نامه ی دوم و افشاگری شعله پاکروان
به خدا پناه میبرم از شر و وسوسه شیطان . شیطانی که وسوسه اندیشه بد در دل مردمان می افکند. چه آن شیطان از جنس جن باشد و چه انسان.
به خدا پناه میبرم از شر جادوگرانی که با دروغ ، به افسون مردم مشغولند و در راه دروغینشان ، از هیچ سخنی شرم نمیکنند.
امروز چشمم به سومین مصاحبه از سلسله درفشانی های مثلث شوم سیاه روزی فرزندم خورد. مثلثی که با مهندسی پرونده دخترم ریحانه ، طناب دار بافتند. شاملو ، شعبانی و تردست همان کسانی بودند که در پست پیشین اشاره کردم. این سه با همدستی یکدیگر سناریویی نوشتند و اقرار گرفتند و حکم کردند. و چه بد مردمانی بودند این دروغگویان که حتی در دروغشان با هم یکدست نشدند. با اینکه شعبده ها در استین داشتند.اما ، وقتی این مثلث متوجه شدند که به هیچ عنوان در گفتن مظلومیت ریحانه کوتاهی نخواهم کرد با نقشه ای مسخره ، قاضی نا عادل ، تردست ، کیان خانواده ام را مورد حمله قرار داد. به صراحت اعلام میکنم طی 28 سال زندگی مشترکم ، هرگز با همسرم دعوا نداشته ام. هرگز ، حتی یک ساعت ، به قهر خانه ام را ترک نکرده ام. هرگز خیانتی از همسرم ندیده ام. او همیشه میانجی آشتی زوج های جوانی بوده اختلاف داشته اند. به روشنی در این تنها تریبونی که در اختیار دارم اعلام میکنم که هرگز ندیده ام که همسرم مست کند. هرگز ندیده ام دستی روی فرزندانم بلند کند. هرگز ندیده ام صدایش را به دعوا بلند کند. از همه کسانی که مرا میشناسند و به خانه ام رفت و آمدی داشته یا دارند میخواهم زیر این پست کامنت بگذارند و شهادت بدهند که روابط خانوادگی من و همسر و سه فرزندم چگونه است. این پست را به اشتراک گذاشته و در صفحه ام کامنت بگذارید . شاید اگر صدها نفر شهادت بدهند که من خانواده از هم گسیخته نداشته ام ، تردست ، این قاضی بیدادگر دروغگو ، دست از بازی بیشرمانه بردارد. به تو خطاب میکنم. آیا همه قضاوت هایت این چنین بوده است؟ آیا میشود طی 28 سال زندگی مشترک ، اگر چنین پر تشنج بوده ایم که تو میگویی ، حتی یکبار برای دلخوشی تو دروغباف هم که شده تقاضای طلاق نکرده باشم؟ بلاهت را تا آنجا رسانده ای که در را به دیوار میکوبی تا فضاحت قضاوتت را بپوشانی؟ تا بی توجهیت به محتوارا کتمان کنی؟ اگر تو تئوری بافی میکنی ، من نیز نظریه ای دارم که توجه همه آدم های باشرف و همه دلسوزان نظام اسلامی و همه بدنه دولتی را به آن جلب میکنم. قتلی اتفاق افتاد. خونی ریخت و متهمی بی مقاومت دستگیر شد. شاملو با ادای قهرمانان جنگ داد سخن میداد که کمتر از 7 ساعت پس از قتل ، متهم را دستگیر کرده .