صندلی داغ

مونا  :  خب ...یه عالمه سئوال از یه پدر مهربون و البته با معرفت سلام آقایه بابایه... با ارزشترین موجود زندگیت بعد از امیر علی... چرا امیر علی؟!!! اسمش منظورمه به نظر شما همسرتون امیر علی رو بیشتر دوست داره یا شما پدر بودن رو تو یه کلمه توصیف کن... چرا بعضی مردا از زیر بار پدر شدن درمیرن؟ دوس داری امیر علی درآینده چکاره بشه؟ امسال عیدی هایی که امیر علی جمع میکنه رو چکار میکنید؟!! قبل به دنیا اومدن امیر علی دوس داشتی جنسیت بچه تون چی باشه؟

- خانوم موناگرامی باارزشترین موجود زندگیم همسرمه حتی قبل از امیرعلی

- اسم علی رو دوست داشتم.ولی چون نمیشد تنها گذاشت گذاشتم امیرعلی از چندسال پیش انتخابش کرده بودیم-برای دختر هم بهار انتخاب کردیم.امیدوارم منشش هم به علی , بره وبتونیم توی اون راه تربیتش کنیم

-هرکدوم حس خاص خودش روداره من ناراحت نمیشم اگر بگه امیرعلی چون مادر ولی فکرکنم منو توی جای خودش بیشتردوستداره

-عشق عشق عشق وقتی از سرکاربرمیگردم وچهاردست وپا میاد جلوم ونفس نفس میزنه وپامو میگیره وبلند میشه بخاطر اونهمه خوشبختی کلی خداروشکرمیکنم

-جدای از بحث مالی نمیدونن چه شیرینی ولذتی داره حتی سختیهاش

-هر کاری که خودش دوست داشت.من فقط راهنماییش میکنم ولی خودم دوستدارم کارشو جوری انتخاب کنه که کمک به خلق خدابیچشمداشت توش باشه

-میریزم به حسابش

- من سالم بودنش برام مهم بود وعاقبت بخیر وصالح شدنش مهمه.البته کتمان نمیکنم که بزرگ کردن بچه کلا سخته ودختر بخاطر گرگهای این دوره وزمونه خیلی سخت تر از پسره.

بهزاد لابی :  سلام بابایه عزیز : - چرا علی تنها نمیشه؟ - دست پخت خانمتون بهتره یا مادر؟ - تا حالا کارد به استخوان رسیده؟؟ - چه غذایی رو خیلی دوست داری؟ - تفریح مورد علاقه ت چیه؟ - دوست داری چندتا بچه داشته باشی؟ - به نظرت دو روی سکه یه جوره و هر دوششون دو روی یه سکه هستن، یا هنوز اون روی سکه رو ندیدی که کلی فرق داره با این روش؟ - تا حالا از خر شیطون پیاده شدی و سوار بر خر مراد بشی؟ - یه سوتی یا خاطره بامزه ای از مراسم های خواستگاری، عقد، عروسی و ... بگو یکیم از لحظه تولد امیر علی فعلا همین ممنون باید جبران دیر کرد بشه

- فکر کنم ثبت نمیزاره.البته خوب من دوست داشتم یه جورایی ابهت شاه مردان رو به رخ بکشم توی اسم فسقل خان

- حدودا توی یه سطحن هر دوتاشون عالین.البته مادرم اگر مثل قدیم حوصله داشت به غذا ور بره میگفتم مادرم.الان همسرم دقیقا داره پاجا پای مادرم میزاره توآشپزی.

- یه جورایی نه یه جورایی هم آره.زیاد اهل این نیستم که به سختیها رو بدم.مثلا وقت خواب برام فقط وقت خوابه وبه هیچ چیز فکر نمیکنم

- تخم مرغ از هرنوعش ولی کلا هر غذایی رو میخورم وایراد گیرنیستم مگه اینکه دیگه خیلی افتضاح باشه

- جوونیام فوتبال الان گردش درکنار زن وبچم

- دوتا

- هردوروی سکه رو تجربه کردم.نه بنظرم خیلی فرق دارن ومحک سنجش انسانهاست.این تویی که باید بتونی محکم واستوار باشی

- انسان لجوجی بودم ولی الان کمتر شده خر مراد هم فراوون سوارشدم

- سوتی تولحظه عروسی این بود که بلد نبودم برقصم و مسخرم میکردن یکیشم اینکه لیز خوردم ونزدیک بود کله پاشم.لحظه تولد امیرعلی وقتی بهم گفتن بیام تواتاق مونده بودم برم سمت خانومم یا فسقل که ماما میگفت برو سمت خانومت ببینم.آخرش یه عکس از فسقل گرفتم(عکس اول تاپیکش) ورفتم سمت خانومم و...(اینجاش خصوصیه)