خانه
213K

شعر و قصه های کودکانه

  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست

    مامانهای خوب مهربونی که شماهم مثل من هرچی قصه و شعر بلد بودید برای این این کوچولوهای نازنین32 گفتید و الان دیگه چیزی در بساط ندارید بیاین تو این تاپیک بهم کمک کنیم 39

  • leftPublish
  • ۱۹:۳۰   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    لالا لالا گل خوشرنگ بیتا
    لالایی کن رو بال شعر بابا
    لالا کن دخترم رو سینه من
    که شب رد شه دوباره از سر ما
    لالایی دختر گلبرگ و شبنم
    لالایی شاخه گل‌پوش مریم
    لالا کن زیر طاق خواب و رؤیا
    که جا وا کرده شب تو کوچه کم کم

    لالا لالا که بارون دل‌نوازه
    نسیم خیس کولی یکه‌تازه
    کدوم عاشق تو این خاموش واری
    ضیافت رفته سوز و گدازه
    لالایی دختر گلبرگ و شبنم
    لالایی شاخه گل‌پوش مریم
    لالاکن زیر طاق خواب و رؤیا
    که جا واکرده شب تو کوچه کم‌کم

    میون سفره هفت‌رنگ نقاش
    میون آینه و شمع و گلاب‌پاش
    کنار کوزه سبزینه و آب
    به فکر کفتر آتیش به پر باش
    کنار سرمه‌دون و تنگ ماهی
    میون آینه‌های چشم به راهی
    کدوم پروانه می‌سوزه دروغی
    کدوم ستاره مرده اشتباهی

    زمین خاموش دریا خواب و گل خیس
    نه ماه پیشونی بیداره نه چهل‌گیس
    لالا کن خوش‌ترین پایان قصه
    که شب اینجا شب این قصه‌ها نیست
    لالایی دختر گلبرگ و شبنم
    لالایی شاخه گل‌پوش مریم
    لالاکن زیر طاق خواب و رؤیا
    که جا واکرده شب تو کوچه کم‌کم

    لالایی دختر گلبرگ و شبنم
    لالایی شاخه گل‌پوش مریم
    لالاکن زیر طاق خواب و رؤیا
    که جا واکرده شب تو کوچه کم‌کم
  • ۱۹:۳۱   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    ببين چقدر تميزم ، پيش همه عزيزم

    شانه زدم به مويم ، تميزه دست و رويم

    مسواك زدم به دندان ، تا باشم شاد و خندان

    اتو شده لباسم ، مي رم سر كلاسم

    دوستم دارند بچه ها ، مي گن بيا پيش ما
  • ۱۹:۳۱   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    ☔چتر☔

    وقتی که باران می یاد

    باران نم نم می یاد

     

    چترم و باز می شوم

    یک سرپناه می شوم
     

    تا که یک وقت خیس نشی

    اسیر باران بشی

     

    اگه یک وقت خیس بشی

    مریض می شی، تو خونه موندگار می شی

     
    پس وقتی باران می یاد

    باران نم نم می یاد

     
    هیچ وقت فراموش نشه

    من را بردار همیشه
  • ۱۹:۳۱   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    پاییزه پاییزه

    برگ درخت میریزه

    هوا شده کمی سرد

    روی زمین پر از بــــرگ زرد

    دسته دسته کلاغا

    میرن به سوی باغا

    همه باهم یکصدا

    میگن قار قار قار قار
  • ۱۹:۳۲   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    یک گل سرخ تو گلدون

    رو میزِ توی ایوون

    یک گل داریم یک گلدون

    یک پسر مهربون

    دو چشم دو گوش دوتا پا

    دو تا دندون زیبا

    دو دست بالای بالا

    دعا برای بابا

    سه گربه نازنازی

    دارن میرن به بازی

    سه کاموا و سه گربه

    سه سیب سرخ گنده

    ۴ تا پرنده بودن

    بی آب و دونه بودن

    یه بچه آبشون داد

    دونه ی نابشون داد

    ۵ تا قایق روی آب

    ۵ تا بچه روی تاب

    بازی و شادی تا کی

    دیگه رسید وقت خواب
  • leftPublish
  • ۱۹:۳۲   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    🎵🎵🎵شعر کودکانه (چهارفصل)

    من می دونم که هرسال

    چهارتافصل داره

    اول اون چهارتا

    فصل خوب بهاره

    بهار میاد با شادی

    سبزه و گل میاره

    رو شاخه ی درختا

    برگ تازه میذاره

    بعد از بهار،تابستون

    هوای گرمی داره

    تعطیلات تابستون

    حال و هوایی داره 

    بعد از تابستون،پاییز

    میاد با رنگای شاد

    برگ درخت می ریزه

    وقتی که می وزه باد

    اما زمستون سرد

    بعد از فصل پاییزه

    آسمون ابری میشه

    گوله گوله  برف می ریزه

    چهارتا فصل خدا

    جالب و رنگارنگه

    هر کدومش یه جوری

    خوشگله و قشنگه
  • ۱۹:۳۲   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    شب که ميشه وقت خواب

    دندون رو مسواک بکن

    با حوله تميزت

    دست و روت وپاک بکن

    صبح که ميشه با شادي

    بلند شو از رختخواب

    يک کمي لي لي بکن

    برو سر شير آب

    دست و رويت را بشوي

    دوباره مسواک بزن

    دندونا رو سفيد کن

    مانند دندون من

    دندوناي من همه

    مانند مرواريد

    تميزه و تميزه

    سفيده و سفيده

    من هميشه صبح و شب

    دندونامو مي شويم

    هميشه پاک و زيباست

    دندون و دست و رويم
  • ۱۹:۳۲   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    شب که میشه ستاره ها
    راهی آسمون میشن
    دور و بر ماه میشینن
    همدل و همزبون میشن
    شب ها بیا کنارهم
    به آسمون نگا کنیم
    ستاره ها را ببینیم
    با همدیگه دعا کنیم
    به یاد بیاریم که خدا
    ما آدما را آفرید
    ماه  قشنگ نقره ای
    ستاره ها را آفرید

    بیا با هم بگیم خدا،
    خدای پاک و مهربون
    هر کسی که به  یادته
    به آرزوهاش برسون
  • ۱۹:۳۳   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
     🎵🎵🎵 شعر کودکانه (ایران)

     سبز و سفید و قرمز  

       سه رنگ پرچم ماست  

       پرچم ایران ما  

       از بهترین پرچم هاست  

       سلام دهیم به پرچم  

       ما کودکان ایران  

       دوست داریم پرچم خویش  

       هم از دل و هم از جان  


    #_پرچم ما سه رنگه
  • ۱۹:۳۳   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    ☀ رفتگر مهربان
    @lalaei
    من آقای رفتگرم

    زباله هارو می برم

    هرشب میام درِخونه ها

    سراغ اون زباله ها

    که ریخته توی کیسه ها

    کیسه هارو برمی دارم

    داخل ماشین میذارم

    اگه زباله جمع نشه

    باعث بیماری میشه
    😊😊😊😊 😊
  • leftPublish
  • ۱۹:۳۳   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    آی بچه جون یه بازی

    بازی خونه سازی

    پنج تا ستون محکم

    باید بسازیم با هم

    اول ستون توحید

    تابیده مثل خورشید

    عدل دومین ستونه

    برای ساخت خونه

    بازی نداره قوت

    سوم بزار نبوت

    چهارمی امامت

    به خونه داده قامت

    پنجم معاد بنا کن

    زود دستاتو بالا کن

    باشادی و با خنده

    بگو شدم برنده

    پنج تا ستون همین بود

    اینا اصول دین بود
  • ۱۹:۳۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    گنجشکک اشی مشی🐥

    گنجشگک اشی مشی
    از قصه ها بیرون بیا
    برلب بوم ما نشین
    بپر بالا تو آسمون

    بگو به ابر مهربون
    که چشم پر اشکی داره
    بیاد به شهر تشنمون
    بارون شر شربباره

    ببین هوای شهر ما
    تو چنگ دود اسیر شده
    بگو به باد با لشکرش
    بیاد که خیلی دیر شده

    گنجشگک اشی مشی
    بخون بگوش آدما
    کاری کنم که شهرمون
    بمونه سبز و با صفا

    گنجشگک اشی مشی
    از قصه ها بیرون بیا
    برلب بوم ما نشین
    بپر بالا تو آسمون

    بگو به ابر مهربون
    که چشم پر اشکی داره
    بیاد به شهر تشنمون
    بارون شر شربباره

    ببین هوای شهر ما
    تو چنگ دود اسیر شده
    بگو به باد با لشکرش
    بیاد که خیلی دیر شده

    گنجشگک اشی مشی
    بخون بگوش آدما
    کاری کنم که شهرمون
    بمونه سبز و با صفا

    گنجشگک اشی مشی
    از قصه ها بیرون بیا
    برلب بوم ما نشین
    بپر بالا تو آسمون

    بگو به ابر مهربون
    که چشم پر اشکی داره
    بیاد به شهر تشنمون
    بارون شر شربباره

