خانه
33.4K

روح انسان در کدام بخش ازبدن قراردارد؟

  • ۱۰:۴۳   ۱۳۹۳/۶/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|8686 |5387 پست

     


     



    روح انسان از دیر باز به عنوان موضوعی اسرار آمیز مورد بحث و جدل بوده است باور. اکثرمردم این است که انسان بجز بُعد جسمانی که فناپذیر است، دارای جنبه ای غیر مادی است که با مرگ جسمانی هیچگاه از بین نرفته و همیشه تا ابد زنده خواهد ماند که این موجود غیر مادی به عنوان روح آدمی شناخته میشود. اما روح انسانها در کجای جسم مادی آنها قرار دارد؟


    برای یافتن این پرسش نگاهی به آناتومی و ساختار چشم می اندازیم.



    همانطور که از تصویر معلوم است، وقتی به محیط اطراف نگاه می کنیم، تصویری سه بعدی از اجسام پس از عبور از مردمک در شبکیه تشکیل شده و از آنجا از طریق رشته های عصب بینایی به مغز منتقل میشوند. مکانیزم ارسال تصویر به مغز بسیار شبیه انتقال اطلاعات کامپیوتری است. به عبارت دیگر وقتی شما به اجسام نگاه میکنید، اطلاعات رنگها و اجسام بصورت داده های الکتریکی و با حجم چندین مگاپیکسل در هر لحظه از چشم به مغز منتقل میشود و در مغز مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. اما این تصاویر و اطلاعات دیداری چگونه در نهایت توسط ما درک می شوند و دیده میشوند؟


    حقیقت این است که مجموعه جسم انسان و بخش هدایتگر آن یعنی مغز، دقیقاً همانند یک کامپیوتر، برای کار کردن نیاز به نرم افزاری دارند که بتواند بخشهای مختلف را در حالت عملیاتی قرار دهد و این نرم افزار چیزی نیست جز همان “روح”. روح در واقع بخش کوآنتومی انسان است که بُعد مادی ندارد و برای زنده کردن انسان در کالبد وی قرار میگیرد.


    در مثال بالا نیز وقتی داده ها از طریق رشته های عصبی به مغز منتقل میشوند، طی عملیاتی بسیار پیچیده، تصاویر توسط روح انسان دیده و درک میشوند. البته باید گفت که روح انسان بخودی خود قادر به درک شهودی است اما چون تا زمان زنده بودن انسان، در کالبد جسمانی گرفتار است، باید از طریق سخت افزار بدن اقدام به دیدن و درک محیط اطراف کند.


    این موضوع زمانی مشخص تر میگردد که به مکانیزم خوابیدن فکر کنیم. وقتی می خوابیم، روح بصورت موقت از بدن خارج میشود به همین دلیل است که وقتی کسی بصورتی خوابیده که چشم هایش نیمه باز است، قادر به دیدن چیزی نیست چون نرم افزار لازم (روح) جهت درک تصاویر دریافتی از چشم موقتاً وجود ندارد. وقتی خواب می بینیم معمولاً تصاویر واضح و طبیعی هستند چون اکثر رویاها توسط روح دیده میشوند.


    در صورتی که هیچگاه نمیتوانید در حالت بیداری چشمهای خود را ببندید و مثلاً چهره کسی را بصورت کاملاً واضح در ذهن خود مجسم کنید. شاید یکی از دلایلی که انسانها بدون بستن چشم نمی توانند بخوابند این باشد که تعامل روح و مغز وقتی چشم باز است هیچگاه متوقف نمیشود و روح امکان خروج از بدن را نمی یابد.


    در مورد شنیدن هم دقیقاً وضعیت به همین صورت است. وقتی شخصی خواب است. ممکن است صداهایی در محیط وجود داشته باشد اما چون روح خارج از بدن است صداها توسط فرد شنیده نمیشود در حالی که هم گوش فعال است و هم مغز. بنابراین میتوان نتیجه گیری کرد که آنچه که ما می بینیم و میشنویم نه توسط مغز، بلکه توسط روح است که درک میشود و مغز تنها نقش پردازش اطلاعات را به عهده دارد و به نوعی میتوان دریافت که محل قرار گرفتن روح انسان در مغز اوست و در واقع یک جنبه از روح، مجموعه دستورالعملهایی است که سخت افزار مغز را بکار می اندازد.


