خانه
20.2K

داستان ، خاطره ،نمونه کار ،کلا هرچی تو چنته دارم ...قراره اینجا بیارم :)

  • ۱۷:۳۶   ۱۳۹۵/۶/۱۲
    avatar
    کاربر فعال|646 |235 پست

    خیلی خیلی خوش آمدید :)

    راستش من تو تاپیک های مختلف خیلی چیز ها نوشتم و به دو دلیل این تاپیک رو ایجاد میکنم 

    1- دیگه تو اونجا ها پر حرفی نکنم :)

    2-کلش یه جا باشه :)

    و به عبارتی ارتباط نفس به نفس با مخاطب داشته باشم 

    تو این تاپیک ...خاطرات مدرسه و دبیرستان و دانشگاه و غیره هست 

    نمونه کار هام رو میخوام قرار بدم 

    داستان های کوتاهی که نوشتم رو میخوام بیارم 

    خلاصه ...:)

    داستان ، خاطره ،نمونه کار ،کلا هرچی تو چنته دارم ...قراره اینجا بیارم :)
  • leftPublish
  • ۲۱:۰۰   ۱۳۹۵/۶/۱۴
    avatar
    ASEMAN
    سه ستاره ⋆⋆⋆|5562 |3448 پست
    سبک نوشتن شما خیلی به دل من نشست، بنظرم حتما جدی بگیرید و حرفه ایی به این مسئله نگاه کنید.
    هنرتون هم با سنگها بسیار زیباست
    براتون آرزوی موفقیت میکنم
  • ۰۰:۵۵   ۱۳۹۵/۶/۱۵
    avatar
    محسن 125
    کاربر فعال|646 |235 پست

    آسمان :)...خوشحالم براتون جالب بوده ...راستش خودمم گه گاهی به این فکر می افتم ...ممنون بابت انرژی مثبت
    بابت ابراز لطف هم در ارتباط با کارم ...سپاس
    همیشه سلامت و سر حال باشید :)

    ویرایش شده توسط محسن 125 در تاریخ ۱۵/۶/۱۳۹۵   ۰۱:۰۱
  • ۰۱:۰۰   ۱۳۹۵/۶/۱۵
    avatar
    محسن 125
    کاربر فعال|646 |235 پست

    من میدونم تو کارام غلط املای دارم ...البته باور کنید خودم چند بار که میخونم اون اشتباه ها میرن قایم میشن :)

    البته یع چیزی هم هست ها ...چون من اون چیزی که تو فکرم میاد مینویسم ..خیلی موقع ها که دارم از روی متن میخونم 

    در واقع از تو ذهنم داره لود میشه :)

    بخصوص سر نقطه ها ....مثلا تو خاطره 4)

    من با دوچرخه ام رفتم ...یادم نیست ...کلم بگیرم ...یا ...عنچه کلم بگیرم ...یا گل کلم :)

    من منظورم غنچه بوده ....(الان رفتم اصلاح کنم دیدم دسترسی رو بستن )

    یه خواهشی داشتم 

    اگه جایی دیدید (مثلا اینقدر کمه که خیلی باید توجه بشه :)..لطف کنید بفرمایید اصلاح کنم 

    و اگر هم موضوعی مجهول بود بفرمایید توضیح بدم :) البته تمام سعیم رو میکنم لابلای نوشته هام توضیح بدم :)

    داستان ، خاطره ،نمونه کار ،کلا هرچی تو چنته دارم ...قراره اینجا بیارم :)

    ویرایش شده توسط محسن 125 در تاریخ ۱۵/۶/۱۳۹۵   ۰۱:۱۵
  • ۱۱:۰۸   ۱۳۹۵/۶/۱۵
    avatar
    fatemeh.g21
    سه ستاره ⋆⋆⋆|3229 |3068 پست
    زیباکده
    محسن 125 : 

    من میدونم تو کارام غلط املای دارم ...البته باور کنید خودم چند بار که میخونم اون اشتباه ها میرن قایم میشن :)

    البته یع چیزی هم هست ها ...چون من اون چیزی که تو فکرم میاد مینویسم ..خیلی موقع ها که دارم از روی متن میخونم 

    در واقع از تو ذهنم داره لود میشه :)

    بخصوص سر نقطه ها ....مثلا تو خاطره 4)

    من با دوچرخه ام رفتم ...یادم نیست ...کلم بگیرم ...یا ...عنچه کلم بگیرم ...یا گل کلم :)