    ببین هوای شهر ما
    تو چنگ دود اسیر شده
    بگو به باد با لشکرش
    بیاد که خیلی دیر شده

    گنجشگک اشی مشی
    بخون بگوش آدما
    کاری کنم که شهرمون
    بمونه سبز و با صفا
  • ۱۹:۳۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    خورشید خانم

     

    از پشت کوه دوباره

    خورشید خانوم در اومد

     

     با کفشای طلا و

    پیرهنی از زر اومد

     

     آهسته تو آسمون

    چرخی زد و هی خندید

     

     ستاره ها رو آروم

    از توی آسمون چید

     

     با دستای قشنگش

    ابرا رو جابه جا کرد

     

     از اون بالا با شادی

    به آدما نیگا کرد

     

     دامنشو تکون داد

    رو خونه ها نور پاشید

     

     آدمها خوشحال شدن

    خورشید بااونها خندید...

     
  • ۱۹:۳۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    شعر کودکانه ” خواب مادرم ” مناسب کودکانه سه ساله و بزرگتر در سنین مهد کودک را در ادامه بخوانید :


    مامانم می گفت:
    خواب می دیدم بچه شدم
    مثل گل باغچه شدم

    ***
    پیرهن چین چین پوشیدم
    دنبال توپم دویدم


    ***


    اما وقتی بیدار شدم
    دیدم که بچه نیستم
    یک گل باغچه نیستم

    ***


    خودم یه بچه دارم
    گل توی باغچه دارم

    ***


    بچه ی من گل منه
    قمری و بلبل منه
  • ۱۹:۳۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    ترانه کودکانه
    «مسواک»
    @lalaei
    مسواک بزن مهربان
    فرشته‌ی خوش‌زبان
    دندونای سفیدت
    باید بشن درخشان
    اول بزن رو مسواک
    کمی خمیر دندان
    بعدش آبو با دقت
    بریز درون لیوان
    خمیرو تو با مسواک
    آروم بکش رو دندان
    سپس با آب کافی
    که هست درون لیوان
    تمیز بشور دهانت
    تمیز بشور دهانت
    تمیز بشور دهانت
    اونوقت میشن درخشان
    @lalaei
  • ۱۹:۳۵   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    داستان حسن کچل

     

     یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود غیر از خدا هیچکس نبود.

    پیرزنی بود که یک پسر کچل داشت به اسم حسن. این حسن کچل  ما که از تنبلی شهره عام و خاص بود از صبح تا شب کنار تنور دراز می کشید و می خورد و می خوابید.

    ننه اش دیگه از دستش خسته شده بود با خودش فکر کرد چیکار کنه که پسرش دست از تنبلی برداره و یه تکونی به خودش بده.

    تا اینکه فکری به خاطرش رسید بلند شد رفت سر بازار و چند تا سیب سرخ خوشمزه خرید و اومد خونه. یکی از سیب ها رو گذاشت دم تنور یکی رو یه کم دور تر وسط اتاق . سومی رو دم در اتاق چهارمی تو حیاط و …..آخری رو گذاشت پشت در حیاط تو کوچه.

    حسن که از خواب پاشد بدجور گرسنه بود تا چشمش رو باز کرد سیب های قرمز خوش آب و رنگ رو دید و دهنش حسابی آب افتاد.

    داد زد ننه جون من سیب می خوام.

    ننه اش گفت: اگر سیب می خوای باید پاشی خودت برداری. یه تکونی به خودت بده .

    حسن کچل دستش رو دراز کرد و اولین سیب رو برداشت و خورد و کلی کیف کرد کمی خودش رو کشید و دومی رو هم برداشت . خلاصه همینطور خودش رو

    تا دم در خونه رسوند. ننه پیرزن یواشکی اونو نگاه می کرد و دنبالش می رفت همین که حسن خواست سیب تو کوچه رو برداره فوری دوید و در رو پشت سرش بست.

    رنگ از روی حسن پرید و محکم به در زد و گفت : ننه این کارا چیه ؟ در رو باز کن بابا.

    اما هر چی التماس و زاری کرد فایده ای نداشت.ننه اش گفت باید بری کار کنی تا کی می خوای تو خونه تنگ بغل من بشینی و بخوری و بخوابی؟؟؟

    حسن کچل گفت : خب لااقل یه کم خوردنی به من بده که از گشنگی نمیرم.

    ننه اش هم یه تخم مرغ و یه کم آرد و یک کرنا گذاشت تو خورجین و بهش داد.

    حسن از ده بیرون رفت و راه صحرا رو در پیش گرفت.رفت و رفت تا چشمش به یک لاک پشت افتاد

    اون رو برداشت و گذاشت تو خورجین. کمی که رفت یک پرنده رو دید که لای شاخ و برگ درختی گیر کرده و نمی تونست پرواز کنه. اون رو هم برداشت و گذاشت تو خورجین. 

     

    همین موقع بود که هوا ابری شد و حسن نگاهی به آسمان کرد و گفت الانه است که بارون بگیره. آن وقت تمام لباس هاش رو در آورد و گذاشت زیرش و

    نشست روش.ناگهان باران تندی گرفت. وقتی باران بند اومد حسن لباس هاش رو برداشت و تنش کرد بدون اینکه خیس شده باشند. خلاصه حسن راه افتاد و یک دفعه چشمش به یک دیو افتاد که جلوش سبز شد. دیو با تعجب به لباس های حسن نگاه کرد و گفت ببینم تو چرا زیر این بارون خیس نشدی؟

    حسن کچل گفت: مگه نمی دونی بارون نمی تونه شیطان رو خیس کنه؟

    دیو با تعجب گفت: یعنی تو شیطانی؟ اگه راست می گی بیا با هم زور آزمایی کنیم.

    حسن گفت: زور آزمایی کنیم.

    دیو سنگی از روی زمین برداشت و گفت الان این سنگ رو با فشار دست خرد می کنم. بعد چنان فشاری داد که سنگ خرد و خاکشیر شد.

    حسن گفت اینکه چیزی نیست حالا نگاه کن ببین من چکار می کنم. بعد یواشکی آرد رو از خورجینش در آورد و فشار داد و به دیو نشان داد. خدایی دیوه خیلی ترسید. گفت : حالا بیا سنگ پرتاب کنیم ببینیم سنگ کی دورتر می ره. اونوقت یه سنگ برداشت و دورخیز کرد و تا اونجایی که می تونست با قدرت

    سنگ رو پرتاب کرد سنگ رفت و تو یک فاصله خیلی دور به زمین افتاد.

    حسن گفت: ای بابا این که چیزی نبود حالا منو ببین. دوباره یواشکی پرنده رو از خورجین برداشت و دورخیز کرد و پرنده رو پر داد پرنده هم نامردی نکرد همچین رفت که دیگه به چشم نیومد.


    دیوه گفت نه بابا این راست راستی خود شیطونه. دو پا داشت دوپا دیگه قرض کرد و دررفت.

    حسن کچل دوباره راه افتاد رفت و رفت تا رسید به یک قلعه بزرگ.

    جلو رفت و در زد. ناگهان یک صدای نخراشیده و نتراشیده از اون تو بلند شد که : کیه داره در می زنه؟؟؟

    حسن همچین جا خورد، ولی به روی خودش نیاورد و صداش رو کلفت کرد و داد زد: من شیطانم تو کی هستی؟

    صدا گفت: من پادشاه دیوها هستم.

    حسن گفت: خوب به چنگم افتادی تو آسمونا دنبالت می گشتم رو زمین پیدات کردم.

    پادشاه دیوها خیلی ترسید اما جا نزد و گفت: بهتره راهتو بکشی و بری پی کارت من حوصله دردسر ندارم ، می زنم ناکارت می کنم ها.

    حسن کچل گفت: اگه راست می گی بیا یه زور آزمایی با هم بکنیم.

    پادشاه دیوها گفت: باشه.

    بعد شپش خیلی بزرگی از لای در بیرون فرستاد و گفت : ببین این شپش سر منه!!!!

    حسن کچل گفت: این که چیزی نیست. اینو ببین.

    اونوقت لاک پشت رو از خورجین در آورد و فرستاد تو .پادشاه دیوها دلش هری فرو ریخت و گفت این کیه دیگه بابا. شپشش اینه خودش چیه؟؟

    گفت: حالا ببین من با این سنگ چیکار می کنم.آن وقت سنگی رو برداشت و خاکش کرد و فرستاد بیرون .

    حسن گفت: همین؟ حالا ببین من چطور از سنگ آب می گیرم.

    آن وقت تخم مرغ و له کرد و فرستاد تو .

    پادشاه دیوها که دیگه تنش به لرزه افتاده بود شانس آخر رو هم امتحان کرد و گفت: حالا بیا نعره بکشیم ،نعره من اینقدر وحشتناکه که تن همه به لرزه در می آد. اونوقت نه گذاشت و نه برداشت و همچین نعره ای کشید که خدایی نزدیک بود حسن بیچاره زهره ترک بشه.اما باز خودش رو جمع و جور کرد و گفت حالا گوش کن به این می گن نعره وحشتناک نه اون قوقولی قوقول تو ..بعد کرنا رو در آورد و همچین توش دمید که نزدیک بود خودش غش کنه.

    پادشاه دیوها هم که دیگه داشت جون از تنش در می رفت فرار رو بر قرار ترجیح داد و حالا نرو کی برو . رفت و تا عمر داشت دیگه پشت سرش هم نگاه نکرد.

    حالا بشنو ازحسن کچل که وارد قلعه شد و چشمش به قصر و جاه و جلالی افتاد که نگو ونپرس.

    باغی بود و وسط باغ قصری بود و توی اتاقهای قصر پر بود از طلا و جواهر تازه کلی هم خوراکی های خوشمزه باب دل حسن کچل ما که دیگه واسه خودش حسن خانی شده بود. خلاصه حسن کچل چند روزی خورد و خوابید و بعد پاشد رفت دست ننه اش رو گرفت و با خودش آورد که بیا و ببین پسر دست گلت چه دم و دستگاهی به هم زده. ننه هم که دید پسرش به نان و نوایی رسیده آستین ها رو بالا زد و پسره رو زودی زن داد و همگی سالیان سال در کنار هم خوش و خوب و خرم زندگی کردند. رسیدیم به آخر قصه .قصه ما به سر رسید کلاغه به خونه اش نرسید.
  • ۱۹:۳۶   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    گنجشکک اشی مشی🐥

    گنجشگک اشی مشی
    از قصه ها بیرون بیا
    برلب بوم ما نشین
    بپر بالا تو آسمون

    بگو به ابر مهربون
    که چشم پر اشکی داره
    بیاد به شهر تشنمون
    بارون شر شربباره

    ببین هوای شهر ما
    تو چنگ دود اسیر شده
    بگو به باد با لشکرش
    بیاد که خیلی دیر شده

    گنجشگک اشی مشی
    بخون بگوش آدما
    کاری کنم که شهرمون
    بمونه سبز و با صفا

    گنجشگک اشی مشی
    از قصه ها بیرون بیا
    برلب بوم ما نشین
    بپر بالا تو آسمون

    بگو به ابر مهربون
    که چشم پر اشکی داره
    بیاد به شهر تشنمون
    بارون شر شربباره

    ببین هوای شهر ما
    تو چنگ دود اسیر شده
    بگو به باد با لشکرش
    بیاد که خیلی دیر شده

    گنجشگک اشی مشی
    بخون بگوش آدما
    کاری کنم که شهرمون
    بمونه سبز و با صفا

    گنجشگک اشی مشی
    از قصه ها بیرون بیا
    برلب بوم ما نشین
    بپر بالا تو آسمون

    بگو به ابر مهربون
    که چشم پر اشکی داره
    بیاد به شهر تشنمون
    بارون شر شربباره

    ببین هوای شهر ما
    تو چنگ دود اسیر شده
    بگو به باد با لشکرش
    بیاد که خیلی دیر شده

    گنجشگک اشی مشی
    بخون بگوش آدما
    کاری کنم که شهرمون
    بمونه سبز و با صفا
  • ۱۹:۳۶   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    #حسنی بی دندون شده
    #ترانه کودکانه‌ی قدیمی #«حسنی بی‌دندون»

    حسنی بی‌دندون شده
    زار و پریشون شده
    بی‌احتیاطی کرده
    حالا پشیمون شده
    با دندوناش شکسته
    بادوم سخت و پسته
    مک زده به آبنبات
    هی جویده شکلات
    قندونو خالی کرده
    وای که چه کاری کرده
    دونه به دونه دندوناش
    خراب شدن یواش یواش!
  • ۱۹:۳۷   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    علی، دراز کشیده
    توی اتاق رو قالی
    داره کارتون میبینه
    چه شوری و چه حالی
    بی بی که از راه میاد
    علی غرق تماشاست
    با این که او رو دیده
    می گه کارتون چه زیباست!
    مامان میگه علی جون!
    چی شد؟ سلامو خوردی؟!
    پسر بلند شو از جات
    تو آبرومو بردی!
    بی بی میگه با خنده
    علی گرسنه مونده!
    صبح به جای صبونه
    نون و سلامو خورده!
  • ۱۹:۳۷   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    کودکم من،کودکم من

    کودکی پاکیزه هستم

    من خدا را می پرستم

    داده چشم و داده ابرو

    آفریده خوب و نیکو

    داده صورت داده این مو

    تا شوم من بنده او

    داده او این عقل و هوشم

    در ره او تا بکوشم

    داده او این دست و پایم

    تا که من او را ستایم
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان