خانه
536K

کافه نویسندگان

  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    سلام به همه دوستان عزیزم

    برای اینکه خط داستان گم نشه بهتره که یه جایی داشته باشیم تا در مورد داستان گاهی به بحث و گفتگو بنشینیم و چه جایی بهتر از کافه نویسندگان. قبلا این اتفاق در کافه گفتگو می افتاد که به دلیل حجم بالای مباحث، بحث تخصصی داستان نویسی در لابه لای بقیه صحبت ها گم می شد. 

    خب در ابتدا من چند پیشنهاد دارم که اگه  دوستان موافق بودند بعد از تصویب اجرایی بشه.

    پیشنهاد اول: برای تصویب هر پیشنهادی باید حداقل نیمی از دوستان با آن موافق باشند.

    دوم: موضوع داستان نیز از این امر مستثنی نیست و برای موضوع داستان هم باید رای موافق نیمی از دوستان کسب گردد.

    سوم: هر داستان روز شنبه شروع و در روز چهارشنبه خاتمه یابد.  اضافه نمودن تعداد روزها یا کاستن آن با رای نیمی از دوستان امکان پذیر است.

    چهارم: در هر داستان نفراتی که در آن داستان خاص مشارکت مستمر داشته اند حق دارند در پایان بندی داستان هم شریک شوند. (کسی که کمتر از 4 پست در داستان داشته نمی تواند در پایان بندی مشارکت کند.) 

    پنجم: هر داستان با 4 پست به پایان می رسد یعنی وقتی داستان رو به پایان می رود، با یک پست انتهای داستان بسته نشود و امکان اضافه کردن مطلب برا ی بقیه دوستان که در نوشتن داستان مشارکت مستمر داشته اند امکان پذیر باشد. 

    حالا این آخری رو برای چی گفتم: مثلا ممکنه برای شما اصلا مهم نباشه چرا مهران رفت توی اون جریانو چی شد ولی یکی از دوستان  بخواد داستان رو از دید سوم شخص تعریف کنه(بهزاد) و بگه چرا اینطوری شد یا خیلی از بچه ها که فقط خواننده هستن منتظرن دلیل رو هم بخونن. یا مثلا توی این داستان آخر کسی بخواد تکلیف قسمت عاشقانه سامی و الکس رو روشن کنه.(خودم، شایلان، نوشان) پس انتهای داستان هم مشارکتی بسته شه.

    ششم: اگر نشانه یا سرنخی در داستان ایجاد شد توسط شخص ایجاد کننده یا هر کدام از دوستان تکلیف اون قضیه هم روشن شه اینجوری نشه ته داستان یه سری چنگال کنار یه قبر بمونه یا مثلا اینکه چرا دهکده در نقشه نیست بی جواب باشه.) اینجوری داستان استخوان دار تر میشه.

    در ابتدا هیئت نویسندگان اینجا نام نویسی کنن. ( کسانی که می خوان در داستان نویسی شرکت کنن.)

    در صورت نام نویسی و شرکت نکردن در سه داستان پیاپی شخص از هیئت به طور خودکار حذف میشه و مجددا باید نام نویسی کنه.

    لطفا اول نام نویسی کنید بعد  این شش پیشنهاد من رو به رای بگذارید. در صورتی که پیشنهادی دارید بنویسید تا در صورت تصویب اجرایی بشه.

    متشکرم از همتون.

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۲۳/۱۰/۱۳۹۴   ۱۱:۰۵
  • leftPublish
  • ۱۴:۵۸   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    سلام موضوعاتی که به نظرم می رسه رو اینجا می نویسم:
    اولین موضوعی که خیلی به چشم میاد اینه که تصویر یک انسان بیرحم، مستبد، باهوش و بشدت قدرتمند که از تکاما ساخته بودیم با این تکاما که با آکوییلا صحبت کرد اصلا منطبق نبود.
    از نظر من کسی مثل آکوییلا که جادوی باستانیش باطل شده، ارتشی نداره، جایگاه مردمی نداره و داشته می مرده که یاسمن ها نجاتش دادن چیزی بجز یه مهره سوخته نیست مگر اینکه چیزی از خودش نشون بده، اصلا در موقعیت معامله نیست، منطقیش اینه که یک فرصت برای اثبات تواناییش طلب کنه و بعدا مدعی چیزی باشه.
    در قسمت بعدی که اسپروس در حال حرکت بود موقعیت مکانی و جهت حرکت کلا نامعلوم و گیج کننده است!
    اولا اگر از ستاد هماهنگی مشترک در مرز اکسیموس و دررتلند به سمت انتهای قاره و بعد باسمونیا حرکت کردند پس به سمت غرب در حرکت هستند نه شرق.
    و در اکثر مسیر در کشور ریورزلند هستند نه دزرتلند، که اینم خیلی پیچیده هست چون ارتش دشمن اونجا حضور قوی داره و به مردم عادی هم رحم نمی کنه، منطقی تر این بود که از خاک سیلورپاین حرکت می کردند که هم براشون شناخته شده تره، هم یاسمن ها در حال کشتار مردم نیستند و هم می تونه روی کمک مردم حساب کنه برای پیدا کردن کشتی و رفتن به باسمنیا.
    اگر هم واقعا به شرق می رن که وارد اکسیموس می شن و فعلا اونجا امنه ولی در مسیر برعکس هستن!
  • ۱۵:۰۴   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    موضوع بعدی هم اینه که مواظب باش داستان فرعی مثل جنگجویان کیتانا و هر چیزی که باعث بشه سرنوشت جایی بجز میدان جنگ قاره نوین رقم بخوره درست نشه، جادو و هر چیز دیگه ای فقط برای لطیف شدن داستان وجود دارن و قرار شد افکتشون مینیموم باشه.
    در کل داستان خیلی قشنگ و پر ایده ای شد و من از خوندنش لذت بردم، ایده ی آرمین رو خوب پوشش دادی آفرین
    یکمی هم ایراد نگارشی و تایپی هست که چون با موبایل هستم خیلی سخته که دونه دونه اشاره کنم ولی خودت بخونی راحت پیدا می کنی.
  • ۱۵:۰۵   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    نه به سمت غرب میرن اینو اشتباه نوشتم
    باشه مسیرو میبرم از سمت سیلورپاین
    در مورد قسمت اول داستان هم میخواستم نشون بدم بخاطر ترس از کیتایا که هنوز نمیدونیم چرا ترسناکه میخواد همکاری کنه حالا سوالم اینه این دلیل خوب نشون داده نشده یا دلیل خوبی نیست؟
  • ۱۵:۰۸   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    مهرنوش :موضوع بعدی هم اینه که مواظب باش داستان فرعی مثل جنگجویان کیتانا و هر چیزی که باعث بشه سرنوشت جایی بجز میدان جنگ قاره نوین رقم بخوره درست نشه، جادو و هر چیز دیگه ای فقط برای لطیف شدن داستان وجود دارن و قرار شد افکتشون مینیموم باشه.
    در کل داستان خیلی قشنگ و پر ایده ای شد و من از خوندنش لذت بردم، ایده ی آرمین رو خوب پوشش دادی آفرین
    یکمی هم ایراد نگارشی و تایپی هست که چون با موبایل هستم خیلی سخته که دونه دونه اشاره کنم ولی خودت بخونی راحت پیدا می کنی.

    آرمین یا آذر؟37

  • ۱۵:۱۰   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    نوشان :نه به سمت غرب میرن اینو اشتباه نوشتم
    باشه مسیرو میبرم از سمت سیلورپاین
    در مورد قسمت اول داستان هم میخواستم نشون بدم بخاطر ترس از کیتایا که هنوز نمیدونیم چرا ترسناکه میخواد همکاری کنه حالا سوالم اینه این دلیل خوب نشون داده نشده یا دلیل خوبی نیست؟

    نه ممکنه اون ترس واقعی باشه ولی موضوع اینه که چرا در این مورد باید از آکوییلا کمک بخوان؟!؟ اونکه حتی تو سیلورپاین هیچ برشی نداره چه برسه در یاسمن ها! اصلا چیکار می تونه بکنه؟ چه کاری که مثلا تسوکا تنهایی نمی تونه بکنه؟

  • leftPublish
  • ۱۵:۱۵   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    مهرنوش :موضوع بعدی هم اینه که مواظب باش داستان فرعی مثل جنگجویان کیتانا و هر چیزی که باعث بشه سرنوشت جایی بجز میدان جنگ قاره نوین رقم بخوره درست نشه، جادو و هر چیز دیگه ای فقط برای لطیف شدن داستان وجود دارن و قرار شد افکتشون مینیموم باشه.
    در کل داستان خیلی قشنگ و پر ایده ای شد و من از خوندنش لذت بردم، ایده ی آرمین رو خوب پوشش دادی آفرین
    یکمی هم ایراد نگارشی و تایپی هست که چون با موبایل هستم خیلی سخته که دونه دونه اشاره کنم ولی خودت بخونی راحت پیدا می کنی.

    ایراداتو میرم دوباره میخونم در واقع هزار باره36

    در مورد میزان تاثیر داستان حق باتواه عین راه رفتن رو لبه تیغه برام همش در خطر سقوطم، مثلا اینکه ته داستان اسپروس به ریپولسی میگه من از وفادار موندن ارتشم اینو فهمیدم که جادو خیلی تاثیر گذار تو نتیجه نیست ، تلاش برای کم کردن توجه خواننده به ماجراهای اینوره، ته داستانم میخوام نشون بدم نتیجه کارهای اسپروس فقط کمک میکنه به این که کتیبه آخر با کمترین هزینه پیدا بشه و جادوی سیاه به نفع باسمن ها باطل بشه 

  • ۱۵:۲۶   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    مهرنوش :
    نوشان :نه به سمت غرب میرن اینو اشتباه نوشتم
    باشه مسیرو میبرم از سمت سیلورپاین
    در مورد قسمت اول داستان هم میخواستم نشون بدم بخاطر ترس از کیتایا که هنوز نمیدونیم چرا ترسناکه میخواد همکاری کنه حالا سوالم اینه این دلیل خوب نشون داده نشده یا دلیل خوبی نیست؟

    نه ممکنه اون ترس واقعی باشه ولی موضوع اینه که چرا در این مورد باید از آکوییلا کمک بخوان؟!؟ اونکه حتی تو سیلورپاین هیچ برشی نداره چه برسه در یاسمن ها! اصلا چیکار می تونه بکنه؟ چه کاری که مثلا تسوکا تنهایی نمی تونه بکنه؟

    تسوکا که نشون دادم کلا طرف آکوییلاست یعنی یه اهدافی داره که با آکوییلا بودن بیشتر به دردش میخوره، اما اینکه چرا تکاما میخواد با آکوییلا همکاری کنه رو من اینجا میگم بهت. تو به من بگو که منطقش درسته یا نه 

    تو این قسمت میخواستم یه جمله بنویسم که واسه خود آکوییلام سواله ولی یادم رفت، از بس که داستان و بالا پایین کردم، بعدا راجع بهش مینویسم

    ببین میخوام نشون بدم این کیتایا یه موجود ترسناک و قدرتمنده( البته بیشتر توصیفش میکنم تا واقعا بیارمش تو داستان مثل مسئله رسیدن زمستان تو گیم آو ترونز که همش ترسوند ولی تهش دیدیم خیلی هم تاثیر تو داستان نداشت فقط یه انگیزه واسه حرکت بود تا  اینکه واقعا نویسنده بخواد اتفاق بیوفته) بعد تکاما واسه اینکه توجه این دشمن یهو از غیب رسیده رو بخواد منحرف کنه، میخواد یه حریف جعلی برای خودش بسازه که کیتایا نخواد روش زوم کنه،  انگار میخواد بگه من یه تنه قدرتمند نیستم اینم با منه، حالا چرا میخواد این کار  بکنه؟ اگه کیتایا درگیر یه دشمن جعلی بشه تکاما فرصت میکنه جنگ و ببره بعد بیاد سراغ این دشمن جدید،

    به نظرم اومد که یه خارجی رو بخواد هووی خودش بکنه منطقی تره تا یه باسمنو

    البته بازم تاکیید میکنم که داستان و خیلی گنده نباید بکنم فقط در این حده که گیرو گورای داستانمون پر بشه از این قسمت به بعد کل یه قسمت رو اختصاص نمیدم بهش، ولی الان مجبور بودم

    ویرایش شده توسط نوشان در تاریخ ۱۰/۱/۱۳۹۹   ۱۵:۲۹
  • ۱۵:۳۰   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    حالا با این توضیحات به من بگید به نظرتون چه تغییراتی باید بدم، به نظرنون نوع رویکرد آکوییلا بهتره بیشتر از موضع ضعف و موضع تکاما بیشتر از موضع قدرت باشه؟
    اگه این طوره مکالماتو تغییر بدم
  • ۱۶:۰۴   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست

    دارم تغییرات عمده ای میدم دوستان

    ویرایش شده توسط نوشان در تاریخ ۱۰/۱/۱۳۹۹   ۱۶:۰۴
  • ۱۷:۰۹   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    مهرنوش :سلام موضوعاتی که به نظرم می رسه رو اینجا می نویسم:
    اولین موضوعی که خیلی به چشم میاد اینه که تصویر یک انسان بیرحم، مستبد، باهوش و بشدت قدرتمند که از تکاما ساخته بودیم با این تکاما که با آکوییلا صحبت کرد اصلا منطبق نبود.
    از نظر من کسی مثل آکوییلا که جادوی باستانیش باطل شده، ارتشی نداره، جایگاه مردمی نداره و داشته می مرده که یاسمن ها نجاتش دادن چیزی بجز یه مهره سوخته نیست مگر اینکه چیزی از خودش نشون بده، اصلا در موقعیت معامله نیست، منطقیش اینه که یک فرصت برای اثبات تواناییش طلب کنه و بعدا مدعی چیزی باشه.
    در قسمت بعدی که اسپروس در حال حرکت بود موقعیت مکانی و جهت حرکت کلا نامعلوم و گیج کننده است!
    اولا اگر از ستاد هماهنگی مشترک در مرز اکسیموس و دررتلند به سمت انتهای قاره و بعد باسمونیا حرکت کردند پس به سمت غرب در حرکت هستند نه شرق.
    و در اکثر مسیر در کشور ریورزلند هستند نه دزرتلند، که اینم خیلی پیچیده هست چون ارتش دشمن اونجا حضور قوی داره و به مردم عادی هم رحم نمی کنه، منطقی تر این بود که از خاک سیلورپاین حرکت می کردند که هم براشون شناخته شده تره، هم یاسمن ها در حال کشتار مردم نیستند و هم می تونه روی کمک مردم حساب کنه برای پیدا کردن کشتی و رفتن به باسمنیا.
    اگر هم واقعا به شرق می رن که وارد اکسیموس می شن و فعلا اونجا امنه ولی در مسیر برعکس هستن!

    من تغییراتی دادم مهرنوش دوباره بخون لطفا

  • leftPublish
  • ۱۸:۰۳   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    سلام من برگشتم
  • ۱۸:۰۳   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    بذار بخونم ببینم چی به چی شد؟
  • ۱۸:۰۷   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    نوشان :
    مهرنوش :موضوع بعدی هم اینه که مواظب باش داستان فرعی مثل جنگجویان کیتانا و هر چیزی که باعث بشه سرنوشت جایی بجز میدان جنگ قاره نوین رقم بخوره درست نشه، جادو و هر چیز دیگه ای فقط برای لطیف شدن داستان وجود دارن و قرار شد افکتشون مینیموم باشه.
    در کل داستان خیلی قشنگ و پر ایده ای شد و من از خوندنش لذت بردم، ایده ی آرمین رو خوب پوشش دادی آفرین
    یکمی هم ایراد نگارشی و تایپی هست که چون با موبایل هستم خیلی سخته که دونه دونه اشاره کنم ولی خودت بخونی راحت پیدا می کنی.

    آرمین یا آذر؟37

    آرمین!😂

    نه بابا فکر کنم نوشته بودم اپیدمی!

  • ۱۸:۱۰   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    نوشان :
    مهرنوش :موضوع بعدی هم اینه که مواظب باش داستان فرعی مثل جنگجویان کیتانا و هر چیزی که باعث بشه سرنوشت جایی بجز میدان جنگ قاره نوین رقم بخوره درست نشه، جادو و هر چیز دیگه ای فقط برای لطیف شدن داستان وجود دارن و قرار شد افکتشون مینیموم باشه.
    در کل داستان خیلی قشنگ و پر ایده ای شد و من از خوندنش لذت بردم، ایده ی آرمین رو خوب پوشش دادی آفرین
    یکمی هم ایراد نگارشی و تایپی هست که چون با موبایل هستم خیلی سخته که دونه دونه اشاره کنم ولی خودت بخونی راحت پیدا می کنی.

    ایراداتو میرم دوباره میخونم در واقع هزار باره36

    در مورد میزان تاثیر داستان حق باتواه عین راه رفتن رو لبه تیغه برام همش در خطر سقوطم، مثلا اینکه ته داستان اسپروس به ریپولسی میگه من از وفادار موندن ارتشم اینو فهمیدم که جادو خیلی تاثیر گذار تو نتیجه نیست ، تلاش برای کم کردن توجه خواننده به ماجراهای اینوره، ته داستانم میخوام نشون بدم نتیجه کارهای اسپروس فقط کمک میکنه به این که کتیبه آخر با کمترین هزینه پیدا بشه و جادوی سیاه به نفع باسمن ها باطل بشه 

    عالی.

  • ۱۸:۱۶   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    نوشان :
    مهرنوش :
    نوشان :نه به سمت غرب میرن اینو اشتباه نوشتم
    باشه مسیرو میبرم از سمت سیلورپاین
    در مورد قسمت اول داستان هم میخواستم نشون بدم بخاطر ترس از کیتایا که هنوز نمیدونیم چرا ترسناکه میخواد همکاری کنه حالا سوالم اینه این دلیل خوب نشون داده نشده یا دلیل خوبی نیست؟

    نه ممکنه اون ترس واقعی باشه ولی موضوع اینه که چرا در این مورد باید از آکوییلا کمک بخوان؟!؟ اونکه حتی تو سیلورپاین هیچ برشی نداره چه برسه در یاسمن ها! اصلا چیکار می تونه بکنه؟ چه کاری که مثلا تسوکا تنهایی نمی تونه بکنه؟

    تسوکا که نشون دادم کلا طرف آکوییلاست یعنی یه اهدافی داره که با آکوییلا بودن بیشتر به دردش میخوره، اما اینکه چرا تکاما میخواد با آکوییلا همکاری کنه رو من اینجا میگم بهت. تو به من بگو که منطقش درسته یا نه 

    تو این قسمت میخواستم یه جمله بنویسم که واسه خود آکوییلام سواله ولی یادم رفت، از بس که داستان و بالا پایین کردم، بعدا راجع بهش مینویسم

    ببین میخوام نشون بدم این کیتایا یه موجود ترسناک و قدرتمنده( البته بیشتر توصیفش میکنم تا واقعا بیارمش تو داستان مثل مسئله رسیدن زمستان تو گیم آو ترونز که همش ترسوند ولی تهش دیدیم خیلی هم تاثیر تو داستان نداشت فقط یه انگیزه واسه حرکت بود تا  اینکه واقعا نویسنده بخواد اتفاق بیوفته) بعد تکاما واسه اینکه توجه این دشمن یهو از غیب رسیده رو بخواد منحرف کنه، میخواد یه حریف جعلی برای خودش بسازه که کیتایا نخواد روش زوم کنه،  انگار میخواد بگه من یه تنه قدرتمند نیستم اینم با منه، حالا چرا میخواد این کار  بکنه؟ اگه کیتایا درگیر یه دشمن جعلی بشه تکاما فرصت میکنه جنگ و ببره بعد بیاد سراغ این دشمن جدید،

    به نظرم اومد که یه خارجی رو بخواد هووی خودش بکنه منطقی تره تا یه باسمنو

    البته بازم تاکیید میکنم که داستان و خیلی گنده نباید بکنم فقط در این حده که گیرو گورای داستانمون پر بشه از این قسمت به بعد کل یه قسمت رو اختصاص نمیدم بهش، ولی الان مجبور بودم

    نوشان جون راستش من خیلی این ایده رو تایید نمی کنم!

    اون موضوع گیم او ترونز که نقطه ضعف داستان شد و فاتحه سریال رو خوند! بعدشم باید از بالا به موضوع نگاه کنیم، تکاما نمی تونست اینقدر در موضع ضعف باشه و در همین حال چنین لشکر کشی کرده باشه!

    بیا این جادوگره رو بیخودی اینقدر بزرگ نکنیم! در همین حدی که نوشتی که یه جادوگر موروثی هست که به جادوهای قدیمی وصله و الان منزوی و ضعیف شده تا حدودی و در نهایت رازی رو آشکار می کنه که اسپروس جادو رو باطل کنه کافیه به نظرم.

  • ۱۸:۱۸   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    تسوکا بخاطر اهداف خودش با آکوییلاست فکر بدی نیست ولی یجوری منطقی ترش کن
  • ۱۸:۱۹   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    نوشان :حالا با این توضیحات به من بگید به نظرتون چه تغییراتی باید بدم، به نظرنون نوع رویکرد آکوییلا بهتره بیشتر از موضع ضعف و موضع تکاما بیشتر از موضع قدرت باشه؟
    اگه این طوره مکالماتو تغییر بدم

    به نظر من که آره

  • ۱۸:۲۱   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    نوشان :
    مهرنوش :سلام موضوعاتی که به نظرم می رسه رو اینجا می نویسم:
    اولین موضوعی که خیلی به چشم میاد اینه که تصویر یک انسان بیرحم، مستبد، باهوش و بشدت قدرتمند که از تکاما ساخته بودیم با این تکاما که با آکوییلا صحبت کرد اصلا منطبق نبود.
    از نظر من کسی مثل آکوییلا که جادوی باستانیش باطل شده، ارتشی نداره، جایگاه مردمی نداره و داشته می مرده که یاسمن ها نجاتش دادن چیزی بجز یه مهره سوخته نیست مگر اینکه چیزی از خودش نشون بده، اصلا در موقعیت معامله نیست، منطقیش اینه که یک فرصت برای اثبات تواناییش طلب کنه و بعدا مدعی چیزی باشه.
    در قسمت بعدی که اسپروس در حال حرکت بود موقعیت مکانی و جهت حرکت کلا نامعلوم و گیج کننده است!
    اولا اگر از ستاد هماهنگی مشترک در مرز اکسیموس و دررتلند به سمت انتهای قاره و بعد باسمونیا حرکت کردند پس به سمت غرب در حرکت هستند نه شرق.
    و در اکثر مسیر در کشور ریورزلند هستند نه دزرتلند، که اینم خیلی پیچیده هست چون ارتش دشمن اونجا حضور قوی داره و به مردم عادی هم رحم نمی کنه، منطقی تر این بود که از خاک سیلورپاین حرکت می کردند که هم براشون شناخته شده تره، هم یاسمن ها در حال کشتار مردم نیستند و هم می تونه روی کمک مردم حساب کنه برای پیدا کردن کشتی و رفتن به باسمنیا.
    اگر هم واقعا به شرق می رن که وارد اکسیموس می شن و فعلا اونجا امنه ولی در مسیر برعکس هستن!

    من تغییراتی دادم مهرنوش دوباره بخون لطفا

    لوووول! سرکار بودم پس! 😁

  • ۱۸:۲۲   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    باشه الان می خونم ...
  • ۱۸:۴۶   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    مهرنوش :
    نوشان :
    مهرنوش :سلام موضوعاتی که به نظرم می رسه رو اینجا می نویسم:
    اولین موضوعی که خیلی به چشم میاد اینه که تصویر یک انسان بیرحم، مستبد، باهوش و بشدت قدرتمند که از تکاما ساخته بودیم با این تکاما که با آکوییلا صحبت کرد اصلا منطبق نبود.
    از نظر من کسی مثل آکوییلا که جادوی باستانیش باطل شده، ارتشی نداره، جایگاه مردمی نداره و داشته می مرده که یاسمن ها نجاتش دادن چیزی بجز یه مهره سوخته نیست مگر اینکه چیزی از خودش نشون بده، اصلا در موقعیت معامله نیست، منطقیش اینه که یک فرصت برای اثبات تواناییش طلب کنه و بعدا مدعی چیزی باشه.
    در قسمت بعدی که اسپروس در حال حرکت بود موقعیت مکانی و جهت حرکت کلا نامعلوم و گیج کننده است!
    اولا اگر از ستاد هماهنگی مشترک در مرز اکسیموس و دررتلند به سمت انتهای قاره و بعد باسمونیا حرکت کردند پس به سمت غرب در حرکت هستند نه شرق.
    و در اکثر مسیر در کشور ریورزلند هستند نه دزرتلند، که اینم خیلی پیچیده هست چون ارتش دشمن اونجا حضور قوی داره و به مردم عادی هم رحم نمی کنه، منطقی تر این بود که از خاک سیلورپاین حرکت می کردند که هم براشون شناخته شده تره، هم یاسمن ها در حال کشتار مردم نیستند و هم می تونه روی کمک مردم حساب کنه برای پیدا کردن کشتی و رفتن به باسمنیا.
    اگر هم واقعا به شرق می رن که وارد اکسیموس می شن و فعلا اونجا امنه ولی در مسیر برعکس هستن!

    من تغییراتی دادم مهرنوش دوباره بخون لطفا

    لوووول! سرکار بودم پس! 😁

    ببخشید من چون فرصتم کم بود و دیدم حرف حساب جواب نداره تصمیم گرفتم خیلی رو ایده هام اصرار نکنم و کاری که درست تره رو انجام بدم واسه همین تغییراتو دادم 

    باشه کیتایا رو خیلی بزرگ نمیکنم تکاما رو بردم بالاتر آکوییلا رو آوردم پایین، البته من چون خیلی این داستان رو خوندم الان ایرادی بگیری سخته برطرف کردتش برام مگه اینکه راه حلم خودت بدی که من زیاد مجبور نشم فکر کنم😁

  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان