خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۳:۱۵   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    بی قرارت هستم امّا در کنارم نیستی
    در کنارم نیستی و بی قرارم نیستی

    بارها گفتی ولی باور نکردم... زل بزن
    با نگاهت هم بگو چشم انتظارم نیستی

    می‌روی؟ باشد! ولی اندازه‌ی یک استکان
    می‌نشینی؟... می‌روم چایی بیارم... نیستی؟!

    مثل بیداریِ خوابالوده‌ی بی‌خوابی‌ام
    لحظه‌ای تا چشم بر هم می‌گذارم نیستی

    بغض روی بغض دارم؛ آسمانی ابری‌ام
    شانه‌ی من! باز می‌خواهم ببارم... نیستی
  • ۱۳:۱۶   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
    این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود

    هر که معشوقه برانگیخت گوارایش باد ……
    دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود؟
  • ۱۳:۱۶   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    غلط كردم غلط (وحشی بافقی)


    تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط
    باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط
    عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم ، عبث
    ساختم جان را فدای او غلط کردم ، غلط
    دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا
    سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط
    اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود بد
    جان که دادم در هوای او غلط کردم ، غلط
    همچو وحشی رفت جانم درهوایش حیف ، حیف
    خو گرفتم با جفای او غلط کردم ، غلط
  • ۱۳:۱۶   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    آقــا ببخشــید اجــازه هســت ؟
    اجــازه هســت من به قــربانِ شــما بروم ؟
    اجــازه هــست صورتِ خستــه ی شـما را ببوسم ؟
    اجــازه هست شــما بنشینــید و من به دورِ شــما بگردم ؟
    اجــازه هســت سرزده به دیــدارتان بیایــم؟
    وقــتی خوابــید تماشــایتان کنـم؟
    صبــح به صبــح دعـایِ خیر پیـش بخـوانم ؟
    شـب به شب خستــگی هایتان را از شــانه هایتان بـردارم ؟
    کــه گفته مـردها نازکـش نمـی خواهند ؟
    خـرافه گـفته . . (!)
    مــی شود شـما مردانــه اخـم کنید
    مـن رویِ اخمــهایتان را ببوســم ؟
    از شما که پنهــان نیست آقا
    من با شـما دخترکی بازیــگوش می شــوم . .
    کــه آنقــدر از ســر و کولِ شــما بالا بــرود
    تا صــدایتان در بیــاید بخنــدید و مـن ذوق کنـم
    از شــما که پنهــان نیــست آقـآ
    مــن هرچــقدر هم صــدایم بـد باشـد . .
    شـما مجبورید به آوازهــایِ من که وقــت و بی وقــت برایتان مــی خوانم . .
    با جـان و دل گــوش بسپــارید
    از شــما که پنــهان نیست آقــا؛ از هیچکــس هم پنهــان نباشد
    مــن با شمــا دخترکی حســود می شوم . .
    کـه گاهــی حتی به خــودم هم حسودی ام می شود
    کـه انقدر دوستتان دارم !
    کـه می گویــد مردهــا پررو می شــوند ؟
    از رویِ غــرور می گوید !
    من اگر هــرروز نگویم که چشـمانِ شما
    مــرا دیوانــه تر مــی کند
    نصــفه و نیمــه می مــانم !
    ببخشــید آقــا ؟
    مــی شود تا همیشــه دوستــتان دارمـ ؟
  • ۱۳:۱۷   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    من تورا میخواهم و یاد تو در من ماندنیست
    چشم تو چون شاه بیتی در غزلها خواندنیست
    .
    روی خود پنهان نکن ای عشق پنهانی من
    چهره زیبای تو چون باغ گلها دیدنیست
    .
    من به لبهایت طمع کردم،تو رنجیدی چرا
    این نباشد خبط من،لبهای تو بوسیدنیست
    .
    گفته بودی قلب پرخون خواهی و آه جگر
    چون منی دیوانه قلبش را به یغما بردنیست
    .
    رفتی و با رفتنت ابری شد این شبهای من
    نور خورشیدم، نتابی ابر غم باریدنیست
    .
    حالتی دارم میان رویش و پرپر شدن
    حالت عشق است،این احساس من ناگفتنیست
    .
    کی رسد آندم که جانی گیرم از چشمان تو
    جان شیرین هم بپای ناز چشمت دادنیست
  • leftPublish
  • ۱۳:۱۹   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    عاشقم اما نمیدانم گرفتار كه ام؟

    در نمیابم زمدهوشی دل آزار كه ام؟

    خواب از چشمم گریزان است هر شب تا سحر

    با چنین آشفتگی تا صبح بیدار كه ام؟

    آرزو هایم چو تصویری در ابر دور

    راستی از خود چه میخواهم گرفتار كه ام؟

    میكشم نقش كسی هر لحظه در قصر خیال

    بار دیگر میزدایم محو دیدار كه ام؟

    گل فراوان دیدهام اما عمر گل پاینده نیست

    بلبل افسرده ام سرمست گلزار كه ام؟

    مردمان بیمار دل بیمار وچشم یار هم

    حیرتی دارم خداوندا پرستار كه ام؟

    نقطه ام اما شعاعی دارم از خورشید عشق

    دور خود گردنده ام در خط پركار كه ام؟

    زشت وزیبا عاشق شعر من و دیدارمن

    كس نداند میان این وآن یار كه ام؟

    عاشقی مهر آفرینم دوستدار هر كه هست

    دلنواز نازنینانم دلارام كه ام؟

    مست یارم مست عشقم مست شعرم مست عمر

    كس نمی پرسد دراین هنگامه هشیار كه ام؟

    بلبلم اما ندانستم كه باغ من كجاست

    ای خدا تنها تو میدانی گرفتار كه ام؟
  • ۱۳:۲۰   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    پروانه شدم ، بال زدم ، سوخت دو بالم
    دیوانه شدم ، داد زدم ، وای به حالم

    بیخود شدم از خویش و از این گردش ایام
    نومید و سر افكنده از این طالع و فرجام

    مستانه شدم ، باده زدم گاه به گاهی
    دل خسته ز می ، باز شدم غرق تباهی

    خندیدم و گفتم شود از باده حذر كرد!
    از كوچه مستان به چنین حال گذر كرد!

    حال این منم و حال من و سوخته بالی
    دیوانه و بیخود شده ای ، رو به زوالی

    نومیدی و مستی ، به چنین درد دچاری!
    دل خسته ای و خنده كنان ، باز خماری!

    اینبار بسازم به همین بی پر و بالی
    عاشق شوم و عشق رسانم به كمالی
  • ۱۳:۲۰   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم

    آخ ... تا می بینمت یک جور دیگر می شوم

    با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند

    یاسم و باران که می بارد معطر می شوم

    در لباس آبی از من بیشتر دل می بری

    آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم

    آنقدر ها مرد هستم تا بمانم پای تو

    می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم

    میل - میل توست اما بی تو باور کن که من

    در هچوم باد های سرد پرپر می شوم
  • ۱۳:۲۱   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    آزاد آزادم ببین چون عشق درگیر من است
    دیگر گذشت آن دوره که تقدیر زنجیر من است

    شاید نمی دانی ولی از خود خلاصم کرده ای
    آیینه ی خالی فقط امروز تصویر من است

    از عشق تو برباد رفت آن آبروی مختصر
    من روح بارانم ببین ، چون عشق تقدیر من است ...

    افشین یداللهی
  • ۱۳:۲۱   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    این برگ‌های زرد
    به خاطر پاییز نیست
    که از شاخه می‌افتند
    قرار است تو از این کوچه بگذری

    و آن‌ها
    پیشی می‌گیرند از یکدیگر
    برای فرش کردن مسیرت..

    گنجشک‌ها
    از روی عادت نمی‌خوانند،
    سرودی دسته‌جمعی را تمرین می‌کنند
    برای خوش‌آمد گفتن
    به تو..

    باران برای تو می‌بارد
    و رنگین‌کمان
    – ایستاده بر پنجه‌ی پاهایش –
    سرک کشیده از پسِ کوه
    تا رسیدن تو را تماشا کند.

    نسیم هم مُدام
    می‌رود و بازمی‌گردد
    با رؤیای گذر از درز روسری
    و دزدیدن عطر موهایت!
    زمین و عقربه‌ی ساعت‌ها
    برای تو می‌گردند
    و من
    به دورِ تو!



    یغما گلرویی
  • leftPublish
  • ۱۳:۲۱   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    شکایت نمی کنم، اما

    آیا واقعاً نشد که در گذر ِ همین همیشه ی بی شکیب،
    دمی دلواپس ِ تنهایی ِ دستهای من شوی؟
    نه به اندازه تکرار ِ دیدار و همصدایی ِ نفسهامان!
    به اندازه زنگی...
    واقعاً نشد؟
    واقعاً انعکاس ِ سکوت،
    تنها حاصل ِ فریاد ِ آن همه ترانه
    رو به دیوار ِ خانه ی شما بود؟
    نگو که نامه های نمناک ِ من به دستت نرسید!
    نگو که باغجه ی شما،
    از آوار ِ آن همه باران
    قطعه ای هم به نصیب نبرد!
    نگو که ناغافل از فضای فکرهایت فرار کردم!
    من که هنوز همینجا ایستاده ام!
    کنار همین پارک ِ بی پروانه
    کنار همین شمشادها، شعرها، شِکوه ها...
    هنوز هم فاصله ی ما
    همان هفت شماره ی پیشین است!
    دیگر نگو که در گذر ش گریه ها گُمش کردی!
    نگو که نشانی کوچه ی ما را از یاد بردی!
    نگو که نمره ِ پلاک ِ غبار گرفته ی ما،
    در خاطرت نماند!
    آیا خلاصه ی تمام این فراموشی های ناگفته،
    حرفی شبیه « دوستت نمی دارم» تو
    در همان گفتگوی دور ِ گلایه و گریه نیست؟



    "یغما گلرویی"
  • ۱۳:۲۲   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    در غیاب تو ترانه های تکان دهنده نوشتم،

    به تماشاى کشورهای جهان رفتم،

    خانه خریدم

    مردِ خانه شدم

    اما هنوز جای تو در تک تک دقیقه ها خالی ست،

    شعرها برای زیبا شدن به تکه ای از تو محتاجند

    و نوشتن پلی ست که مرا به تو می رساند...



    چه کسی باور می کرد در نبود تو تقویم ها ورق بخورند

    و من هر سال شمع های تولدم را فوت کنم

    بی آن که صدای کف زدنت در گوشم بپیچد؟



    دیگر احتمال بازگشتن تو لطیفه ای ست

    که دوستان قدیمی مرا با آن دست می اندازند

    و آن قدر در خلأ غیبتت مرده ام

    که هیچ زنگ تلفنی مرا از جا نمی پراند!
  • ۱۳:۲۲   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    یک روز،
    بلکه پنجاه سال دیگر
    موهای نوه ات را نوازش می کنی
    در ایوان پاییز
    و به شعرهای شاعری می اندیشی
    که در جوانی ات
    عاشق تو بود
    شاعری که اگر زنده بود
    هنوز هم می توانست
    موهای سپیدت را
    به نخستین برف زمستان تشبیه کند
    و در چین دور چشمانت
    حروف مقدس نقش شده بر کتیبه های کهن را بیابد...
    یک روز
    بلکه پنجاه سال دیگر
    ترانه ی من را از رادیو خواهی شنید
    در برنامه ی "مروری بر ترانه های کهن" شاید
    و بار دیگر به یاد خواهی آورد
    سطر هایی را
    که به صله ی یک لبخند تو نوشته شدند
    تو مرا به یاد خواهی آورد بدون شک
    و این شعر در آن روز
    تازه ترین شعرم برای تو خواهد بود...

    "یغما گلرویی"
  • ۱۳:۲۲   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    هرگز نگو خداحافظ!
    خداحافظی با تو
    سلام گفتن به در به دری هاست
    و در آغوش کشیدن
    تمام تنهایی ها،
    ترس ها،
    سرگشتگی ها...
    هرگز نگو خداحافظ!
    خداحافظی با تو،
    منجمد شدن قلب هجده ساله ای ست
    که نام تو را آواز می داد
    به تپیدن های خود...

    در الوداع هر دیدار
    پی واژه ای می گردم
    به جای خداحافظ،
    تا با آن بباورانم به خود
    که دوباره دیدنت محال نیست!
    حرفی شبیه می بینمت،
    تا بعد،
    به امید دیدار...
    حرفی که نجاتم دهد
    از هراس دوباره ندیدن تو!
    به من که عمری
    لبریز بوده ام از سلام های بی جواب
    هرگز نگو خداحافظ...

    "یغما گلرویی"
  • ۱۳:۲۲   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    مهربانا! عاشقانه سر بنه بر دامنم
    تا که مدهوشت کند عطرِ گُل پیراهنم


    چیست این احساس سرسبزِ بهارآور، بگو
    شاخه‌ای از نسترن، یا دست تو برگردنم؟


    از تب عشق تو چون خورشید می‌سوزم، بخوان
    راز این دلدادگی را در نگاه روشنم

    آن‌که می‌خواند مرا در خلوت شب‌ها تویی
    این‌که می‌بوید تو را در عطر شب‌بوها منم

    در هجوم بی‌کسی تنها تو با من دوست باش
    چون تو باشی گو تمام خلق باشد دشمنم

    تشنه‌ی نوشیدن آوازهایت مانده‌ام
    کی می‌آیی از غزل باران بباری بر تنم؟

    انیسه موسویان
  • ۱۳:۲۳   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    همین را می خواستی

    تو هی بروی و

    هی بروی

    و هی رویت نشود که بیایی؟

    همین را می خواستی؟

    بگویی دیری،

    بگویی دوری،

    بگویی دیر شده است، دوری؟

    هی چای سرد شود و هی کهنه،

    باران دیر کند،

    ناودان پیر شود،

    ابر بمیرد،

    حیاط بوی گند بگیرد؟

    همین را می خواستی؟

    کوچه خیابان شود،

    خیابان خدا و

    خدا بن بست؟

    خانه پر شود

    و خاک پر شود و باغ پرپر؟

    همین را می خواستی؟

    افشین صالحی
  • ۱۳:۲۳   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    نمی خواستم ناراحتت کنم،اما

    انگار کردم!

    با دوست داشتن ِ زیادم

    با هِی ببینمت هایم

    با همیشه ببخش‌ها و

    همیشه، دلَم برایِ تو تنگ شُده‌ هایم



    نمی خواستم ناراحتت کنم،اما

    انگار کردم!

    وقتی که با شانه‌هایِ بالا گرفته از تو می‌گفتم

    وقتی که نامِ تو را بلند می‌خواندم

    وقتی که در همیشه،

    هر جا

    تو را به نام ِ کوچَکَت صدا می‌کردم



    نمی خواستم ناراحتت کنم

    اما انگار کردم!



    وقتی که آن همه تو را

    خواب دیدَم...

    نمی‌خواستم

    اما...



    افشین صالحی
  • ۱۳:۲۴   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    تو را ببینم ...

    می‌بوسم ، نوازشت می‌کنم

    برای تو خواب تعریف می‌کنم


    تو را ببینم، بغل می‌کنم

    تمام رویاهایم را می‌بینم

    و به تمام آرزوهایم می‌رسم

    تو را ببینم

    خوب می‌شوم ، آقا می‌شوم



    به تو سلام می‌دهم

    نماز می‌خوانم و تو را شکر می‌کنم


    تو را ببینم ...

    خیلی دوستت دارم


    آخ !

    تو را ببینم ،

    چه‌ قدر کار دارم ...





    افشین صالحی
  • ۱۳:۲۴   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    یار باشد، ماه باشد ، آسمان مهتاب باشد
    در دل شوریده ی من ،شعر بکرو ناب باشد

    باد باشد ، آن گل یاسی که دادی ، باز باشد
    تار باشد ، در کنارت ، قند در دل آب باشد

    آن دو چشمت مست باشد ، مثل گلهای بهاری
    عکس تو در سینه ی من ، عکس من در قاب باشد

    کاش گاهی در بهار بی خزان زندگی
    سر به زانویت گذارم ، قلب من بی تاب باشد

    کاش یکشب مست گردم تنگ در آغوش تو
    آسمان تاریک باشد ، هم خدا در خواب باشد..
  • ۱۳:۲۴   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    کس نیست در این گوشه فراموشتر از من
    وز گوشه نشینان توخاموشتر از من
    هر کس به خیالیست هم آغوش و کسی نیست
    ای گل به خیال تو هم آغوشتر از من
    می نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق
    اما که در این میکده غم نوشتر از من
    افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن
    افتاده تر از من نه و مدهوشتر از من
    بی ماه رخ تو شب من هست سیه پوش
    اما شب من هم نه سیه پوشتر از من
    گفتی تو نه گوشی که سخن گویمت از عشق
    ای نادره گفتار کجا گوشتر از من
    بیژن تر از آنم که بچاهم کنی ای ترک
    خونم بفشان کیست سیاوشتر از من
    با لعل تو گفتم که علاجم لب نوشی است
    بشکفت که یارب چه لبی نوشتر از من
    آخر چه گلابی است به از اشک من ای گل؟
    دیگی نه در این بادیه پرجوشتر از من


    شهریار
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان