصر باشد.


    صبح امروز مردم دین‌دار آبادان با ملحفه و پتو جنازه‌های سوخته قربانیان فاجعه جهنم آتش سوخته سینما رکس آبادان را از قربانگاه به داخل آمبولانس حمل می‌کردند و چند آمبولانس و چهار اتوبوس اجساد قربانیان را به گورستان حمل کردند.


    بر اساس آخرین گزارش رسیده از محمد منصوری خبرنگار اعزامی اطلاعات از اهواز و کاظم نیلفروشان خبرنگار اطلاعات در آبادان، تاکنون صد و هشت نفر از قربانیان شناخته شده‌اند. این موضوع را غلامرضا ضرابی دادستان آبادان نیز تایید کرده است.


    صالحی شهردار آبادان که از دیشب تاکنون (ساعت ۳ بعدازظهر) در گورستان شهر آبادان بر کار انتقال و دفن اجساد قربانیان نظارت دارد، در گفت‌وگو با خبرنگاران اطلاعات گفت: گروهی از کشته شدگان فاجعه سینما رکس آبادان کارکنان و کارمندان شرکت نفت، پتروشیمی، شهرداری و خانواده‌های عشایری بودند.


    اسامی ۱۰۸ مقتول


    ضرابی دادستان و صرافی بازپرس شعبه دو دادسرای آبادان بعدازظهر امروز اسامی گروهی از قربانیان آتش‌سوزی سینما «رکس» آبادان را در اختیار محمد منصوری خبرنگار اعزامی ما از اهواز قرار دادند.

    اسامی این گروه از کشته‌شدگان که ۱۰۸ نفر می‌باشند عبارتست از:


    مانتان (تبعه کشور فیلیپین)، الیاس جلالی کازرونی، عباس بالهج‌پور، محمدرضا واسکوت، عباس سعیدی رانکوهی، محمدرضا مهتابی، ایران تاجیک، فرزاد طاهری، فرشاد طاهری، فرزانه طاهری اعضای یک خانواده)، نعمت الله یارک‌زاده و یدالله یارک‌زاده، فرج هرمزی‌نژاد، عبدالخضر، محمدپور، شهین آرمین، حسن آرمین و رقیه آرمین (اعضای یک خانواده).


    عبدالکریم شولی‌زاده، علیرضا دهقان، فرهاد مرشدی، غلامرضا عباد، علی کشکولی، محمد امیری و علی امیری، حمدالله زمانی، اسماعیل زمانی، بعاد پلیده غاوشی، سعادت غاوشی، خدیجه کمالی‌نژاد، محمد سلیمی، جمشید افسری، فرهاد افسری، لیدا افسری، غلام مختاری، پژمان سلیمانی، محسن بیگدلی، شهلا موسوی، عبدالله دارمی، ابراهیم تاسی ناوچر، آذر سلیمانی، فریدون سراج، عبدالحمید بهوندی، شهلا بهوندی، زهرا بهوندی، عبد جلالی، محمدحسین باوی فراهانی، غلام محمدی، ناصر سازش، ناهید سازش، نادره سازش، منیره سازش، رحیم خویی، علی پناه قبادی، پرویز زواره، داریوش لشکری، ناصر گلشاد، محمد نیاوی و علی شریفات.


    محمد ابراهیمی ۲۲ ساله آرایشگر، محمد حیاتی ۲۲ ساله کارگر، مجید حیاتی ۱۹ ساله کارمند، فیصل نوری‌زاده کارمند، مینا نوری‌زاده، فضل‌الله خواجوی ۱۸ ساله، عباس سعیدی، عبدالرضا اشک‌چشم، سیدیدالله محمدپور، حسن عباسی، محمد احمدپور ۳۲ ساله کارمند شرکت تهران جنوب، حسن عباسی‌نیا ۲۰ ساله، عبدالامیر ربیعی ۲۵ ساله، ولی معظمی گودرزی بروجردی کارمند مخابرات، حسن‌علی نوری‌نژاد، فرهاد مرشدی ۱۵ ساله دانش‌آموز، پرویز اکتری ۱۸ ساله، منوچهر شاهدری سپاهی دانش، پرویز زندی ۲۸ ساله کارمند شرکت دریایی، نیک اندیش، مریم قوابشی ۲۴ ساله همراه زن برادر و برادرش قشقایی ۲۸ ساله، خسرو قنبرزاده، اسکندر قنبرزاده، محمدحسین مجدآبادی ۳۰ ساله کارمند هواپیمایی آبادان، جمشید مکارمی ۱۶ ساله دانش‌آموز، ناصر خواجه، سکینه خواجه به همراه ۶ نفر از اعضای خانواده‌اش، علی یعقوبی، غلامرضا عطار و ۲ فرزندش، حمید زرقانی ۲۴ ساله، کاوه عباسی به اتفاق ۴ تن از اعضای خانواده‌اش، دو نفر تبعه کشور کره که هنوز هویتشان معلوم نیست و یک فیلیپینی دیگر که هویت او نیز معلوم نشده است.

    غلام محیاوی ۲۰ ساله دانشجوی دانشکده دریایی، فرح محیاوی ۱۸ ساله دانش‌آموز، صدیقه مهرزی‌نژاد ۲۵ ساله خانه‌دار، زهرا رهنما ۲ ساله.
    ویرایش شده توسط mona mona در تاریخ ۳۰/۵/۱۳۹۳   ۱۰:۵۹
  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۳/۵/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    عامل آتش‌سوزی سینما رکس؛ از اقرار در خانه تا اعتراف در دادگاه/

    کبریت را من کشیدم!






    تاریخ ایرانی:
     سید چاقوی دسته سفید زنجونی رو در دست می‌چرخاند و به شکم هرویین‌فروش می‌زند. نه یک بار، چندین بار شاید ده بار، به خاطر دزدیدن جوانی خودش و ده تا جوون عین خودش. به خاطر خوار و ذلیل شدنش…به خاطر زندگی‌هایی که به آتش کشیده است. اما این آتشی نیست که حالا حالاها بشود خاموشش کرد. آتش یک باره میان تاریکی شعله می‌کشد و به قد آبادان بالا می‌رود. آن قدر بالا می‌رود که روزنامه‌های عصر فردا با تیتر بزرگ سیاه رنگشان بنویسند: ۶۰۰ نفر را در سینما رکس آبادان زنده زنده سوزاندند. در آن شب ۲۸ امرداد ۱۳۵۷ خورشیدی ۶۰۰ نفر شمع همۀ خانه‌های عزادار آبادان شدند. در آن لحظه‌های پر از اضطرار و اضطراب اما هیچ کس ندید دستی را که کبریتی که شعله این آتش بزرگ شد در جیب پنهان کرد. در آن لحظه که همه به فکر نجات کسانشان بودند که جلوی چشمشان می‌سوختند، سایه مردی را ندیدند که هراسان‌تر از بقیه از شعله‌ها می‌گریخت تا آتشی را که به پا کرده دامنش را نگیرد. سایه مردی که ششصد نفر را همزمان با آتش گرفتن «سید» و «قدرت» در آن صحنه پایانی به آتش کشید.

     


    با گذشت سی و چهار سال از آن روز تلخ ۲۸ امرداد آبادان هنوز ناگفتنی‌های زیادی از واقعه سینما رکس باقی مانده است. واقعه مهمی که باعث شد تا شعله‌های آتش انقلابی که مدتی پیش روشن شده بود گُر بگیرد و در کمتر از شش ماه پایه‌های نظام سیاسی را بسوزاند. سی و چهار سالی که هیچ کدام از نقاط تاریک این حادثه را باز نکرد. هنوز هم بعد از گذشت یک نسل کامل از آن دوران دربارۀ اینکه کدام گروه سیاسی درگیر آن روزهای ایران مسئولیت پیشبرد آن را برعهده گرفته‌اند، اطلاعات مستند و موثقی در دست نیست. گفته‌های ضد و نقیض گروه‌های سیاسی درگیر آن روز‌ها نه تنها گره کور این ماجرا را باز نکرده بلکه گره تازه‌ای به آن زده است. معلوم نشد واقعا چه کسی بود که آتش بر جان ۶۰۰ تماشاچی زد که در گرمای دم کرده آبادان آمده بودند تا فیلم تازه مسعود کیمیایی را ببینید: «گوزن‌ها». هر چند که درست سحرگاه دو سال و ۱۵ روز بعد از آن شب تلخ، زندان آبادان که در آتش دست‌اندازی‌های همسایه غربی‌اش می‌سوخت شاهد اعدام مردی بود که اعتراف کرد این کبریت را او روشن کرده است: «حسین تکبعلی‌زاده» مردی که گفته‌های ضد و نقیضش نقاط تاریک این حادثه را تیره‌تر کرده است.


     


     


    چه کسی بود؟


     


    چه کسی دست به این جنایت زده است؟ این مهم‌ترین سووالی بود که رسانه‌های داخلی و خارجی تکرار می‌کردند. سووالی که دو روز بعد از حادثه در خروجی خبرگزاری فرانسه مطرح شد. چند روز بعد از به آتش کشیده شدن سینما رکس در حالی که هنوز بوی آتش همه شهر را فراگرفته بود و آبادان در داغ ۳۷۷ نفر می‌سوخت، سرتیپ رزمی رییس شهربانی وقت آبادان اعلام کرد عامل آتش‌سوزی که به عراق فرار کرده است را گرفته‌اند و به ایران بازگردانده‌اند. جوانی به نام عبدالرضا آشور که گفته می‌شد از مرزنشینان عرب است که در راه آهن خرمشهر کار می‌کرد و در آن روز‌ها در عراق بود. او بلافاصله به زندان آبادان منتقل شد. دستگیری آشور و نادری رییس سینما و چند نفر از ماموران آتش‌نشانی آبادان نتوانست آتش خشم مردم داغدار را بنشاند. نکته اینجا بود که با توجه به اخباری که از شهرهای دیگر به گوش می‌رسید دستگیری یک نفر به عنوان عامل این حادثه قابل قبول نبود.


     


    سینما رکس آبادان سی‌امین سینمایی بود که طی یک ماه پیش از این حادثه در ایران به آتش کشیده شده بود و رد پای یک گروه در این آتش‌سوزی‌های زنجیره‌ای به چشم می‌خورد. چند روز بعد از این اتفاق یعنی در چهارم شهریور به دنبال آتش‌سوزی دیگری که بازار صفای جمشیدآباد را سوزاند، نام دیگری مطرح شد که بعد‌ها به اعتراف خودش به عنوان عامل اصلی آتش زدن سینما به دار آویخته شد.


     


     


    حسین تکبعلی‌زاده که بود؟


     


    در دادگاهی که چهارم شهریور ماه ۱۳۵۹ در سالن سینما نفت برای مجازات عاملین آتش‌‌سوزی سینما رکس برگزار شد خودش را چنین معرفی کرد: «من معتاد به هرویین و حشیش و کارگر جوشکار بودم و دوا فروشی می‌کردم. در محله ما با اصغر نوروزی آشنا شدم و توسط وی کم کم به جلسات درس قرآن که در مجلس تشکیل می‌شد راه پیدا کردم.» ( روزنامه اطلاعات، ۶ شهریور ۵۹)


     


    درباره حسین تکبعلی‌زاده و اینکه انگیزه اصلی‌اش از آتش زدن سینما چه بود جز اعترافاتی که خودش در دادگاه انقلاب که به ریاست سید حسین موسوی تبریزی برگزار شد و گفت‌وگوهایی که با روزنامه‌ها و مجلات آن زمان داشت تقریبا اطلاعات بیشتری وجود ندارد. نکته‌ای که در مورد او هیچ کسی تردید نداشت این بود که او اعتیاد به مواد مخدر داشت و سابقه‌دار و خلافکار بود. پدرش را سال‌ها پیش از دست داده بود و مادرش با مرد معتاد نوشابه‌فروشی ازدواج کرده بود. ماجرای آتش زدن سینما رکس را نیز او بود که به زنی که در محرم و صفر روضه‌خوانی می‌کرد تعریف کرده بود. درست در شب هفتم شهدای سینما رکس که همزمان با شب شهادت امام علی بود این زن که به ننه نمکی مشهور بود واقعه را از مادر حسین تکبعلی‌زاده می‌شنود و برای چند نفر نقل می‌کند. این در روزهایی است که تکبعلی‌زاده ظاهرا در خفا زندگی می‌کرد. چند روز بعد و به دنبال دستگیری آشور که بعد‌ها گفته شد از نظر هوش در سطح پایینی بود، فردی معتاد در قبال آزادی‌اش می‌گوید که نام عامل جنایت رکس را می‌داند و حسین تکبعلی‌زاده را به همراه نام سه برادر به نام‌های یدالله، فرج و فلاح بذرکار معرفی می‌کند.