    من منظورم غنچه بوده ....(الان رفتم اصلاح کنم دیدم دسترسی رو بستن )

    یه خواهشی داشتم 

    اگه جایی دیدید (مثلا اینقدر کمه که خیلی باید توجه بشه :)..لطف کنید بفرمایید اصلاح کنم 

    و اگر هم موضوعی مجهول بود بفرمایید توضیح بدم :) البته تمام سعیم رو میکنم لابلای نوشته هام توضیح بدم :)

    داستان ، خاطره ،نمونه کار ،کلا هرچی تو چنته دارم ...قراره اینجا بیارم :)

    زیباکده

    میخواین براتون کلاس دیکته بذارم ؟؟؟؟ساعتی 100 تومن؟؟؟؟؟

  • ۱۲:۰۹   ۱۳۹۵/۶/۱۵
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    محسن 125 : 

    این نمونه کار 3 دی من ...راجعبه کیفیت صحبت کردن و شخصیت لحن و کلماته :)

    به اینگلیسی نوشتم صحبت هام رو تا جهانی بشه :)

    داستان ، خاطره ،نمونه کار ،کلا هرچی تو چنته دارم ...قراره اینجا بیارم :)

    زیباکده

    لطفا توضیحات عکسها رو هم بفرمایید.

  • leftPublish
  • ۱۲:۱۶   ۱۳۹۵/۶/۱۵
    avatar
    آلما فاطمی
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13740 |7139 پست

    سلام آقای محسن125 نوشته هاتون و کاراتون واقعا عالی بودن ممنون از این همه ذوق
    خیلی لذت بردم کلی به خاطراتتون خندیدیم

    ویرایش شده توسط آلما فاطمی  در تاریخ ۱۵/۶/۱۳۹۵   ۱۲:۱۷
  • ۱۷:۵۶   ۱۳۹۵/۶/۱۵
    avatar
    محسن 125
    کاربر فعال|646 |235 پست
    فاطمه :)....ساعتی 100 تومن واسه دیکته ؟؟!.....اگه مثلا میخواستی ریاضی تدریس کنی ...فک کنم دانش اموز باباش باید ماشینش رو میفروخت حتما:)....با توجه به افزایش قیمت کلاس دیکته و ربط این موضوع به بازار جهانی طلا و بورس وال استریت ...دوستان اگر غلط ملایی دیدن ....به بزرگی خودشون ببخشن ...بحث بضاعت و توانایی دیگه :))
  • ۱۸:۱۱   ۱۳۹۵/۶/۱۵
    avatar
    محسن 125
    کاربر فعال|646 |235 پست
    زیباکده
    elham khajoi : 
    زیباکده
    محسن 125 : 

    این نمونه کار 3 دی من ...راجعبه کیفیت صحبت کردن و شخصیت لحن و کلماته :)

    به اینگلیسی نوشتم صحبت هام رو تا جهانی بشه :)

    داستان ، خاطره ،نمونه کار ،کلا هرچی تو چنته دارم ...قراره اینجا بیارم :)

    زیباکده

    لطفا توضیحات عکسها رو هم بفرمایید.

    زیباکده

    الهام :)

    قبل از توضیح کارم ...نیاز به یع مقدمه کوچیک هست 

    ببین ما انسانها ...تا چیزی رو تصور نکنیم نمی تونیم باهاش ارتباط برقرار کنیم 

    تصور با دیدن فرق میکنه ...تصور یعنی از بو یا صدا یا لحن کسی ...یع تصوری از اون چیز یا فرد پیدا می کنیم 

    حتی شاید خیلی تا حالا شده به این موضوع بر خورد کنید ...رفتین عطر بخرید ...فروشنده پرسیده ..بوی شیرین یا تلخ باشه 

    در واقع بو که مزه نداره ...تصور شیرین به کسی که استشمام میکنه  میده .

    و اما بریم سر توضیح کارم 

    تو این کار که عنوانش رو ...راز های تصویر کلمات ...گزاشتم ...داره میگه که کلمات تصویر دارند ..و هر کلمه ای که 

    ما برای بیان استفاده میکنیم ...تصویری رو در ذهن شنونده بوجود میاره و در ادامه چند سوال مطرح کردم 

    تصویر کلمات شما چگونه است ؟؟(در واقع با این سوالم ...میخوام فرد رو ترغیب به مرور نحوه صحبت و ریتم صحبتش کنم )

    واقعا میدانید دیگران چگونه شما رو میشنوند ؟؟ (یعنی آیا من از کلماتی که استفاده میکنم همون تصور ذهنی من رو 

    بیان میکنه ؟؟...ایا لحن من و کلماتم ..بدرستی برای شنونده تصویر مورد نظر رو ایجاد میکنه ؟)

    و آیا میدانید که دیگران چه فکری و چه احساسی در پایان صحبت های شما دارند ؟؟

    اون چسب زخم کوچولو که کنار تصویر گذاشتم و البته برای چسبوندن سیم های این بلند گو هم ازشون استفاده کردم 

    کنایه از این که ممکنه در اثر صحبت های شما کسی خراشی برداره (زخم زبان )....دقت کنید 

    و چرا برای این تصویر از بلند گو استفاده کردم ...خواستم بگم خیلی موقع ها صداو کلمات  ما معرف شخصیت ما هستن 

    خلاصه :

  • ۱۸:۱۳   ۱۳۹۵/۶/۱۵
    avatar
    محسن 125
    کاربر فعال|646 |235 پست

    آلما فاطی :)...سلام خانم آلما فاطی ...بابت ابراز لطف و انرژی مثبت ...سپاس گزارم :)
    همیشه شاد و سر حال باشید :)

    ویرایش شده توسط محسن 125 در تاریخ ۱۵/۶/۱۳۹۵   ۱۸:۱۴
  • ۱۱:۰۰   ۱۳۹۵/۶/۱۶
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    ممنون توضیحات خوبی بودند :)
  • leftPublish
  • ۱۳:۴۵   ۱۳۹۵/۶/۱۷
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28102 |24368 پست
    آقا محسن خاطراتتو خیلی ساده و روان و دلنشین تعریف کرده بودین همشو با اشتیاق خوندم
    هنر و نمونه کاراتونم عالی بود
    موفق باشین
  • ۲۰:۵۵   ۱۳۹۵/۶/۱۷
    avatar
    محسن 125
    کاربر فعال|646 |235 پست

    الهام خاجوی :)..خواهش میکنم :)
    نازنین جون :)....خوشحالم و سپاس بابت زمانی که صرف کردید و خیلی خیلی ممنون بابت انرژی مثبت :)
    همیشه شاد و سر حال باشید :)

    ویرایش شده توسط محسن 125 در تاریخ ۱۷/۶/۱۳۹۵   ۲۱:۱۵
  • ۲۱:۰۵   ۱۳۹۵/۶/۱۷
    avatar
    محسن 125
    کاربر فعال|646 |235 پست

    واقعه 2 )

    همه تلاشم رو کردم ...حتما قسمت نبود :)

    دیروز ...حدودای ساعت 8 عصر گوشیم زنگ خورد

    منم توی خیابون ..خسته از یک روز پر کار وووو پر تلفن

    (روز های که تلفن زیاد صحبت میکنم ...واقعا انرژیم تموم میشه ...:)

    من : سلام داش ایمان گل (ایمان از دوستای دوران دانشگاه منه ...اینقدر با هم پلکیدیم که

    کل خونواده ما رو میشناسه و منم کل محلشونو وووبا مخلفات  :)

    ایمان : امشب چیکاره ای ؟؟

    من : حس و حال ندارم ..میخوام برم یع لقمه نون بزنم بعد بکپم

    ایمان : بی خیال بابا ...امشب منو بابا خونه هستیم ...مامان رفته خونه سایه اینا (سایه خواهر ایمانه که

    تازه زایمان کرده ..همه میگن بچه ش مثل ایمان عتیقس :)...بابا زنگ زده وازگن اینا ام بیان

    (وازگن و آرمیک ...از فامیل های ارمنی ایمان اینا هستن که خیلی خیلی باحالن )

    من :  (راستش خیلی دوسداشتم برم ..هم بخاطر ایمان و هم بخاطر بابا ی ایمان و هم بخاطر وازگنینا )

    گفتم میام ...واسه شام برنامه ای داریم ...من اومدنی چی بگیرم ؟؟

    ایمان : ببین بابا که با غذای بیرون حال نمی کنه ...بیا اینجا با هم همفکری میکنیم ...یع چیزی

    ردیف میکنیم ...

    من : ایمان من برسم میشه ساعت هشت و نیم ...تا بخوایم همفکری کنیم وووو جفتمون هم

    فرفره ...ساعت از 11 میگذره ...خودم تو راه یع فکری می کنم ...فعلن

    بعد از قطع کردن تماس ...یکم با خودم فکر کردم ..

    از یع طرف دوس داشتم یع چیزه جدید بپزم و تست کنم ...و از طرف دیگه ضایع نشم خوب

    یاده یع تاپیکی افتادم که دوستان ارائه داده بودن ..

    با عنوان ...فک کنم... شام چی بپزم ...چون رو گوشیم اینترنت ندارم ..پس هیچی

    با خودم گفتم ...گوشت چرخ کرده بگیرم ...بعد ...پیاز میخواد خوب ...اونم بگیرم ...فلفل دلمه بگیرم

    واسه این که خوشگل تر شه از این رنگیا میگیرم ...قارچ بگیرم ..از این پنیر زرد های ورقه ای بگیرم

    نون باگت گرد هم میگیرم ...(خوب تا اینجاش که دقیقا مثل همیشه بوده ...چی میشه بهش اضافه کرد ؟؟

    یاده یکی دیگه از تاپیک ها افتادم ....ترکیبات ادویه ها ...که  با گوشی عکس گرفته بودم واسه خرید

    سریع رفتم گالری ...تو گوشیم ...دیدم ...چه خوب عکسه هنوز هست ولی زیاد خوانا نیست

    مثلا برگ بو رو میشد خوند و جوزه هندی ولی بقیش ترام ترام شده بود

    گفتم مهم نیست همین دوتا رو میگیرم ...چون تو خیلی از ترکیب های اون عکس بود ..یعنی زیاد

    ترکیب شده بود

    بعد گفتم خوب ایندفعه میخوام سالاده درست حسابی هم درس کنم

    کاهو چینی ...گوجه ...کلم قرمز ...جوانه ماش و گندم ....

    حدودا ساعت یع رب نه رسیدم خونه ایمان اینا

    هنوز قیافه ایمان تو تصوراتمه ....محسسسسن چه خبره مگگگگه (خوب راست میگفت اولین بار بود

    هم میخواستم غذا درست کنم هم سالاد و تازه قرار نبود همه تو قابلمه بخوریم :)؟؟؟

    گفتم میخوایم امشب بترکونیم ...(بهش نگفتم میخوام عکس بگیرم بزارم تو سایت )

     ...همه بودن ..جاتون خالی یع قهوه توپ زدیم وو با ساز و آواز شروع به کار کردیم

    خودم چسبیدم به گوشت و پیاز و داستان خوراک اصلی ...ایمان و آرمیک هم ...گزاشتم رو سالاد

    که خوب بشورن ..بعد من بگم چطوری خورد کنن که سفره ارایی هم بشه

    خلاصه :

    با ادویه های جدیدم یع خوراک محشر درست کردم ...خیلی عالی شده بود

    واسه سفره آرایی هم ..باسالاد...یع مزرعه درست کردیم با درخت و گوجه کوچولو ها هم میوه هاش بودن

    میز رو چیدیم ...آقا ایمان رفت یخ بیاره ...منم رفتم موبایلم رو که زده بودم به شارژ بیارم

    خوب همه هم منتظر ما که بیایم و وو شروع کنیم دیگه

    مامان ایمان ..یادش رفته بود ...قالب مشبک های یخ رو پر کنه ...از این لیوانی ها داشتن

    اقا اون یخ ها رو از قالب در میاره ...میزاره تو سینی میاره سر میز ...میزاره کنار دیس سالاد

    بابای ایمان گفت : ای کاش خرد میکردی ...با این هیکله یخ.. که تو لیوان جا نمیشه!!!

    ایمان هم میاد سینی یخ رو برداره ...سینی به دیس سالاد ما بر خورد میکنه و اثر هنری چپه میشه:))

    البته بعدن فهمیدیم که دیس سالاد ما هم در واقع سینی گرده بوده ..چون دیس که دسته نداره ...داره:)))) ؟؟

    از قدیم گفتن ...نکرده کار ...نفرست به کار

    تا آخر شب ...بابای ایمان ول کن نبود چپ میرفت ..راست میمومد میگفت :

    قیافش خوشمزه تر از خودش بود ها ...کرکر میخندید:)))

    از اولش ام میخواستیم بخوریمش همون شکلی میشد دیگه ...کرکر می خندید:)))

    باید دوتا خواستگار خوب واسه شما پیدا کنم ...ریسه میرفت:)))

    رفته بود تو حموم ...داد میزد ...سالاد چپلو خریداریم ...سالادی ه سالاد ...باز کرکر:)))

    یعنی هر کاری بلد بود کرد که به ما بخنده ...البته خودمون هم اصلن نمی خندیدم ...:)))

    هر چی بابای ایمان میگفت ..من زیر لب میگفتم ...تقصیر پسر چلاق خودته دیگه:))))

    ولی فراق از همه اون ها ..خیلی خندیدم ...بخصوص وقتی که عمو پورنگ تو خندوانه

    آهنگ فیوریت منو خوند ...تک تک اردک ....بابای ایمان ووو بزور جمع کردیم از خنده

    تمام اون آهنگ که داشت اجرا میشد ...منو نگاه میکرد و انگشت اشارش رو به سمت من گرفته بود  ...غش غش ریسه میرفت

    من اون موقع فهمیدم که ....

    واقعا یع مرد نباید اونجوری بخنده که کل هیکلش بالا و پایین بره و به پشت بیفته رو مبل دست و پا بزنه:)))))

    نهایتش یع لبخند ....هرهر کرکر چیه آخه ..زشته خوب ...مردم چی فک می کنن :))))))

    داستان ، خاطره ،نمونه کار ،کلا هرچی تو چنته دارم ...قراره اینجا بیارم :)
  • ۲۱:۱۴   ۱۳۹۵/۶/۱۷
    avatar
    محسن 125
    کاربر فعال|646 |235 پست
    اون عکس سالاد تو پست بالا ..اصلن ربطی به سالاد ما نداشت ...:)
    این دفعه دیگه میخوام این شکلی درست کنم و تو این ظرف آآآ قرار بدم ...تا چیزی بهش گیر نکنه و چپه بشه:)
    و در واقعه 2 ...برای این که غلط املای نداشته باشم ..اول تو برنامه ورد تایپ کردم و فونتش رو هم تعقیر دادم ...فک کنم بهتر شده :)
  • ۱۳:۰۸   ۱۳۹۵/۶/۱۸
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28102 |24368 پست
    وااااای چه حیف شد ...
    چقد دوس داشتم عکس سالادو ببینم ، حتما دوباره درست کنین و برامون بزارین
    من مشتاقانه منتظرم
  • ۱۵:۲۳   ۱۳۹۵/۶/۱۸
    avatar
    بانو
    یک ستاره ⋆|2381 |1171 پست
    سلام بچه محل
    ما بدون تعقیرات هم خواننده نسبتا خاموش تاپیک شما هستیم
  • ۲۲:۲۰   ۱۳۹۵/۶/۱۸
    avatar
    محسن 125
    کاربر فعال|646 |235 پست
    زیباکده
    نازنین جون : 
    وااااای چه حیف شد ...
    چقد دوس داشتم عکس سالادو ببینم ، حتما دوباره درست کنین و برامون بزارین
    من مشتاقانه منتظرم
    زیباکده

    نازنین جون :)

    حس سالاد درس کردن با توجه به فراز و فرود اون شب :)...فعلا بیشتر از سالاد شیرازی نیست:) ...نهایتش سالاد ماکارونی :)

    ولی اگه اتفاقی افتاد و این حس دوباره زنده شد ...حتما :)ممنون 

  • ۲۲:۲۶   ۱۳۹۵/۶/۱۸
    avatar
    محسن 125
    کاربر فعال|646 |235 پست
    زیباکده
    بانو : 
    سلام بچه محل
    ما بدون تعقیرات هم خواننده نسبتا خاموش تاپیک شما هستیم
    زیباکده

    بانو :)

    سلام بچه محل :)

    مخلص همه برو بچه شاپور و امیر بهادر و فرهنگ و شیخ بهایی هم هستیم در ضمن :)

    شما محبت داری ووو خوشحالم میکنی :) ممنون از ابراز لطفت :)

    ویرایش شده توسط محسن 125 در تاریخ ۱۸/۶/۱۳۹۵   ۲۲:۴۰
  • ۲۲:۴۱   ۱۳۹۵/۶/۱۸
    avatar
    آهوبرترین های سال 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|51232 |36302 پست
    زیباکده
    بانو : 
    سلام بچه محل
    ما بدون تعقیرات هم خواننده نسبتا خاموش تاپیک شما هستیم
    زیباکده

    بانو جان شما کدوم محلی ؟ بگو شاید منم بچه محلتون بودم 27

  • ۱۰:۱۲   ۱۳۹۵/۶/۲۰
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان