خانه
1.19M

من شما را به چالش دعوت میکنم!

  • ۱۰:۵۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    درود و سلام بر همه  دوستان و همراهان 

    من اينجا يه صفحه چالش ايجاد كردم تا دوستان رو به چالش هاي مختلف دعوت كنيم،تا هر روز برگ جديدي از پتانسيل هاي نهفته خود را رو كنيم و حس طنز و شوخ طبعي هميشگي دوستان گسترش پيدا كنه 

    فقط چند مورد :

    1- سعي كنيم چالش ها در حد عرف باشه و كسي معذب نشه براي انجام دادنش.

    2- هر كسي رو كه دوست داشتيد مي تونيد به اين چالش ها دعوت كنيد.

    3- سعي كنيم چالش ها ابتكاري و خلاق باشه تا لذت بيشتري ببريم.

    ویرایش شده توسط زیباکده در تاریخ ۱۶/۵/۱۳۹۸   ۱۸:۳۷
  • leftPublish
  • ۱۴:۱۱   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    زیباکده
    arnina : 

    کفت بینم . فالت بگم ؟

    برخلاف ادعای همیشگی .دور و برت زیاد شلوغ نیست . زیاد مورد توجه جنس مخالف نیستی .

    یه دونه عشق ناکام داری . با دومی مزدوج میشی .

    صاحب یه دونه بچه میشی .

    زندگیت کلا ساده است پیچیدگی زیادی نداره . تا اینجا ده تومن بده . بقیه رو بگم .   

    زیباکده

    واااای چه عجیییب 13

    همه ش دقیییییییییقا درست بود!! چطوری این کارو کردی؟ واقعا از روی کف دستم گفتی یا منو میشناسی کلک؟! 27

    اون قسمتیش که صاحب یدونه بچه میشم رو خودمم نمیدونستم!

    بیا اینو داشته باش بقیه شم بهم بگو.

    من شما را به چالش دعوت میکنم!
  • ۱۴:۱۳   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    زیباکده
    arnina : 

    کفت بینم . فالت بگم ؟

    برخلاف ادعای همیشگی .دور و برت زیاد شلوغ نیست . زیاد مورد توجه جنس مخالف نیستی .

    یه دونه عشق ناکام داری . با دومی مزدوج میشی .

    صاحب یه دونه بچه میشی .

    زندگیت کلا ساده است پیچیدگی زیادی نداره . تا اینجا ده تومن بده . بقیه رو بگم .   

    زیباکده

    واااای چه عجیییب 13

    همه ش دقیییییییییقا درست بود!! چطوری این کارو کردی؟ واقعا از روی کف دستم گفتی یا منو میشناسی کلک؟! 27

    اون قسمتیش که صاحب یدونه بچه میشم رو خودمم نمیدونستم!

    بیا اینو داشته باش بقیه شم بهم بگو.

    من شما را به چالش دعوت میکنم!
    زیباکده

    24

  • ۱۴:۲۱   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    آهوبرترین های سال 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|51244 |36302 پست
    زیباکده
    arnina : 
    راستی من یادم رفته دعوت کنم .
    دعوت میکنم از کژال عزیزم . نازنین جان خودم و آهو ی هنرمند .
    فعلا
    زیباکده

    من هفته ای یک بار ماسک حبابیِ Ottie میذارم رو دست ها و صورتم این ماسک یه ماسک فوق العاده س که تمام آلودگی های عمقِ پوست رو میکشه بیرون و باعث پاک سازیِ و نرمی و لطافت پوست دست و صورت میشه .

    از فوم گیاهی به جای مواد شوینده ی شیمیایی واسه دست و صورتم استفاده میکنم و بعد از هر بار شست و شویِ دستم حتما از کرم مرطوب کننده ی Schon یا Qv استفاده میکنم و مثل یه بچه ی نظیف و پاکیزه مرتب ناخن هامو کوتاه میکنم و سوهان میکشم 5 .

    این بود تلاش من برای مواظبت از پوست دست و صورتم 26

  • ۱۴:۲۲   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    زیباکده
    mona mona : 
    زیباکده
    بهزاد لابی : 

    واااای چه عجیییب 13

    همه ش دقیییییییییقا درست بود!! چطوری این کارو کردی؟ واقعا از روی کف دستم گفتی یا منو میشناسی کلک؟! 27

    اون قسمتیش که صاحب یدونه بچه میشم رو خودمم نمیدونستم!

    بیا اینو داشته باش بقیه شم بهم بگو.

    من شما را به چالش دعوت میکنم!زیباکده
    زیباکده

    24

    زیباکده

    37

  • ۱۴:۲۴   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    آهوبرترین های سال 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|51244 |36302 پست
    زیباکده
    arnina : 
    زیباکده
    بهزاد لابی : 

    سلااام منم به چالش پیوستم و میخوام چندتا کار افراطی کنم. یکی اینکه من توی شرکت غذا میبرم محل کارم و باید ظرفم رو بشورم، میخوام یک هفته بادستکش بشورمشون 13

    بعدم اینکه یک کرم از ندای درونی گرفتم که خیلی چرب نیست و مرطوب کننده ست و از اونم روزی یک بار استفاده کنم!

    اینم از دست قبله عالم 17

    من شما را به چالش دعوت میکنم!
    زیباکده

    کفت بینم . فالت بگم ؟

    برخلاف ادعای همیشگی .دور و برت زیاد شلوغ نیست . زیاد مورد توجه جنس مخالف نیستی .

    یه دونه عشق ناکام داری . با دومی مزدوج میشی .

    صاحب یه دونه بچه میشی .

    زندگیت کلا ساده است پیچیدگی زیادی نداره . تا اینجا ده تومن بده . بقیه رو بگم .   

    زیباکده

    آره واقعا آرنینا جون همش درست بود مخصوصا اون جمله ی طلاییِ زیاد مورد توجه جنس مخالف نیستی 15

  • leftPublish
  • ۱۴:۲۶   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    زیباکده
    آهو : 

    آره واقعا آرنینا جون همش درست بود مخصوصا اون جمله ی طلاییِ زیاد مورد توجه جنس مخالف نیستی 15

    زیباکده

    چیه باز یکی از ویژگی های خودت رو یه جایی دیدی خوشحال شدی؟! خیلی دوست داشتی مث من متعلق به خودت نبودی و یه پازل چند هزار تیکه داشتی؟ اما چه فایده! دریغ از یه اسلایس گم شده 15

  • ۱۴:۲۹   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    آهوبرترین های سال 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|51244 |36302 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    زیباکده
    آهو : 

    آره واقعا آرنینا جون همش درست بود مخصوصا اون جمله ی طلاییِ زیاد مورد توجه جنس مخالف نیستی 15

    زیباکده

    چیه باز یکی از ویژگی های خودت رو یه جایی دیدی خوشحال شدی؟! خیلی دوست داشتی مث من متعلق به خودت نبودی و یه پازل چند هزار تیکه داشتی؟ اما چه فایده! دریغ از یه اسلایس گم شده 15

    زیباکده

    فعلا که اینا فالِ تو بود دیگه کف دست که دروغ نمیگه 15

  • ۱۴:۳۵   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست

    داستان مرمری با کمی تاخیر
    base on true
    مرمری کوچولو 5 سالش بود اون که همبازی برادر بزرگش بود، یکی از اعضای ثابت گروه شناخته می شدو توکارهای عملیاتی شرکت می کرد، گرفتن نخ تله دست ساز برای گرفتن یاکریم ها و گنجشک ها این کار شاید احتیاج به چشم های تیزبین و سرعت عمل بالا نداشت اما تنها مرمری کوچولو بود که در این مراسم شرکت می کرد، روزهای اوایل بهاری که بچه ها به خانه مرمری اینا میومدن (برای بازی و شادی) او مامور نگهداری نردبان بود تا میلی (پسرخاله مرمری) از پله هایش بالا برود . البته میلی یه مقداری شرارت می کرد و جوجه های تازه بدنیا اومده گنجشک ها را به بیرون لانه هایی که کنار ناودون تعبیه شدن هدایت میکردو جوجه به کف حیاط میفتاد موقعی که مرمری با این صحنه روبرو شده بود شوکه بود اما درک درستی از اصلاح این موقعیت نداشت! تنها کاری که میتونست بکنه نگهداری از گنجشک کوچولو بود برای همین بعد از اینکه میلی به پایین اومد گنجشک را که هیچ پری بر پوست خود نداشت و خیلی نحیف بود رو در بغل گرفت و سعی کرد با نی نان خیس خورده به دهان اون بیچاره وارد کند و سبدی را برای استراحت و گرم نگهداشتن گنججیشک کوچولو آماده کرد میلی که لذت خاصی از اینکار برده بود نردبان را به کنار ناودان دیگر گذاشت و بالا رفت، گنجشک کوچک دیگر را به زمین انداخت، مرمری حواسش به گنجشکک خودش گرم بود و خدا روشکر این صحنه را ندید. میلی به پایین آمده بود و پایش رو روی گنجشکک بینوا گذاشته بود و لهش کرده بود میلی داد زد و مرمری را صدا کرد و با یه هیجان ویژه ای گفت : بیــــــــــــا ریغش در آمده است ، مرمری در کمال ناباوری و ناراحتی به فکر تدفین آبرو مندانه ای برای گنجشک کوچولو افتاد یک قسمت بسیار مناسب و خوش آب و هوای باغچه را کند و گنجشککی که نابود شده بود را در آن گذاشت و با احترام خاصی خاک رویش ریخت و سنگ های زیبایی را که نگه داشته بود برای اینکه مشخص شود این یک قبر است بصورت مقبره برای اون فینگیلی تزیین کرد و با برگ هایی علامت هایی روی اون گذاشت . مرمری اون روز غصه دار بود و به گنجشکک بی نوا نگاه می کرد امیدی نداشت او زنده بماند آن روزها مرمری از رادیو زیاد میشنید که آیا استعداد فرزندان خود را کشف کرده اید یا استعداد شما در چیست چگونه آن را پرورش میدهید اما مرمری در آن بازه زمانی هیچ پاسخی برای این مطلب نداشت و یکی از دغدغه های اصلی او بود . حالا علاوه بر این موضوع نگرانی پروسه بزرگ کردن یک جوجه واقعا ناتوان هم که چشم هایش بسته است و هنوز باز نشده است هم اضافه شده بود ...

    من شما را به چالش دعوت میکنم!

    روز بعد گنجشک بینوا از بس که مرمری کوچولو در دل او نان خیس خورده کرده بود فوت کرد و او هم ریغ رحمت را سر کشید و به همان مراتب با مراسمی ویژه تر و خاص تر خاک شد اما چالش استعداد من پس در چیست در ذهن مرمری تا سه سال بعدش هم ادامه داشت اون روزها مرمری دیگه مدرسه میرفت اما علاقه ای به انجام تکالیف مدرسه اش نداشت همیشه صبح که از خواب بیدار میشد به سرعت نصفه نیمه تکالیف عملیش را با مامان جانش انجام میداد و راهی مدرسه میشد تنها نکته ویژه ای که کاردستی های مرمری داشت ، کاغذ رنگی های روغنی پدر مرمری بود که خیلی زیبا و دلربا بودند که کاردستی های او را خاص و تک میکرد .. سال ها به همین منوال گذشت و مرمری همچنان استعداد خود را کشف نکرده بود تا اینکه بزرگ شد و ازدواج کرد و این بار همیشه همراه همسر خود بود و او را همراهی می کرد به انجام کارها ، گاهی مرمری با دقت به کارهای همسر خود نگاه میکرد که با چه دقتی علایق خود را دنبال می کند اما مرمری همیشه از علایق خود در برهه های مختلف به خاطر شرایط گذشته بود ؟! دیگر داشت به این نتیجه میرسید که ژن شیرازی اش بر او غلبه کرده و اجازه نمی دهد مثل همسر خود انقدر پیگیر علایق خود باشد تا اینکه سرانجام برای تمامی این پرسش ها جوابی تازه یافت ...
    استعداد مرمری در پایه بودن و همراهی بی کم و کاست خانواده و دوستان او است .. اما این دلیلی نیست که بتواند او را قانع کند

    پ . ن مامان مرمری هم میگوید این عکس همان جوجه است و تایید می کند

    تمام
    دوستان این داستان واقعیت نداشت " اشاره نا مستقیم به آقای مانی حقیقت کارگردان فیلم اژدها وارد می شود " خخخخخخ

    ویرایش شده توسط مرمری در تاریخ ۲۷/۶/۱۳۹۵   ۱۴:۴۸
  • ۱۵:۱۴   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    آهو : 
    زیباکده
    arnina : 
    راستی من یادم رفته دعوت کنم .
    دعوت میکنم از کژال عزیزم . نازنین جان خودم و آهو ی هنرمند .
    فعلا
    زیباکده

    من هفته ای یک بار ماسک حبابیِ Ottie میذارم رو دست ها و صورتم این ماسک یه ماسک فوق العاده س که تمام آلودگی های عمقِ پوست رو میکشه بیرون و باعث پاک سازیِ و نرمی و لطافت پوست دست و صورت میشه .

    از فوم گیاهی به جای مواد شوینده ی شیمیایی واسه دست و صورتم استفاده میکنم و بعد از هر بار شست و شویِ دستم حتما از کرم مرطوب کننده ی Schon یا Qv استفاده میکنم و مثل یه بچه ی نظیف و پاکیزه مرتب ناخن هامو کوتاه میکنم و سوهان میکشم 5 .

    این بود تلاش من برای مواظبت از پوست دست و صورتم 26

    زیباکده

    چه ماسک خوبیه عزیزم . الان توضیحاتشو خوندم . از موقعی که استفاده میکنی پوستت چطور شده ؟؟؟ فوم گیاهی که استفاده میکنی اسمش چیه ؟

  • ۱۵:۲۲   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    مرمری : 

    داستان مرمری با کمی تاخیر
    base on true
    مرمری کوچولو 5 سالش بود اون که همبازی برادر بزرگش بود، یکی از اعضای ثابت گروه شناخته می شدو توکارهای عملیاتی شرکت می کرد، گرفتن نخ تله دست ساز برای گرفتن یاکریم ها و گنجشک ها این کار شاید احتیاج به چشم های تیزبین و سرعت عمل بالا نداشت اما تنها مرمری کوچولو بود که در این مراسم شرکت می کرد، روزهای اوایل بهاری که بچه ها به خانه مرمری اینا میومدن (برای بازی و شادی) او مامور نگهداری نردبان بود تا میلی (پسرخاله مرمری) از پله هایش بالا برود . البته میلی یه مقداری شرارت می کرد و جوجه های تازه بدنیا اومده گنجشک ها را به بیرون لانه هایی که کنار ناودون تعبیه شدن هدایت میکردو جوجه به کف حیاط میفتاد موقعی که مرمری با این صحنه روبرو شده بود شوکه بود اما درک درستی از اصلاح این موقعیت نداشت! تنها کاری که میتونست بکنه نگهداری از گنجشک کوچولو بود برای همین بعد از اینکه میلی به پایین اومد گنجشک را که هیچ پری بر پوست خود نداشت و خیلی نحیف بود رو در بغل گرفت و سعی کرد با نی نان خیس خورده به دهان اون بیچاره وارد کند و سبدی را برای استراحت و گرم نگهداشتن گنججیشک کوچولو آماده کرد میلی که لذت خاصی از اینکار برده بود نردبان را به کنار ناودان دیگر گذاشت و بالا رفت، گنجشک کوچک دیگر را به زمین انداخت، مرمری حواسش به گنجشکک خودش گرم بود و خدا روشکر این صحنه را ندید. میلی به پایین آمده بود و پایش رو روی گنجشکک بینوا گذاشته بود و لهش کرده بود میلی داد زد و مرمری را صدا کرد و با یه هیجان ویژه ای گفت : بیــــــــــــا ریغش در آمده است ، مرمری در کمال ناباوری و ناراحتی به فکر تدفین آبرو مندانه ای برای گنجشک کوچولو افتاد یک قسمت بسیار مناسب و خوش آب و هوای باغچه را کند و گنجشککی که نابود شده بود را در آن گذاشت و با احترام خاصی خاک رویش ریخت و سنگ های زیبایی را که نگه داشته بود برای اینکه مشخص شود این یک قبر است بصورت مقبره برای اون فینگیلی تزیین کرد و با برگ هایی علامت هایی روی اون گذاشت . مرمری اون روز غصه دار بود و به گنجشکک بی نوا نگاه می کرد امیدی نداشت او زنده بماند آن روزها مرمری از رادیو زیاد میشنید که آیا استعداد فرزندان خود را کشف کرده اید یا استعداد شما در چیست چگونه آن را پرورش میدهید اما مرمری در آن بازه زمانی هیچ پاسخی برای این مطلب نداشت و یکی از دغدغه های اصلی او بود . حالا علاوه بر این موضوع نگرانی پروسه بزرگ کردن یک جوجه واقعا ناتوان هم که چشم هایش بسته است و هنوز باز نشده است هم اضافه شده بود ...

    من شما را به چالش دعوت میکنم!

    روز بعد گنجشک بینوا از بس که مرمری کوچولو در دل او نان خیس خورده کرده بود فوت کرد و او هم ریغ رحمت را سر کشید و به همان مراتب با مراسمی ویژه تر و خاص تر خاک شد اما چالش استعداد من پس در چیست در ذهن مرمری تا سه سال بعدش هم ادامه داشت اون روزها مرمری دیگه مدرسه میرفت اما علاقه ای به انجام تکالیف مدرسه اش نداشت همیشه صبح که از خواب بیدار میشد به سرعت نصفه نیمه تکالیف عملیش را با مامان جانش انجام میداد و راهی مدرسه میشد تنها نکته ویژه ای که کاردستی های مرمری داشت ، کاغذ رنگی های روغنی پدر مرمری بود که خیلی زیبا و دلربا بودند که کاردستی های او را خاص و تک میکرد .. سال ها به همین منوال گذشت و مرمری همچنان استعداد خود را کشف نکرده بود تا اینکه بزرگ شد و ازدواج کرد و این بار همیشه همراه همسر خود بود و او را همراهی می کرد به انجام کارها ، گاهی مرمری با دقت به کارهای همسر خود نگاه میکرد که با چه دقتی علایق خود را دنبال می کند اما مرمری همیشه از علایق خود در برهه های مختلف به خاطر شرایط گذشته بود ؟! دیگر داشت به این نتیجه میرسید که ژن شیرازی اش بر او غلبه کرده و اجازه نمی دهد مثل همسر خود انقدر پیگیر علایق خود باشد تا اینکه سرانجام برای تمامی این پرسش ها جوابی تازه یافت ...
    استعداد مرمری در پایه بودن و همراهی بی کم و کاست خانواده و دوستان او است .. اما این دلیلی نیست که بتواند او را قانع کند

    پ . ن مامان مرمری هم میگوید این عکس همان جوجه است و تایید می کند

    تمام
    دوستان این داستان واقعیت نداشت " اشاره نا مستقیم به آقای مانی حقیقت کارگردان فیلم اژدها وارد می شود " خخخخخخ

    زیباکده

    خخخخخخ مرمری جون . به نکات خوبی اشاره کردی هم در بچگی و هم در بزرگسالی ... بله تفاوت دو جنسیت و روند زندگی این دو جنس متضاد از هم . مذکری که در بچگی دلش برای گنجیشکه نمیسوخته و مونثی که در بزرگسالی هم مرکز عاطفه ست . جالبه ولی عزیزم همینم دل و روح بزرگی میخواد که توی هر مذکری پیدا نمیشه 4بنابراین احساسات نایاب خودت رو هیچ وقت دست کم نگیر که از همه با ارزشتره . 3

  • leftPublish
  • ۱۵:۲۵   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست
    زیباکده
    elham khajoi : 
    زیباکده
    مرمری : 

    داستان مرمری با کمی تاخیر
    base on true
    مرمری کوچولو 5 سالش بود اون که همبازی برادر بزرگش بود، یکی از اعضای ثابت گروه شناخته می شدو توکارهای عملیاتی شرکت می کرد، گرفتن نخ تله دست ساز برای گرفتن یاکریم ها و گنجشک ها این کار شاید احتیاج به چشم های تیزبین و سرعت عمل بالا نداشت اما تنها مرمری کوچولو بود که در این مراسم شرکت می کرد، روزهای اوایل بهاری که بچه ها به خانه مرمری اینا میومدن (برای بازی و شادی) او مامور نگهداری نردبان بود تا میلی (پسرخاله مرمری) از پله هایش بالا برود . البته میلی یه مقداری شرارت می کرد و جوجه های تازه بدنیا اومده گنجشک ها را به بیرون لانه هایی که کنار ناودون تعبیه شدن هدایت میکردو جوجه به کف حیاط میفتاد موقعی که مرمری با این صحنه روبرو شده بود شوکه بود اما درک درستی از اصلاح این موقعیت نداشت! تنها کاری که میتونست بکنه نگهداری از گنجشک کوچولو بود برای همین بعد از اینکه میلی به پایین اومد گنجشک را که هیچ پری بر پوست خود نداشت و خیلی نحیف بود رو در بغل گرفت و سعی کرد با نی نان خیس خورده به دهان اون بیچاره وارد کند و سبدی را برای استراحت و گرم نگهداشتن گنججیشک کوچولو آماده کرد میلی که لذت خاصی از اینکار برده بود نردبان را به کنار ناودان دیگر گذاشت و بالا رفت، گنجشک کوچک دیگر را به زمین انداخت، مرمری حواسش به گنجشکک خودش گرم بود و خدا روشکر این صحنه را ندید. میلی به پایین آمده بود و پایش رو روی گنجشکک بینوا گذاشته بود و لهش کرده بود میلی داد زد و مرمری را صدا کرد و با یه هیجان ویژه ای گفت : بیــــــــــــا ریغش در آمده است ، مرمری در کمال ناباوری و ناراحتی به فکر تدفین آبرو مندانه ای برای گنجشک کوچولو افتاد یک قسمت بسیار مناسب و خوش آب و هوای باغچه را کند و گنجشککی که نابود شده بود را در آن گذاشت و با احترام خاصی خاک رویش ریخت و سنگ های زیبایی را که نگه داشته بود برای اینکه مشخص شود این یک قبر است بصورت مقبره برای اون فینگیلی تزیین کرد و با برگ هایی علامت هایی روی اون گذاشت . مرمری اون روز غصه دار بود و به گنجشکک بی نوا نگاه می کرد امیدی نداشت او زنده بماند آن روزها مرمری از رادیو زیاد میشنید که آیا استعداد فرزندان خود را کشف کرده اید یا استعداد شما در چیست چگونه آن را پرورش میدهید اما مرمری در آن بازه زمانی هیچ پاسخی برای این مطلب نداشت و یکی از دغدغه های اصلی او بود . حالا علاوه بر این موضوع نگرانی پروسه بزرگ کردن یک جوجه واقعا ناتوان هم که چشم هایش بسته است و هنوز باز نشده است هم اضافه شده بود ...

    من شما را به چالش دعوت میکنم!

    روز بعد گنجشک بینوا از بس که مرمری کوچولو در دل او نان خیس خورده کرده بود فوت کرد و او هم ریغ رحمت را سر کشید و به همان مراتب با مراسمی ویژه تر و خاص تر خاک شد اما چالش استعداد من پس در چیست در ذهن مرمری تا سه سال بعدش هم ادامه داشت اون روزها مرمری دیگه مدرسه میرفت اما علاقه ای به انجام تکالیف مدرسه اش نداشت همیشه صبح که از خواب بیدار میشد به سرعت نصفه نیمه تکالیف عملیش را با مامان جانش انجام میداد و راهی مدرسه میشد تنها نکته ویژه ای که کاردستی های مرمری داشت ، کاغذ رنگی های روغنی پدر مرمری بود که خیلی زیبا و دلربا بودند که کاردستی های او را خاص و تک میکرد .. سال ها به همین منوال گذشت و مرمری همچنان استعداد خود را کشف نکرده بود تا اینکه بزرگ شد و ازدواج کرد و این بار همیشه همراه همسر خود بود و او را همراهی می کرد به انجام کارها ، گاهی مرمری با دقت به کارهای همسر خود نگاه میکرد که با چه دقتی علایق خود را دنبال می کند اما مرمری همیشه از علایق خود در برهه های مختلف به خاطر شرایط گذشته بود ؟! دیگر داشت به این نتیجه میرسید که ژن شیرازی اش بر او غلبه کرده و اجازه نمی دهد مثل همسر خود انقدر پیگیر علایق خود باشد تا اینکه سرانجام برای تمامی این پرسش ها جوابی تازه یافت ...
    استعداد مرمری در پایه بودن و همراهی بی کم و کاست خانواده و دوستان او است .. اما این دلیلی نیست که بتواند او را قانع کند

    پ . ن مامان مرمری هم میگوید این عکس همان جوجه است و تایید می کند

    تمام
    دوستان این داستان واقعیت نداشت " اشاره نا مستقیم به آقای مانی حقیقت کارگردان فیلم اژدها وارد می شود " خخخخخخ

    زیباکده

    خخخخخخ مرمری جون . به نکات خوبی اشاره کردی هم در بچگی و هم در بزرگسالی ... بله تفاوت دو جنسیت و روند زندگی این دو جنس متضاد از هم . مذکری که در بچگی دلش برای گنجیشکه نمیسوخته و مونثی که در بزرگسالی هم مرکز عاطفه ست . جالبه ولی عزیزم همینم دل و روح بزرگی میخواد که توی هر مذکری پیدا نمیشه 4بنابراین احساسات نایاب خودت رو هیچ وقت دست کم نگیر که از همه با ارزشتره . 3

    زیباکده

    تو چقدر ماهی نوشته ی تو با حال تر از نوشته من در اومد46

    ویرایش شده توسط مرمری در تاریخ ۲۷/۶/۱۳۹۵   ۱۵:۲۶
  • ۱۵:۲۸   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    لطف داری گلم
  • ۱۵:۵۵   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    آهوبرترین های سال 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|51244 |36302 پست
    زیباکده
    elham khajoi : 
    زیباکده
    آهو : 
    زیباکده
    arnina : 
    راستی من یادم رفته دعوت کنم .
    دعوت میکنم از کژال عزیزم . نازنین جان خودم و آهو ی هنرمند .
    فعلا
    زیباکده

    من هفته ای یک بار ماسک حبابیِ Ottie میذارم رو دست ها و صورتم این ماسک یه ماسک فوق العاده س که تمام آلودگی های عمقِ پوست رو میکشه بیرون و باعث پاک سازیِ و نرمی و لطافت پوست دست و صورت میشه .

    از فوم گیاهی به جای مواد شوینده ی شیمیایی واسه دست و صورتم استفاده میکنم و بعد از هر بار شست و شویِ دستم حتما از کرم مرطوب کننده ی Schon یا Qv استفاده میکنم و مثل یه بچه ی نظیف و پاکیزه مرتب ناخن هامو کوتاه میکنم و سوهان میکشم 5 .

    این بود تلاش من برای مواظبت از پوست دست و صورتم 26

    زیباکده

    چه ماسک خوبیه عزیزم . الان توضیحاتشو خوندم . از موقعی که استفاده میکنی پوستت چطور شده ؟؟؟ فوم گیاهی که استفاده میکنی اسمش چیه ؟

    زیباکده

    آره الهام جان خیلی ماسک خوبیه . از موقعی که استفاده میکنم خیلی پوستم صاف و یکدست شده .

    فوم گیاهیمم Ottie هست هم چای سبزشو استفاده کردم هم هندوانه ش رو و هر دو تاشون خوب بودن اینبار میخوام آکواریچ بخرم . کلا محصولات Ottie واسه من خیلی خوب بوده با اینکه پوست من خیلی حساسه و تقریبا نود درصدِ کرم ها و محصولات پوستی بهم نمیسازه اما از این مارک خیلی راضیم . کرم دور چشم و سرم سفید کننده و پاک کننده ی آرایش چشم و لب ش رو هم استفاده کردم عالی بوده تصمیم گرفتم لوازم آرایششم بخرم و دیگه کلا از این مارک استفاده کنم .

  • ۱۵:۵۹   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست
    وااای رژ لبش رو منم طرفدارشم نمیدونستم چیزای دیگه هم داره
  • ۱۶:۰۰   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست
    از داروخانه تهیه میکنی آهو جان؟
  • ۱۶:۰۲   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    مرمری : 
    وااای رژ لبش رو منم طرفدارشم نمیدونستم چیزای دیگه هم داره
    زیباکده

    تولید ملیه ؟ 4 و بگو که از کجاها میشه خرید ؟

  • ۱۶:۰۴   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست
    زیباکده
    elham khajoi : 
    زیباکده
    مرمری : 
    وااای رژ لبش رو منم طرفدارشم نمیدونستم چیزای دیگه هم داره
    زیباکده

    تولید ملیه ؟ 4 و بگو که از کجاها میشه خرید ؟

    زیباکده

    نه عزیزم ملی نیست

    الان دیدم کره ای هست تا حالا دقت نکرده بودم دو درجه صورتیش رو خریدم پر رنگ و کم رنگ خیلی خوبن اما نمیدونم برق لب داره یا نه

    من از داروخانه تهیه کردم

  • ۱۶:۰۹   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    آهوبرترین های سال 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|51244 |36302 پست
    زیباکده
    مرمری : 
    از داروخانه تهیه میکنی آهو جان؟
    زیباکده

    نه عزیزم . من پایین شهر زندگی میکنم اینطرفا از این چیزا نمیارن 4

    من همه چیزامو از این سایت خریدم .

    http://lianaa.org/

    با این سایت تو نمایشگاه لوازم آرایشی که تو گیشا گذاشته بودن آشنا شدم . یه خانمی اونجا بود که برخوردشون باهام عالی بود پوستمو دید و کلی مشاوره ی مفید پوستی بهم داد و چند تا تستر محصولات اوتی رو هم بهم داد منم اومدم خونه از تسترهاش استفاده کردم و بعد از یکی دو هفته زنگ زدم بهش و سفارش دادم البته اگه بهشون زنگ بزنید از پشت تلفن هم مشاوره ی پوستی میدن فقط باید براشون توضیح بدید که پوستتون چه ویژگیهایی داره بعد خودش محصولاتی که براتون مناسبه رو بهتون معرفی میکنن . خلاصه من سفارش دادم و فرداش رایگان برام آوردن درِ خونه  .تازه ماسک حبابی شونم تو فروش ویژه س و 10 درصد هم تخفیفِ نمایشگاه بهم دادن .

    این بود ماجرای خریدِ موفق من 26

  • ۱۶:۱۰   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    آهوبرترین های سال 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|51244 |36302 پست
    زیباکده
    مرمری : 
    وااای رژ لبش رو منم طرفدارشم نمیدونستم چیزای دیگه هم داره
    زیباکده

    منم خیلی دلم میخواد رژ لبشو امتحان کنم اما تو سایت رنگاش زیاد مشخص نیست 2

  • ۱۶:۱۱   ۱۳۹۵/۶/۲۷
    avatar
    آهوبرترین های سال 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|51244 |36302 پست
    زیباکده
    elham khajoi : 
    زیباکده
    مرمری : 
    وااای رژ لبش رو منم طرفدارشم نمیدونستم چیزای دیگه هم داره
    زیباکده

    تولید ملیه ؟ 4 و بگو که از کجاها میشه خرید ؟

    زیباکده

    نه عزیزم تولید کره ی جنوبیه از هموناس که یانگوم و سوسانو میزنن 4

  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان