بهزاد لابی : من که از قبل گفته بودم ما اوناها تو هرکاری از ایناها سریم، حتی تو آشپزی و قلاب بافی و خیاطی و ...الکی گذاشتیم این چیزا به اسم ایناها تموم شه که دلشون نشکنه اونوقت کلی خرید باید بکنن که حالشون خوب شه و ما هم نابود شیم !!!راستی چرا وقتی ایناها دپرس میشن میرن خرید ؟! البته وقتای دیگه هم میرنـــــــــا
ریتا ا : بهزاد میدونی چزا وقتی ایناها دپرس میشن میرن خرید؟چون هیچ وقت یه اونا نمیتونه به طور کامل یه اینا رو شاد کنه...........میرن خرید تا حواسشون پرت شه
مهرمینا : آقا بهزاد اسمش خریدتراپی هست ! خرید رفتن ذهن رو خلاق میکنه! مثل چیدن تکههای یک پازله، وقتی یه قطعه پازل پیدا میکنی ناخودآگاه میری دنبال تکههایی که میتونه باهاش مچ بشه اینه که اصن خودش یه پا بازی فکریه !! راستی چرا اوناها با خرید میونه ای ندارن ؟
بهزاد لابی : نه بابا ما که دوست نداریم بخوابیم که !! ما میخوابیم سرِحال باشیم تا اینا مارو دور می چرخونن سرمون گیج نره ! البته یکی از دوستای من بیچاره نیم ساعت میخواسته بخوابه تا بازی بارسا و رئال شروع شه. به اینا گفته بوده من رو صدا کن، اما ایناهه از ترس اینکه تا آخر بازی رو ببینه صبح پا نمیشه اینا رو برسونه با دوستاش بره صبحونه، اوناهه رو بیدار نمی کنه !!!
احمد نگارهمایون : آره اینا ها خیلی اوناهارو اذیت می کنن ! دیگه تنها زمانی که اونا نفس راحت می کشن، زمانیه که میرن ماموریت، تو کار که باشن از دست اینا راحتن
فک کن اینا مهربون باشن، اوه اوه !!
بعدم اینا از دست اونا نه تنها جایی نمیرن، بلکه ب هر دری میزننکه برسن به یه اونا و بعدش هم از کنارش تکون نمیخورن
پس به افتخار اونـــــــــــــــــــــــــــــــــــا