     


    تکبعلی‌زاده بعد‌ها در دادگاه اعتراف می‌کند که بعد از آتش زدن سینما تا هفتم شهدا در آبادان می‌ماند و بعد به اصفهان می‌رود. او یک بار دستگیر اما موفق به فرار از زندان شد و در چهارم دی ماه ۵۷ بار دیگر دستگیر می‌شود. او در اعترافاتش گفته: «در خانه نشسته بودم که ماموران آمدند و من را دستگیر کردند و به زندان انداختند.» او در زندان بود که انقلاب به پیروزی می‌رسد و ۲۳ بهمن از زندان آزاد می‌شود: «به اصفهان رفتم. چند روز بعد به تهران آمدم و امام در مدرسه علوی بود. به آنجا رفتم که خودم را معرفی کنم. اما شلوغ بود و نتوانستم. دوباره به اصفهان برگشتم، خواستم به آبادان بیایم تا خودم را معرفی کنم.» این وقتی است که مردم آبادان از دولت موقت و انقلابی می‌خواهند که قاتل فرزندانشان را به سزای عملش برساند و به همین دلیل روزنامه‌ها عکس او را به عنوان قاتل فراری منتشر می‌کنند. تکبعلی‌زاده در اعترافاتش گفته هر روزنامه‌ای را که باز می‌کرده نامش را به عنوان جنایتکار ساواک می‌دیده است: «در آبادان به خانه آقای رشیدیان – نماینده مجلس اول شورای اسلامی – پناه بردم.» رشیدیان به گفته خودش از او می‌خواهد که در خانه مادرش مخفی شود تا چاره‌ای بیاندیشند. ظاهرا در این زمان او بار دیگر به اعتیاد روی آورد و با اینکه در هر جایی که می‌نشسته درباره آتش زدن سینما حرف می‌زده اما نامه‌ای اعتراضی برای مجله اطلاعات هفتگی می‌نویسد و از قصد خود برای رفتن به فلسطین می‌گوید که انتشار مطالبی علیه‌اش در این مجله مانع آن شده است. در‌‌ همان زمان تعداد زیادی از خانواده‌های داغدار در قم و اداره دارایی آبادان تحصن می‌کنند و از امام خمینی می‌خواهند تا عاملین این جنایت آدم‌سوزی را مجازات کنند. تکبعلی‌زاده هم در‌‌ همان زمان نامه‌ای به امام می‌نویسد به این مضمون: «بسم الله قاسم الجبارین. من حسین تکبعلی‌زاده یکی از فرزندان جانباز اسلام که بی‌گناه و طبق یک توطئه حساب شده در معرض اتهام آدم‌سوزی سینما رکس آبادان قرار گرفته‌ام و عکسم را هم در مجله جوانان چاپ کرده‌اند.» او در ادامه می‌خواهد که این اتهام را رفع کنند. دفتر امام نیز در پاسخ به این نامه از آیت‌الله جمی نماینده و امام جمعه آبادان می‌خواهد تا به این ماجرا رسیدگی کند. اما خانواده‌های بازماندگان خواستار ایجاد عدالت هستند. سرانجام نیز تکبعلی‌زاده به همراه ۲۵ نفر دیگر از مسئولان شهربانی و ساواک و روسای ادارات و مقامات استانی به عنوان متهم معرفی می‌شوند و دادگاه‌ از ابتدای شهریور سال ۵۹ به ریاست حجت‌الاسلام سید حسین موسوی تبریزی برگزار می‌شود.


     


     


    در دادگاه چه گذشت؟


     


    حسین تکبعلی‌زاده از دستگیری مجدد تا اعدام در زندان آبادان ماند. درباره شخصیت و وضعیت او نکات ضد و نقیضی وجود دارد. او در این مدت تحت تاثیر گروه‌های سیاسی که در زندان بودند قرار داشت. بنا به گفته کسانی که او را از نزدیک دیده‌اند او شخصیت ثابتی نداشته و بار‌ها حرف‌های خود را تغییر داد. در طی دادگاه آنجایی که از آتش‌سوزی و فرارش از سینما و جای گذاشتن همراهانش می‌گفت نیز بار‌ها دچار تشنج عصبی شد. با این همه اعترافات تکبعلی‌زاده در دادگاهی که در آبادان تشکیل شد، تنها سندی است که از او به جای مانده است.


     


    تکبعلی‌زاده در این دادگاه بعد از شرحی از ترک اعتیاد و آشنایی‌اش با برادران بذرکار درباره چگونگی آتش زدن سینما گفت که بعد از ترک مجدد اعتیاد چند کتاب دکتر شریعتی تهیه می‌کند و به آبادان باز می‌گردد و در اینجاست که فرج را می‌بیند: «رفتم خانه و بچه‌ها آمدند و گفتند می‌خواهیم یک سینما را آتش بزنیم. چهار شیشه کوچک تهیه شد تا تینر در آن ریختیم و به سینما سهیلا رفتیم. در سینما شیشه‌ها را از سالن انتظار روی زمین انداختیم و بعد کبریت زدم. اما آتش نگرفت. به سالن سینما برگشتم و جریان را به بچه‌ها گفتم. همگی از سینما بیرون آمدیم. فرج گفت که چطور شد آتش نگرفت؟ من گفتم برای اینکه تینر فوری بود و خشک شد و اثر نکرد.»


     


    به گفته تکبعلی‌زاده قرار شد فردا شب به سینمای دیگری بروند. اما سر خیابان فرج با یک سری شیشه تازه می‌آید. شیشه‌هایی که معلوم نمی‌شود از کجا می‌آید؟ به نوشته روزنامه اطلاعات، متهم آتش‌سوزی سینما رکس در ادامه دادگاه از آن شب تعریف کرد که باز می‌گردند تا دوباره سینما سهیلا را به آتش بکشند. اما سینما بسته بود و در بازگشت این سینما رکس و ۶۰۰ نفر تماشاگرش بودند که انتظار تلخی می‌کشیدند تا به کام آتشی بروند که معلوم نمی‌شود از کجا به دست فرج بذرکار و حسین تکبعلی‌زاده رسید؟ او در ادامه از شرح آتش‌سوزی می‌گوید: «پس از یک ربع ساعت فرج گفت می‌روم دستشویی و رفت. فرج بعد از ده دقیقه برگشت و نیمه‌های فیلم بود که فرج به آرامی گفت برویم. بعد بلند شدیم و رفتیم داخل سالن انتظار. از در عقب از طرف بوفه سر آن دوراهی کمربندی در سالن سینما که آب سردکن هم همانجاست. همه با هم رفتیم وقتی رسیدیم صحبتی از کجا ریختن تینر‌ها شده بود. آنجا ایستادیم. هیچ کس داخل سالن نبود و بوفه تعطیل شده بود. فرج شیشه را در آورد و گفت: شما جلوی بوفه بریزید. و خودش با عبدالله رفت.» بعد از آنکه مواد در همه جا پخش شد ظاهرا به اعتراف خود تکبعلی‌زاده کبریت را او کشید و آتش یک باره شعله گرفت.


     


    اما این مواد برخلاف مواد سر شب به نظر تینر نمی‌آمد چرا که به گفته خود تکبعلی‌زاده که تنها بازماندۀ آن جمع است به سرعت آتش دور تا دور سالن را محاصره کرد و به سالن سینما کشیده شد. فرج بذرکار شاید تنها کسی بود که می‌توانست بگوید در یک ساعتی که تصمیم دوباره برای آتش زدن سینما گرفته شد چه گذشت و آن مواد چه بود که آن طور سینمای ۹۰۰ نفری رکس را آتش زد؛ بذرکار کسی بود که در این حادثه گم شد و حتی جنازه‌اش نیز پیدا نشد.


     

    حسین تکبعلی‌زاده پنج‌‌شنبه ۱۳ شهریور ماه ۵۹ به همراه سروان منوچهر بهمنی، علی نادری مدیر سینما رکس، اسفندیار رمضانی مدیر داخلی سینما، سرهنگ سیاووش امینی آل آقا رییس سابق اطلاعات شهربانی آبادان و فرج‌الله مجتهدی به دار آویخته شد و داستان آتش زدن سینما رکس در آتش جنگی تحمیلی و دردهای بعدی آبادان گم شد. اما به نظر می‌رسد که این داستان هنوز به پایان نرسیده است و تاریخ باید درباره این حادثه تلخ قضاوت کند. تاریخی که انگار هنوز زمانش نرسیده است؛ جمله‌ای که تکبعلی‌زاده در دادگاه اعتراف کرد.
  • ۱۱:۱۹   ۱۳۹۳/۵/۳۰
    avatar
    سولماز
    یک ستاره ⋆|836 |1199 پست
    عجب. چه وحشتناک! بازم انگار کامل معلوم نشده این دیوانه ها دلیل اصلی کارشون چی بوده!!!
    چقدر خوب که پدر مادرتون قبل از آتش سوزی اومدن بیرون :) خدا رو شکر ....
  • leftPublish
  • ۱۱:۳۸   ۱۳۹۳/۵/۳۰
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست




    بله خدا رو شكر 
    ما هر وقت بريم آبادان سر خاك شهداي سينماي ركس ميريم و براشون فاتحه ميخونيم آخه نزديك قبر پدر بزرگم دفن شدند
    روحشون شاد
    ویرایش شده توسط mona mona در تاریخ ۳۰/۵/۱۳۹۳   ۱۱:۴۱
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان