 | بهزاد لابی : ههههه ببین کی اینجاست !!
- چی شد که فکر کردن تو فرشته ای آخه ؟!! - چندتا جزوه و خودکارای 10 رنگ تموم کردی اما بازم شوهر گیر نیاوردی هااان؟ - رشته ت چیه؟ - ترم چندی؟ - کارت به رشته ت مربوطه؟ - یه سوتی باحالت رو تعریف کن تو دانشگاه، که میخواستی آب شی بری تو زمین - تا حالا نفست گرفته؟ - نفس کش هستی؟ - نفست در میاد بخوای یه کاری بکنی؟ - نفس نفس میزنی تا یکم بدویی؟
| |
-میدونستن باید بعدها جون یکیو بگیرم بخاطر همین.
وقتی ک بدنیا اومدم نه ضربان قلب داشتم نه گریه میکردم نه نفس میکشیدم مادربزرگم روم ی پارچه ی سفید انداخت بعد از ی ساعت قسمتی از پارچه ک روی دهنم بود بالا وپایین شد به همین دلیل مادربزرگم میخواست اسمم نفس باش ولی پدر بزرگم میگفت چون ی فرشته برگشته بینمون این اسم برام انتخاب شد
- من همون ی خودکارم زورکی میبردم دانشگاه چ برسه ب چندتا فک کردی همه مثه توان من حالا چن ترمم مونده ی فکری میکنم تو فکر خودت باش ک دانشگاتم تموم کردیو سر بی کلا مونده
-زمین شناسی
-ترم 7
-نه فرقش زمین تا اسمونه شغلم حسابدار ی دفتر بازرگانیم
- سر درس شیمی نمیدونم حس کنجکاویم گل کرد 2تا ماده رو باهم مخلوط کردم بعد استاد منو صدا کرد ک محلولمو نشون بدم داشت توضیح میداد ک خطری نداره وروی چیزی تاثیر نداره ک یدفع ریخت روی روپوشش دلیلشو نمیدونم فقط اینکه روپوشو و لباس استاد تا شعاعه 50 متری سوخت
-نه
-100%
-مثه تو؟
-اصلن