خانه
1.17M

من شما را به چالش دعوت میکنم!

  • ۱۰:۵۲   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    درود و سلام بر همه  دوستان و همراهان 

    من اينجا يه صفحه چالش ايجاد كردم تا دوستان رو به چالش هاي مختلف دعوت كنيم،تا هر روز برگ جديدي از پتانسيل هاي نهفته خود را رو كنيم و حس طنز و شوخ طبعي هميشگي دوستان گسترش پيدا كنه 

    فقط چند مورد :

    1- سعي كنيم چالش ها در حد عرف باشه و كسي معذب نشه براي انجام دادنش.

    2- هر كسي رو كه دوست داشتيد مي تونيد به اين چالش ها دعوت كنيد.

    3- سعي كنيم چالش ها ابتكاري و خلاق باشه تا لذت بيشتري ببريم.

    ویرایش شده توسط زیباکده در تاریخ ۱۶/۵/۱۳۹۸   ۱۸:۳۷
  • leftPublish
  • ۱۲:۰۰   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    زیباکده
    elham khajoi : 
    زیباکده
    mona mona : 
    من عرض كردم خدمتتون دليل اين چالش رو
    كنجكاوي دوستان در صندلي داغ باعث شد اين چالش رو تعيين كنم
    الان هم اگر نمي پسنديد شركت نكنيد
    بحث اعتراف گيري اصلا نبوده
    پس لطفا يكي از دوستان چالش جديد تعيين كنه
    ممنون
    زیباکده

    عزیزم به عصابت مسلسل باش 4 گلم آخه همه ی آدما تقریبا چون براشون از این قضایای عشقی پیش اومده ، نداشتن ماجرای عشقی شما یه کم نامانوس به نظر میاد ولی واقعا شما خودت صاحب اختیاری و دوستان به لحاظ صمیمیت باشما مزاح کزدند.3

    زیباکده

    شرمنده عزیزم به بزرگواری خودتون ببخشید

    از بابت نامانوس بودن داستان هم عذر خواهی میکنم

  • ۱۲:۲۴   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    mona mona : 

    زیباکده
    elham khajoi : 
    زیباکده
    mona mona : 
    من عرض كردم خدمتتون دليل اين چالش رو
    كنجكاوي دوستان در صندلي داغ باعث شد اين چالش رو تعيين كنم
    الان هم اگر نمي پسنديد شركت نكنيد
    بحث اعتراف گيري اصلا نبوده
    پس لطفا يكي از دوستان چالش جديد تعيين كنه
    ممنون
    زیباکده

    عزیزم به عصابت مسلسل باش 4 گلم آخه همه ی آدما تقریبا چون براشون از این قضایای عشقی پیش اومده ، نداشتن ماجرای عشقی شما یه کم نامانوس به نظر میاد ولی واقعا شما خودت صاحب اختیاری و دوستان به لحاظ صمیمیت باشما مزاح کزدند.3

    زیباکده

    شرمنده عزیزم به بزرگواری خودتون ببخشید

    از بابت نامانوس بودن داستان هم عذر خواهی میکنم

    زیباکده

    مونایییییی عزیز انگاری بازم خرده گرفتی . منظورم این بود که چون برای اکثریت اتفاق نیفتاده نامانوسه براشون. 5

  • ۱۲:۲۵   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    عزيزم خرده براي چي
  • ۱۲:۴۱   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    arnina
    دو ستاره ⋆⋆|3419 |2289 پست
    خبر دارین تو این گیر و دار بهزاد رفته یه گوشه پنهان شده .
    اگه اشتباه نکنم . .............یادم میاد که بچه ها از اون هم دعوت کردن .
    کوشی بهزاد بیا بتعریف
    بهر حال از بین چهار پنج هزاری که دور و برت هست . یکی دو تا ماجراشم برامون بگو روحمون شاد شه .
  • ۱۲:۵۵   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    خاطرات همگی چقد جالب بود
    .
    موناجون ، وای وای وای...

    غرورت دوست داشتنیه مثل خودت
  • leftPublish
  • ۱۲:۵۷   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    شما لطف داري نازي جان
    دوست داشتيد شما هم شركت كنيد گلم

    ویرایش شده توسط mona mona در تاریخ ۶/۴/۱۳۹۵   ۱۷:۲۹
  • ۱۲:۵۸   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    arnina : 
    خبر دارین تو این گیر و دار بهزاد رفته یه گوشه پنهان شده .
    اگه اشتباه نکنم . .............یادم میاد که بچه ها از اون هم دعوت کردن .
    کوشی بهزاد بیا بتعریف
    بهر حال از بین چهار پنج هزاری که دور و برت هست . یکی دو تا ماجراشم برامون بگو روحمون شاد شه .
    زیباکده

    اره واقعا . 4

  • ۱۳:۰۲   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    چند روزيه آقا بهزاد واقعا كم پيدا هستن و خودشون مشغله زياد رو عنوان كردن
  • ۱۵:۰۸   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    مرمری
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست

    سلام الهام جون ممنون از دعوتت


    بچه ها باید بگم که من از این داستان ها خیلی داشتم اما یکیشون رو براتون تعریف می کنم (لطفا در کل این داستان و کل دوران دوستی های عاشقانه من آهنگ فیلم ماموریت غیرممکن رو پس زمینه داشته باشید)
    باید بگم که در دورانی که من با همسرم دوست بودم قبل از اینکه سمت شوشو شدن را بدست بیاره ما خوب طبیعتا قرارهای زیادی را داشتیم،86این رو هم باید بدونید که پدرم بسیار حساس بودن و خوب از دوستی ما ناآگاه ،منم دلم نمیومد و نمی خواستم پدرم رو ناراحت کنم ، دهه شصتی ها این مدلین دیگه - البته اوایل دهه -

    روزهایی که من با شوشو قرار میگذاشتم در زمان دوستی به پدرم میگفتم بابا جون باید برم جایی ماشینم رو برمی داشتم و در میدانی بالاتر از خونمون پارک می کردم و شوشو میومد دنبالم و باهم میرفتیم و از اونجایی که تمام کارهای ماشین اعم از چکاپ ها و بنزین زدن را بصورت مستقیم پدرم انجام میداد همیشه در کل اون چند سال از این میترسیدم که پدرم شک کنه که این دختر این چند ساعت چطور میره بیرون که بنزینش تموم نمیشه 37
    در عین حال میگن دورو زمونه عوض شده61 و من هم به این موضوع واقفم با اینکه زمان زیادی نگذشته اما الان که خواهرم دیگه اون مشکلات رو نداره و دوست پسرش میاد دم در خونه و باهم میرن همسرم میگه : ببین چه راحتن تو انقدر داستان رو جنایی کرده بودی که کم مونده بود من لباس استتاری بپوشم با صورت رنگ شده و با چتر نجات بیام دنبالت 84

    من شما را به چالش دعوت میکنم! من شما را به چالش دعوت میکنم! من شما را به چالش دعوت میکنم!

    ویرایش شده توسط مرمری در تاریخ ۶/۴/۱۳۹۵   ۱۵:۱۱
  • ۱۵:۱۵   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    مرمری : 

    سلام الهام جون ممنون از دعوتت


    بچه ها باید بگم که من از این داستان ها خیلی داشتم اما یکیشون رو براتون تعریف می کنم (لطفا در کل این داستان و کل دوران دوستی های عاشقانه من آهنگ فیلم ماموریت غیرممکن رو پس زمینه داشته باشید)
    باید بگم که در دورانی که من با همسرم دوست بودم قبل از اینکه سمت شوشو شدن را بدست بیاره ما خوب طبیعتا قرارهای زیادی را داشتیم،86این رو هم باید بدونید که پدرم بسیار حساس بودن و خوب از دوستی ما ناآگاه ،منم دلم نمیومد و نمی خواستم پدرم رو ناراحت کنم ، دهه شصتی ها این مدلین دیگه - البته اوایل دهه -

    روزهایی که من با شوشو قرار میگذاشتم در زمان دوستی به پدرم میگفتم بابا جون باید برم جایی ماشینم رو برمی داشتم و در میدانی بالاتر از خونمون پارک می کردم و شوشو میومد دنبالم و باهم میرفتیم و از اونجایی که تمام کارهای ماشین اعم از چکاپ ها و بنزین زدن را بصورت مستقیم پدرم انجام میداد همیشه در کل اون چند سال از این میترسیدم که پدرم شک کنه که این دختر این چند ساعت چطور میره بیرون که بنزینش تموم نمیشه 37
    در عین حال میگن دورو زمونه عوض شده61 و من هم به این موضوع واقفم با اینکه زمان زیادی نگذشته اما الان که خواهرم دیگه اون مشکلات رو نداره و دوست پسرش میاد دم در خونه و باهم میرن همسرم میگه : ببین چه راحتن تو انقدر داستان رو جنایی کرده بودی که کم مونده بود من لباس استتاری بپوشم با صورت رنگ شده و با چتر نجات بیام دنبالت 84

    من شما را به چالش دعوت میکنم! من شما را به چالش دعوت میکنم! من شما را به چالش دعوت میکنم!

    زیباکده

    وای مرمری جون خیلی خوب بود . مرسی که شرکت کردی عزیزم.15

  • leftPublish
  • ۱۶:۱۵   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ممنون مرمري جان
  • ۱۶:۲۱   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10428 |5772 پست

    زیباکده
    مرمری : 

    سلام الهام جون ممنون از دعوتت


    بچه ها باید بگم که من از این داستان ها خیلی داشتم اما یکیشون رو براتون تعریف می کنم (لطفا در کل این داستان و کل دوران دوستی های عاشقانه من آهنگ فیلم ماموریت غیرممکن رو پس زمینه داشته باشید)
    باید بگم که در دورانی که من با همسرم دوست بودم قبل از اینکه سمت شوشو شدن را بدست بیاره ما خوب طبیعتا قرارهای زیادی را داشتیم،86این رو هم باید بدونید که پدرم بسیار حساس بودن و خوب از دوستی ما ناآگاه ،منم دلم نمیومد و نمی خواستم پدرم رو ناراحت کنم ، دهه شصتی ها این مدلین دیگه - البته اوایل دهه -

    روزهایی که من با شوشو قرار میگذاشتم در زمان دوستی به پدرم میگفتم بابا جون باید برم جایی ماشینم رو برمی داشتم و در میدانی بالاتر از خونمون پارک می کردم و شوشو میومد دنبالم و باهم میرفتیم و از اونجایی که تمام کارهای ماشین اعم از چکاپ ها و بنزین زدن را بصورت مستقیم پدرم انجام میداد همیشه در کل اون چند سال از این میترسیدم که پدرم شک کنه که این دختر این چند ساعت چطور میره بیرون که بنزینش تموم نمیشه 37
    در عین حال میگن دورو زمونه عوض شده61 و من هم به این موضوع واقفم با اینکه زمان زیادی نگذشته اما الان که خواهرم دیگه اون مشکلات رو نداره و دوست پسرش میاد دم در خونه و باهم میرن همسرم میگه : ببین چه راحتن تو انقدر داستان رو جنایی کرده بودی که کم مونده بود من لباس استتاری بپوشم با صورت رنگ شده و با چتر نجات بیام دنبالت 84

    من شما را به چالش دعوت میکنم! من شما را به چالش دعوت میکنم! من شما را به چالش دعوت میکنم!

    زیباکده

    151515

  • ۱۶:۳۳   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    بچه ها خاطرات همگی خیلی باحال بود ایول منم الان یه فکری بکنم ببینم کدوم پازلمو تعریف کنم
  • ۱۶:۴۹   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    elham khajoi
    دو ستاره ⋆⋆|3355 |2818 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    بچه ها خاطرات همگی خیلی باحال بود ایول منم الان یه فکری بکنم ببینم کدوم پازلمو تعریف کنم
    زیباکده

    برای شما باید زیاد باشه من جای مونا مونا باشم جای خاطرات نداشته خودم ازتون حداقل دوتا داستان میخوام 15

  • ۱۷:۲۰   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    خوووب یه خوبش رو یادم اومد. خیلی سال پیش من و یه قطعه پازل خیلی با هم دوست بودیم و فلان و اینا. اما اونم مث همین دخترای دهه شصتی که بحثشون شد خیلی شرایط راحتی نداشت و ... بعد ما هم خیلی دوست داشتیم که یه لب دریا کنار هم قدم بزنیم(اینقدر ما بچه های گل و مثبتی بودیم) اما نمیشد دیگه راه زیاد بود و این همه ساعت هم بیرون بودن امکانش نبود تا اینکه یه بار موقعیتی دست داد و تونست بگه که من صبح زود میرم کوه و عصرم میرم خونه دوستم. خلاصه ما صبح زود رفتیم دنبالش و کوبیدیم تا چالوس. روز تعطیل هم بود و شلوغ اما شرایمون طوری نبود که هر وقت دلمون خواست بریم. خلاصه صبح توی راه صبونه خوردیم و ظهرم رفتیم ناهار خوردیم و تو ترافیک رفتیم فک کنم ساعت 4، 5 عصر رسیدیم به اولین دریای ممکن و اونجا قدم زدیم و نشستیم و حرف زدیم.
    اما چشتون روز بد نبینه برگشتنی بازم شلوغتر شد و ما که برنامه ریزی کرده بودیم 11 شب اینا برسیم دیدیم ساعت شده 2 نصف شب و انواع اقسام فن ها رو زدیم که کسی نفهمه چی به چی شد اما خاطره باحالی شد
  • ۱۷:۳۱   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    زیباکده
    elham khajoi : 
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    بچه ها خاطرات همگی خیلی باحال بود ایول منم الان یه فکری بکنم ببینم کدوم پازلمو تعریف کنم
    زیباکده

    برای شما باید زیاد باشه من جای مونا مونا باشم جای خاطرات نداشته خودم ازتون حداقل دوتا داستان میخوام 15

    زیباکده

    بیا دیگه یدونه پر سر و صداشو تعریف کردم جای دوتا 4

  • ۱۷:۵۳   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    راستی کیا دعوت نشدن؟
    من آسمان خانم و آهو رو دعوت میکنم.
  • ۱۷:۵۴   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    آهوبرترین های سال 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|51244 |36302 پست
    بچه ها داستانهاتون خیلی جالب بود من هنوز ذهنم درگیر اینه که چی بگم ؟
    بهزاد تو انقد رومانتیک بودی و ما خبر نداشتیم ؟ مگر اینکه داستانو سانسور کرده باشی
  • ۱۷:۵۹   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    زیباکده
    آهو : 
    بچه ها داستانهاتون خیلی جالب بود من هنوز ذهنم درگیر اینه که چی بگم ؟
    بهزاد تو انقد رومانتیک بودی و ما خبر نداشتیم ؟ مگر اینکه داستانو سانسور کرده باشی
    زیباکده

    نخیر کلش به همین مثبتی بود 15 34

  • ۱۸:۱۱   ۱۳۹۵/۴/۶
    avatar
    آهوبرترین های سال 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|51244 |36302 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    زیباکده
    آهو : 
    بچه ها داستانهاتون خیلی جالب بود من هنوز ذهنم درگیر اینه که چی بگم ؟
    بهزاد تو انقد رومانتیک بودی و ما خبر نداشتیم ؟ مگر اینکه داستانو سانسور کرده باشی
    زیباکده

    نخیر کلش به همین مثبتی بود 15 34

    زیباکده

    آره آره میدونم 15 16

  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان