من شما را به چالش دعوت میکنم!

درود و سلام بر همه  دوستان و همراهان 

من اينجا يه صفحه چالش ايجاد كردم تا دوستان رو به چالش هاي مختلف دعوت كنيم،تا هر روز برگ جديدي از پتانسيل هاي نهفته خود را رو كنيم و حس طنز و شوخ طبعي هميشگي دوستان گسترش پيدا كنه 

فقط چند مورد :

1- سعي كنيم چالش ها در حد عرف باشه و كسي معذب نشه براي انجام دادنش.

2- هر كسي رو كه دوست داشتيد مي تونيد به اين چالش ها دعوت كنيد.

3- سعي كنيم چالش ها ابتكاري و خلاق باشه تا لذت بيشتري ببريم.

نوشان : 
ولی فیلم دختر بسیار به من چسبید ببینیدش

موضوعش چیه نوشان جون؟ یه دمویی از این فیلم بده لفطا

آهو : 
چه جالب من برعکس اصلا اهل گریه و این حرفا نیستم فقط یه دوره نوجوونیام یکم دل نازک شده بودم که اونم فکر کنم به خاطر هورمونهام بود وگرنه بعد از اون خیلی خیلی کم پیش میاد واسه فیلم و کتاب و آهنگ گریه کنم .
پارسال یاد فیلم مارمولک افتادم و هوس کردم دوباره ببینمش چون اون زمانها اگه یادتون باشه خیلی زود از سینما برش داشتن و سی دی های غیر مجازی که از این فیلم دست به دست میشد بسیار بی کیفیت بود و صداشم که افتضاح اصلا معلوم نبود چی میگن . خلاصه دانلودش کردمو خدا رو شکر کیفیتشم خوب بود و نشستم دیدمش . اون بخش آخرش که داشت واسه زندانیها سخنرانی میکرد به نظرم خیلی تاثیر گذار بود به حدی که من چند قطره اشکم دراومد

من كلا برعكس شما هستم اشكم در مشكمه 

به هر بهانه اي اشكم درمياد 

فقط كافيه از چيزي دلخور باشم اون موقع ديگه هيچي 

فرک (Ferak) : 
من دهلیز رو ندیدم نگفتی پیشنهاد می کنی ببینیم یانه آرنینا جان
آهو چه جالب.
بچه ها چرا بقیه شرکت نکردن
لطفا هرکس اومد این تاپیک و دوست داشت در چالش شرکت کنه
همه دعوتید.

حالا که همگی دعوت شدیم مینویسم . منم خیلی پیش اومده از داستان کتابی یا فیلم اشکم در بیاد. دوران نوجوانی رمانای زیادی میخوندم مثل کتابای مودب پور که همشون هم یادم نیست واقعا از ته دل گریه میکردم از کتابایی که اونموقع ها خوندم و یادمه کتاب پریچهر و گندم بود. اما این اواخر سر فیلم ابد و یک روز بود لحظه ای که داداش وسطیو به زور از خونه میبردنش که ترکش بدن. دومی صحنه ای بود که دختره که قرار بود با یه پسر افغانی ازدواج کنه برادر کوچیکشو فرستاد که بره موهاشو کوتاه کنه که لحظه ی رفتن خواهرشو نبینه موقع رفتن بین راه داداش کوچیکشو دید که کوتاه کرده و داره برمیگرده خونه  واقعا غم انگیز بود چون تو اون خونواده تنها کسی که یه کم عقل تو کلش بود همین پسر کوچیکه بود که اون هم فقط به خواهرش دل بسته بود

فرک (Ferak) : 
من دهلیز رو ندیدم نگفتی پیشنهاد می کنی ببینیم یانه آرنینا جان
آهو چه جالب.
بچه ها چرا بقیه شرکت نکردن
لطفا هرکس اومد این تاپیک و دوست داشت در چالش شرکت کنه
همه دعوتید.

از این فیلمهای جشنواره ایه دیگه . عطاران زیر تیغه . هانیه توسلی و پسرش در تلاشند تا شاکی رو راضی کنند .

دیدنش ضرر نداره .

من معتقدم آدم باید همه جور فیلمی ببینه . اگه از فیلمی خیلی خوشش اومد اونو دو بار دیگه ببینه .

یادم میاد بیست سال پیش فیلم قرمز رو هفت بار دیدم . خخخخخخخخخخخخخخخ

کلا معتقدم فیلم رو باید با چشم دل دید . دقیق و منتقدانه .

از آدمهایی که جلوی تلوزیون ولو میشن . تخمه میشکنند . وسط فیلم پا میشن میرن چای میریزن . گاهی حرف میزنند . بدم میاد . نمونه ی بارزش خواهرم و شوهر خواهرم . وقتی فیلم شروع میشه همه ی کارهاشونو همون دو ساعت انجام میدن . بعض وقتها یه نیم نگاهی به من میکنند . اگه اخم کرده باشم . یا چشمام پر اشک شده باشه . زود میپرسن چی گفت ؟ چی گفت ؟

منم هر دیالوگی که دوست دارم تو اون لحظه گفته میشد رو بهشون میگم .

arnina : 
راستی بچه ها . دلم می خواد یه رمان خوب رو شروع کنم .
ترجیحا نویسنده ایرانی و روسی نباشه .
اینا رو هم خوندم . به جز اینا رمان خوب دیگه ای میشناسین به من معرفی کنین لطفا .
جان شیفته . پرنده خارزار . کلیه ی رمانهای دانیل استیل . بر باد رفته . اسکارلت . داستان دو شهر . خاک خوب . سلمه دختر عرب . بامداد خمار و رمانهای تولستوی پدر و پسر . و داستایوفسکی .

عزیزم چطوری طاقت میاری ؟ من بعد یه مدت فکر کردم اگه بیشتر از این ادامه بدم تا از این کتابا بخونم افسرده میشم واسه همین دیگه دورشون نمیرم .

arnina : 
راستی بچه ها . دلم می خواد یه رمان خوب رو شروع کنم .
ترجیحا نویسنده ایرانی و روسی نباشه .
اینا رو هم خوندم . به جز اینا رمان خوب دیگه ای میشناسین به من معرفی کنین لطفا .
جان شیفته . پرنده خارزار . کلیه ی رمانهای دانیل استیل . بر باد رفته . اسکارلت . داستان دو شهر . خاک خوب . سلمه دختر عرب . بامداد خمار و رمانهای تولستوی پدر و پسر . و داستایوفسکی .

عزیزم  من کتاب غرور و تعصب   نوشته جین آستین رو خیلییییی دوست داشتم 

توصیه میکنم بخونی و بعد از خوندش یه فیلمی هست به اسم 

گمشده در دنیای جین آستین 

بعد از خوندن کتاب حتما این فیلم و ببین امیدوارم مثل من نهایت لذت رو ببری 

به من که خیلی مزه داد 😍😍😍

elham khajoi : 

حالا که همگی دعوت شدیم مینویسم . منم خیلی پیش اومده از داستان کتابی یا فیلم اشکم در بیاد. دوران نوجوانی رمانای زیادی میخوندم مثل کتابای مودب پور که همشون هم یادم نیست واقعا از ته دل گریه میکردم از کتابایی که اونموقع ها خوندم و یادمه کتاب پریچهر و گندم بود. اما این اواخر سر فیلم بارکد بود لحظه ای که داداش وسطیو به زور از خونه میبردنش که ترکش بدن. دومی صحنه ای بود که دختره که قرار بود با یه پسر افغانی ازدواج کنه برادر کوچیکشو فرستاد که بره موهاشو کوتاه کنه که لحظه ی رفتن خواهرشو نبینه موقع رفتن بین راه داداش کوچیکشو دید که کوتاه کرده و داره برمیگرده خونه  واقعا غم انگیز بود چون تو اون خونواده تنها کسی که یه کم عقل تو کلش بود همین پسر کوچیکه بود که اون هم فقط به خواهرش دل بسته بود

الهام جون فیلمها رو قاطی کردیاااا اونی که تعریف کردی ابد و یک روزه نه بارکد بارکد اونی بود که بهرام رادان و محسن کیایی بودن و رفته بودن سراغ رضا کیانیان و خنده دار بود

آهو : 

نوشان : 
ولی فیلم دختر بسیار به من چسبید ببینیدش

موضوعش چیه نوشان جون؟ یه دمویی از این فیلم بده لفطا

آهو جون یه فیلم اجتماعیه راجع به روابط یه پدر و دختر و عمه دختره. خیلی قشنگ بود ما ها اگه خودمون تو شرایط دختره نبودیم حتما یکیو شبیهش اطرافمون دیدیم روابطش با پدرش کاملا ملموس و واقعی بود

arnina : 

منم هر دیالوگی که دوست دارم تو اون لحظه گفته میشد رو بهشون میگم .

 موافقم کاملا

نوشان : 

elham khajoi : 

حالا که همگی دعوت شدیم مینویسم . منم خیلی پیش اومده از داستان کتابی یا فیلم اشکم در بیاد. دوران نوجوانی رمانای زیادی میخوندم مثل کتابای مودب پور که همشون هم یادم نیست واقعا از ته دل گریه میکردم از کتابایی که اونموقع ها خوندم و یادمه کتاب پریچهر و گندم بود. اما این اواخر سر فیلم ابد ویک روز بود لحظه ای که داداش وسطیو به زور از خونه میبردنش که ترکش بدن. دومی صحنه ای بود که دختره که قرار بود با یه پسر افغانی ازدواج کنه برادر کوچیکشو فرستاد که بره موهاشو کوتاه کنه که لحظه ی رفتن خواهرشو نبینه موقع رفتن بین راه داداش کوچیکشو دید که کوتاه کرده و داره برمیگرده خونه  واقعا غم انگیز بود چون تو اون خونواده تنها کسی که یه کم عقل تو کلش بود همین پسر کوچیکه بود که اون هم فقط به خواهرش دل بسته بود

الهام جون فیلمها رو قاطی کردیاااا اونی که تعریف کردی ابد و یک روزه نه بارکد بارکد اونی بود که بهرام رادان و محسن کیایی بودن و رفته بودن سراغ رضا کیانیان و خنده دار بود

واااای اره راست میگی دستت درد نکنه که گفتی معلوم نیست تو کدوم دنیا دارم سیر میکنم بارکد آخرین فیلمی بود که رفته بودم .

arnina : 
راستی بچه ها . دلم می خواد یه رمان خوب رو شروع کنم .
ترجیحا نویسنده ایرانی و روسی نباشه .
اینا رو هم خوندم . به جز اینا رمان خوب دیگه ای میشناسین به من معرفی کنین لطفا .
جان شیفته . پرنده خارزار . کلیه ی رمانهای دانیل استیل . بر باد رفته . اسکارلت . داستان دو شهر . خاک خوب . سلمه دختر عرب . بامداد خمار و رمانهای تولستوی پدر و پسر . و داستایوفسکی .

اکثر کتابهایی که خوندی رو خوندم سلیقه ات عین منه. اگه حوصله رمان طولانی رو داری یه کتاب بهت معرفی میکنم 10جلده 3 جلد اولش اسمش ژوزف بالسامو 7 جلد بعدش غرش طوفان در مورد انقلای فرانسه داستان 20 سال فرانسه است من که هر روز یک ساعت حداقل میخوندم 1 سال طول کشید ولی تموم که شد گریه کردم کلی نه به خاطر شخصیتها به خاطر اینکه نمی خواستم تموم شه بهش معتاد شده بودم تو طول داستان 11 تا داستان عاشقانه رو مطرح میکنه ولی آدمهای زیادی میان و میرن تو داستان شخصیتی که تمام طول داستان هستش خود ملکه و پادشاه فرانسه است. کلا شاهکار ادبیه

اگه حوصله کتاب طولانی نداری بگو یکی دیگه معرفی کنم