    اگر روح درون انسان نبود، همانند کامپیوتری که فاقد نرم افزار است، عملاً جسم با تمام پیچیدگی هایش فاقد حرکت، احساس و اندیشه می شد. این روح است که باعث میشود انسانها بتوانند درکی همه جانبه از محیط اطراف خود داشته باشند و به زندگی ادامه دهند و در انتها این مرگ است که باعث جدایی روح از انسان میشود. روح همیشه وجود خواهد داشت و هرگز با مرگ از بین نخواهد رفت




  • leftPublish
  • ۱۶:۲۴   ۱۳۹۳/۶/۵
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    نازی جونم کجایی ؟
  • ۱۶:۴۹   ۱۳۹۳/۶/۵
    avatar
    naziii khanoom
    دو ستاره ⋆⋆|4494 |2538 پست
    سلام پریسان جون
    نه امتحان نکردم
  • ۱۶:۵۴   ۱۳۹۳/۶/۵
    avatar
    naziii khanoom
    دو ستاره ⋆⋆|4494 |2538 پست
    پریسان جان میشه بیشتر توضیح بدی؟چطور میشه منو به خلسه برده باشن؟وچطور و کی میتونه نیروهامو فعال کرده باشه؟
    به طلسم اعتقاد دارم... !
    اسیر نیروهای ماورایی؟چجوری؟اطلاع زیادی ندارم؟چطور میتونم اسیب زده باشم؟
  • ۱۶:۵۷   ۱۳۹۳/۶/۵
    avatar
    naziii khanoom
    دو ستاره ⋆⋆|4494 |2538 پست
    فکر میکنم خلسه از نوع منفی باشه
    چون همراه با تپش قلب و تنگ نفس هستش
  • ۱۷:۲۴   ۱۳۹۳/۶/۵
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    بذار از دوستم بپرسم عزیزم بهت جواب میدم فقط نگران نش و اضطراب نداشته باش تا بهش دامن نزنی ممکنه هیچکدوم از اینها هم نباشه ممکنه احتیاج به روانشناس داشته باشی تا نقاط اضطراب رو کشف و کنترل کنی . سعی کن تمرکز داشته باشی و به آرامش فکر کنی . افکارت رو مغشوش نکن
  • leftPublish
  • ۱۸:۰۱   ۱۳۹۳/۶/۵
    avatar
    naziii khanoom
    دو ستاره ⋆⋆|4494 |2538 پست
    مرسی پریسان جون از لطف و کمکت
  • ۰۰:۴۹   ۱۳۹۳/۶/۷
    avatar
    ziba
    دو ستاره ⋆⋆|3877 |2332 پست
    من میتسم
  • ۰۰:۴۹   ۱۳۹۳/۶/۷
    avatar
    ziba
    دو ستاره ⋆⋆|3877 |2332 پست
  • ۰۹:۳۲   ۱۳۹۳/۶/۸
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    نترس زیبا جون
  • ۰۹:۳۲   ۱۳۹۳/۶/۸
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    جواب دوستم :
    به خلسه بردن کسی خیلی کم اتفاق میفته من بیشتر نظرم روی نیروهای ماوراییه...تا حالا شده بین این صداهایی که می شنوه کسی باهاش صحبت کنه؟ یا خودش تا حالا شده وقتی تنهاست بلند بلند حرف بزنه و آرزوهاشو از کائنات بخواد؟
  • leftPublish
  • ۱۶:۵۰   ۱۳۹۳/۶/۸
    avatar
    naziii khanoom
    دو ستاره ⋆⋆|4494 |2538 پست
    اره شده پریسان جون... پیش اومده کسی باهام صحبت کنه ...صحبت در حد صدا زدن یا چند کلام کوتاه اونم یه صدای اروم و مهربون...از کائنات؟منظورت دقیقا چیه؟شده بلند بلند یا اروم حرف بزنم و از زمین و اسمون و... ارزوهامو بخوام
  • ۱۷:۴۰   ۱۳۹۳/۶/۸
    avatar
    Arusha
    دو ستاره ⋆⋆|6112 |2848 پست
    چقد بد ایشالا هرچی هست دیگه نیاد سراغت نازی جون
    من یه دوستی به اسم احمد داشتم تو آموزشگاه کامپیوتر باهم آشنا شده بودیم که تلپاتی خیلی قوی ای داشت و انرژی ماورایی طوری که میتونست روح یه آدمه در حال حرکتو از تنش بکشه بیرون واز پا بندازتش...
    زمانی که زیاد اینکارا رو میکرد خودشم از حال میرفت چون تمام نیرو و انرژیشو از دست میداد...
    همیشه میگفت اگه کسی پارو دمم بذاره ازپا میندازمش فقط کافیه هرجا که باشه بهش فکر کنم و جونشو واسه چند دقیقه بگیرم..
    اینایی که گفتم عین حقیقت بودو خودم باچشم دیدم...
    نازی جون شاید یه نمونه از این آدما دارن اذیتت میکنن
  • ۱۷:۵۰   ۱۳۹۳/۶/۸
    avatar
    مینا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|8686 |5387 پست
    مگه میشه یه انسان بتونه جون کسی رو بگیره اروشاجان!
  • ۰۹:۰۷   ۱۳۹۳/۶/۹
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    مینا جون ما بهش میگیم جون گرفتن در واقع فقط کنترل انرژیه
  • ۱۲:۴۷   ۱۳۹۳/۶/۹
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    زیباکده
    naziii khanoom : 

    اره شده پریسان جون... پیش اومده کسی باهام صحبت کنه ...صحبت در حد صدا زدن یا چند کلام کوتاه اونم یه صدای اروم و مهربون...از کائنات؟منظورت دقیقا چیه؟شده بلند بلند یا اروم حرف بزنم و از زمین و اسمون و... ارزوهامو بخوام
    زیباکده
    همه ی ما فرشته هایی داریم که می تونیم باهاشون حرف بزنیم و آرزوهامون و ازشون بخوایم

    گاهی این فرشته ها بدون اینکه صداشون بزنیم و خودمون بخوایم مایل به ارتباط باهامون میشن،این فرشته ها خطری برامون ندارن

    با این حال من بازم مطمئن نیستم که وقتی به این شدت میتونه فرافکنی کنه این فرافکنی مربوط به فرشته ها باشه چون همه ی این اتفاقات بعد از کلی تمرین حاصل میشه و من نظرم هنوز روی طلسم و ماوراس که دسترسی آسون تری به انسان دارن نسبت به فرشته ها
  • ۱۳:۳۷   ۱۳۹۳/۶/۹
    avatar
    naziii khanoom
    دو ستاره ⋆⋆|4494 |2538 پست
    پریسان جون میشه راجع به ماورا بیشتر توضیح بدی؟ و من چطور میتونم به ماورا اسیب زده باشم؟
    دوستت چطور فکر میکنه؟ و چه احتمالی میده؟
  • ۱۳:۵۵   ۱۳۹۳/۶/۹
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    فکر می کنم اگه این مسائل اذیتش نمیکنه نیازی به پیگیری نیست...شاید واقعا نیروهای نهفته ای داره و این اتفاقات از اونا ناشی میشه، اگه اذیت نمیشن و خطری براشون نداره به نظر من فعلا دست نگه دارن تا ببینن این علائم شدت میگیره،کم میشه یا ثابت می مونه، اون وقته که میشه تصمیم گرفت
  • ۱۳:۵۸   ۱۳۹۳/۶/۹
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    نازی جون به نظرم یه مدت بیخیال شو . سعی کن بهش فکر نکنی و فکرت رو کنترل کنی . برای آرامش بیشتر تلاش کن . راههایی که وجود داره . البته تو عادی هستی .ولی اگر حس می کنی که اذیتی پیش روانشناس هم برو ، شاید شاخه ای از هذیان هم باشه
  • ۱۴:۵۷   ۱۳۹۳/۶/۹
    avatar
    naziii khanoom
    دو ستاره ⋆⋆|4494 |2538 پست
    مرسی از کمکت پریسان جون و ممنون بابت توضیح های خوبت

    همون اوایل پیش روانشناس و... رفتم ولی خب تاثیری نداشت

    درسته باید بیخیال شم و تمام سعیمو میکنم فکرمو کنترل کنم و ارامشمو بدست بیارم.

    بهرحال ممنون لطف کردی
  • ۱۵:۲۳   ۱۳۹۳/۶/۹
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    نازی جون می دونی من یه مدت خیلی کنجکاوی کرده بودم توی این مسائل و داشت دامنگیر میشد . تا یه مدت شب ها سعی می کردم چشمهام رو ببندم و به یه جای زیبا فکر کنم یه منظره خوب و روش تمرکز کنم. فکرم دائم از دستم در می رفت و از این شاخه به اون شاخه میشد . حتی اوایل از اینهمه تلاش برای جمع کردن فکرم حالت تهوع می گرفتم ولی بیخیال نشدم . باید فکرت رو کنترل کنی . ممکنه اتفاقاتی که پیش اومده به اضطرابت دامن زده . حتما یک قرآن بذار بالای سرت بخواب . راستی من اینجور وقت ها با خدا حرف می زنم آروم میشی .
    اگر دیدی چیزی فرای اینهاست بگو شاید لازم باشه یکبار دیگه به روانشناس مراجعه کنی برای کنترل اضطراب و افکارت . درضمن با دیدن کار یک روانشناس نمیشه جمع بندی کرد .
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان