خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۸:۰۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    آفرین بر تو که مستانه غزل می خوانی
    به خدا خوب و صمیمانه غزل می خوانی

    زلف تو دفتر شعر است خدا می داند
    آفرین بر تو که با شانه غزل می خوانی

    شهر در خواب قشنگیست تماشا دارد
    بی هوا ناز و غریبانه غزل می خوانی

    آشنا با نفست نغمه مستانه شهر
    و تو مغروری و بیگانه غزل می خوانی

    دل یک شهر از آن خال به هم می ریزد
    دام افکنده و با دانه غزل می خوانی ...
  • ۱۸:۰۵   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    فکر کن! حبس ابد باشی و یکبار فقط
    به مشامت نَمی از بوی خیابان برسد

    سال نفرین شده در قرن مصیبت یعنی
    هی زمستان برود، "باز زمستان برسد"!
  • ۱۸:۰۷   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    گاه نمي آيي ، گاه مي آيي ........
    شده اَم خياباني دو طرفه كه گاه و بي گاه رد مي شوي ........
    كه گاه و بي گاه تنها مي شوم ......
  • ۱۸:۲۰   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بعد مرگم بنويسيد كه عهدش نشكست

    تا ابد ماند وفادار به تنهايى خويش
  • ۱۸:۲۶   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بگذار دستم به خدا برسد

    بگذار لحظه دیدار فرا برسد

    اولین قطره اشکم، نام تو خواهد بود

    و گله خواهم کرد

    همه ی تو را

    لبخندت

    غرورت

    مهربانی های پنهانت

    و جفایت را

    بگذار پر به آسمان بگشایم

    بگذار ...
  • leftPublish
  • ۱۸:۲۸   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بعد از تو
    دیگر شعرهایم شبیه شعر نیست
    قافیه ها باخته اند
    قالب تهی شده است
    وزنشان کم و زیاد میشود
    با این وجود
    تا آخر دنیا شعر خواهم گفت
    آخر قرار شده
    خدا تو را ردیف کند.

    شهریار_شفیعی
  • ۱۸:۳۰   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    من آرزوها ميبرم امشب به دامان غزل...
    نام تو را حک ميكنم امشب به دالان غزل....!

    من بذر ميپاشم ولی فردا ز محصول دلم...
    دستی به سويت ميرود از بهر باران غزل....!

    زلف شرابی ميكشی چشمان آبی ميكشی..
    دستی به نقش دل ببر ، نقاش ايوان غزل......!


    من مانده تر ديوانه تر ، از جام تو مستانه تر
    با جرم مستی ميشوم در بند زندان غزل

    اندر حريم وحدت جانت مرا جايی بده...
    با يک تبر تنها شبی بين خدايان غزل......!
    🐾
    با كيسه ای فردا بيا با قرص نانی از شفا..
    من را صدا كن جان من بين گدايان غزل....
  • ۱۸:۳۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    می خندم اما چشم هایم رنگ غم دارد
    باشم.. نباشم.. واقعا دنیا چه کم دارد؟

    از زندگی چیزی به غیر از غم نصیبم نیست
    دنیا برایم بدبیاری پشت هم دارد

    از حال و روز واژه هایم باخبر باشد
    مانند من هر کس که دستی در قلم دارد

    وقتی به یادت موی خود را شانه خواهم زد
    از آینه می پرسم آیا دوستم دارد؟

    سنگ است پیش پای لنگ عاشقان آری
    این راه ناهموار صدها پیچ و خم دارد

    امروز هم بارانی ام مانند روز قبل
    وقتی که دلتنگم دلم میل حرم دارد

    #‏سید_علیرضا_جعفری 
  • ۱۸:۳۳   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    غزل باران چشمانت، به نهر شعر من جان داد
    چه اعجازست درآن چشمان که ابیاتم به سامان داد

    چه را دارم بجز چشمت ، که تیر غمزه اندازد
    از آن خط کمان ابروت، که انعامم فراوان داد

    بسان غنچه می نازم، که در چشمت نظر دارم
    گل از اشعار من بشکفت، زِ گلزاری که جانان داد

    از آن اعماق چشمانت، چو بگرفتم بسی الهام
    به اشعارم زدم ایهام، که ابیاتش چه آسان داد

    به احوالم چو غمگینم، به یک مصرع تو شادم کن
    همان مصرع که چشمانت، به اشعارم بسی جان داد

    مرا آن شرم چشمانت، به " گمنامی" کشاند آخر
    ولیکن تیر مژگانت، همی شهرت به تاوان داد!
  • ۱۸:۳۵   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    محتاج دمم از نفست با دم عشقت
    عالم به فدای تو و آن عالم عشقت

    یک زخمه به تار دل من کاش بیافتد
    داروی دلم نیست بجز مرهم عشقت

    رفتی و ندانسته ام افسوس دلیلش
    اشک من و دریای غمی از نم عشقت

    هر بیت که از بهر تو گفتم غزلی شد
    بسیار دلم گشته چو اینک کم عشقت

    آهم همه دمساز دم نای غمی شد
    شد سهم من افسردگی و ماتم عشقت

    دیوانه و دیوانه و دیوانه ترینم
    رسوای دو عالم شده ام از غم عشقت..
  • leftPublish
  • ۱۸:۳۶   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ﺑﮕﺬﺍﺭ " ﺩﻧﯿﺎ " ﺭﺍ...
    " ﺁﺏ " ﺑﺒﺮﺩ!
    ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ. . .
    " ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ ﺁﺭﺍﻡ "
    ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ " ﺁﺭﺍﻣﺶ " ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ
    " ﺳﺪ " ﻫﻢ ﺑﺴﺎﺯﯼ؛
    ﻓﻘﻂ. . .
    ﻣﺸﻖ " ﺑﭽﻪ ﻫﺎ " ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﮑﻨﯽ...
    ﯾﮏ " ﺳﯿﺐ " ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ
    ﻭ؛
    ﻫﻤﻪ ﻣﻔﻬﻮﻡ " ﺟﺎﺫﺑﻪ " ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻧﺪ...
    ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ " ﺍﻧﺴﺎﻥ " ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩند
    ﻭ؛
    " ﻫﯿﭽﮑﺲ "
    ﻣﻔﻬﻮﻡ " ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ " ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻧﮑﺮﺩ.
  • ۱۸:۳۷   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    در دلت یک غم زیباست، دلم می گوید
    خسته از شاید و اما ست، دلم می گوید

    دل تو مثل غزل مثل خدا مثل سکوت
    مثل یک کوچه تنهاست، دلم می گوید

    دل سودایی من، ساده و سرشار و بزرگ
    یک نفر مثل تو میخواست، دلم می گوید

    من عقیده به غزل های تو دارم شاعر
    غم اشعار تو زیباست، دلم می گوید

    درنگاه تو پر از بخشش مروارید است
    چشم تو پاسخ دریاست، دلم می گوید

    ای خلاصه شده در چشم تو تندیس سکوت
    پشت چشمان تو غوغاست، دلم می گوید

    مثل یک سیب که از شاخه فرو می افتد
    عشق هم حادثه ماست دلم می گوید

    کار من نیست غزل گفتن و اینجا ماندن
    شاعری کار شماهاست دلم می گوید
  • ۱۸:۳۷   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ﮐﻮﭼﮏ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻣﺎﻝِ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯽ
    ﭘــﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗـــﻮ ﺑﮕﯿﺮﻡ، ﺑﺎﻝِ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯽ

    ﻣﻦ ﺣﻮﻝِ ﺗﻮ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﻢ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ
    ﭘﯿﺸﺎﻧـــﯽ ﺍﻡ ﻣﺎﻝ ِ ﺗـﻮ ﻭ ﺍﻗﺒــــﺎﻝ ِ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯽ

    ﭘﺎﯾﯿــــﺰ ﻫــــﻢ ﺁﺑﺴﺘﻦ ﺍﺭﺩﯼ ﺑﻬﺸﺘﻢ ﺑﻮﺩ
    ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﮐﺠﺎﯼ ﺳﺎﻝ ِ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯽ

    ﺍﯼ ﭼﺸﻢ ِ ﺗﻮ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﺎﺵِ ﺑﯽ ﭘﻨﺎﻫﯽ ﻫﺎ!
    ﺩﯾــﺮﻭﺯ ﻧﻪ، ﻓﺮﺩﺍ ﻧﻪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺎﻝ ِ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯽ

    ﮐﻢ ﺭﻭ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧـــﻢ ﮐــــﻪ ﺣﺘـــﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ
    ﺣﺎﻻ‌ ﺟﺴﺎﺭﺕ! ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﻝ ِ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯽ؟

    ﺭﺍﺣﻤﻪ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﯼ 
  • ۱۸:۳۹   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ﻧﻪ کسی ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ کسی ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ
    ﻧﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﮔﺬﺭ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ی ﻣﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺎﻩ

    ﺑﻴﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻣﺮﮒ ﻣﮕﺮ ﻓﺮقی ﻫﺴﺖ؟
    ﻭقتی ﺍﺯ ﻋﺸﻖ نصیبی ﻧﺒﺮی ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺁﻩ...

    #فریدون_مشیری
  • ۱۸:۴۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    چشم های تو پر از علّت عاشق شدن است
    دیدنت حادثه ی جرات عاشق شدن است

    لحن شیوای تو موسیقی رویا دیدن
    حرف های تو پر از لذّت عاشق شدن است

    قد و بالای تو یک صحنه ی تکراری نیست
    بلکه یادآوری عادت عاشق شدن است

    بی تفاوت اگر از عاشق خود می گذری
    گام هایت همگی دعوت عاشق شدن است

    گرچه سرمای تو لرزانده مرا حرفی نیست
    ماجرای من و تو صحبت عاشق شدن است

    منتظر مانده دلم باز کنار درتان
    این همه دلهره از بابت عاشق شدن است

    یک نفر باز نگاهش به ضریحت گره خورد
    مثل هربار پر از حاجت عاشق شدن است..
  • ۱۸:۴۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    خوش خبر مي آيم اي غم از دلم پرواز كن
    خرمني گل را بدامن مي كشم ره باز كن


    روز گارا ز آتش دل بند بندم ، سوختي
    در ني جانم ، نواي تازه اي را ساز كن

    بر لبم فريادها بود اي هنر پرور زمان
    روح خاموش مرا، از نو سخن پرداز كن

    اين قلم در حسب حالم ، سخت سنگين جوهر است
    اي سرشك خوش سكوتم ،قصه اي ابراز كن

    اشك من گل كرده ، اي طاووس خوشرفتار غم
    چتر صد رنگت مبارك ، هرچه خواهي ناز كن

    اي ترانه خوان خوش غوغا ،اگر بانگي زدي
    گهگهي هم ياد من با نرگس شيراز كن
  • ۱۸:۴۵   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    در من بدمی
    من زنده شوم
    یک جان چه بود
    صد جان منی
  • ۱۸:۴۸   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    گر به رخسار چو ماهت صنما می‌نگرم
    به حقیقت اثر لطف خدا می‌نگرم

    تا مگر دیده ز روی تو بیابد اثری
    هر زمان صد رهت اندر سر و پا می‌نگرم

    تو به حال من مسکین به جفا می‌نگری
    من به خاک کف پایت به وفا می‌نگرم

    آفتابی تو و من ذره مسکین ضعیف
    تو کجا و من سرگشته کجا می‌نگرم

    سر زلفت ظلماتست و لبت آب حیات
    در سواد سر زلفت به خطا می‌نگرم

    هندوی چشم مبیناد رخ ترک تو باز
    گر به چین سر زلفت به خطا می‌نگرم

    راه عشق تو درازست ولی سعدی وار
    می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم
  • ۱۸:۵۰   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    سالک شدم و میل به عرفان تو دارم
    شاعر شدم و ربط به چشمان تو دارم

    در حرف زدن هم ادبم سوژه ی شعر است،
    تا فنّ بیان از هنرستان تو دارم

    در حبس ابد ماندن آغوش تو خوب است
    دیوانه ام و شوق به زندان تو دارم!

    ابروی تو درهم بشود جذب کننده است
    از بس که ارادت به رضاخان تو دارم!

    هر غنچه اش از خنده ی تو وام گرفته
    دلبستگیِّ خاص به گلدان تو دارم

    مجتبی_رافعی 
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان