اون همش میاد نقطه ضعف من رو میدونه من رو میچزونه.
مثلا من از خیاطی بدم میاد، همش میاد میگه این رو واسه دخملم دوختم، اون رو واسه شوشوم ... بعد من هی مجبور میشم برم واسه شون بدوزم.
یا الکی هی جلو ما هی به شوهرش میگه امر و نهی کنه که بگه ما با مردامون اینطوری ایم!
هفته ای هم نیست که بگه، این دختر پسرایی که تو مهمونی یا بیرون آشنا میشن و ازدواج میکنن، اکثرا عروسه خوب در نمیاد، بعدم میگه البته منظوری نداشتم
