خانه
538K

کافه نویسندگان

  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    سلام به همه دوستان عزیزم

    برای اینکه خط داستان گم نشه بهتره که یه جایی داشته باشیم تا در مورد داستان گاهی به بحث و گفتگو بنشینیم و چه جایی بهتر از کافه نویسندگان. قبلا این اتفاق در کافه گفتگو می افتاد که به دلیل حجم بالای مباحث، بحث تخصصی داستان نویسی در لابه لای بقیه صحبت ها گم می شد. 

    خب در ابتدا من چند پیشنهاد دارم که اگه  دوستان موافق بودند بعد از تصویب اجرایی بشه.

    پیشنهاد اول: برای تصویب هر پیشنهادی باید حداقل نیمی از دوستان با آن موافق باشند.

    دوم: موضوع داستان نیز از این امر مستثنی نیست و برای موضوع داستان هم باید رای موافق نیمی از دوستان کسب گردد.

    سوم: هر داستان روز شنبه شروع و در روز چهارشنبه خاتمه یابد.  اضافه نمودن تعداد روزها یا کاستن آن با رای نیمی از دوستان امکان پذیر است.

    چهارم: در هر داستان نفراتی که در آن داستان خاص مشارکت مستمر داشته اند حق دارند در پایان بندی داستان هم شریک شوند. (کسی که کمتر از 4 پست در داستان داشته نمی تواند در پایان بندی مشارکت کند.) 

    پنجم: هر داستان با 4 پست به پایان می رسد یعنی وقتی داستان رو به پایان می رود، با یک پست انتهای داستان بسته نشود و امکان اضافه کردن مطلب برا ی بقیه دوستان که در نوشتن داستان مشارکت مستمر داشته اند امکان پذیر باشد. 

    حالا این آخری رو برای چی گفتم: مثلا ممکنه برای شما اصلا مهم نباشه چرا مهران رفت توی اون جریانو چی شد ولی یکی از دوستان  بخواد داستان رو از دید سوم شخص تعریف کنه(بهزاد) و بگه چرا اینطوری شد یا خیلی از بچه ها که فقط خواننده هستن منتظرن دلیل رو هم بخونن. یا مثلا توی این داستان آخر کسی بخواد تکلیف قسمت عاشقانه سامی و الکس رو روشن کنه.(خودم، شایلان، نوشان) پس انتهای داستان هم مشارکتی بسته شه.

    ششم: اگر نشانه یا سرنخی در داستان ایجاد شد توسط شخص ایجاد کننده یا هر کدام از دوستان تکلیف اون قضیه هم روشن شه اینجوری نشه ته داستان یه سری چنگال کنار یه قبر بمونه یا مثلا اینکه چرا دهکده در نقشه نیست بی جواب باشه.) اینجوری داستان استخوان دار تر میشه.

    در ابتدا هیئت نویسندگان اینجا نام نویسی کنن. ( کسانی که می خوان در داستان نویسی شرکت کنن.)

    در صورت نام نویسی و شرکت نکردن در سه داستان پیاپی شخص از هیئت به طور خودکار حذف میشه و مجددا باید نام نویسی کنه.

    لطفا اول نام نویسی کنید بعد  این شش پیشنهاد من رو به رای بگذارید. در صورتی که پیشنهادی دارید بنویسید تا در صورت تصویب اجرایی بشه.

    متشکرم از همتون.

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۲۳/۱۰/۱۳۹۴   ۱۱:۰۵
  • leftPublish
  • ۱۸:۴۷   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    مهرنوش :تسوکا بخاطر اهداف خودش با آکوییلاست فکر بدی نیست ولی یجوری منطقی ترش کن

    بیشتر راهنمایی ام کن این هدفی که الان داره کافی نیست؟

  • ۱۹:۱۰   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    خوندم، خیلی بهتر شده ،آفرین نوشان جون
    یه چیزایی می خوام بگم ولی یکم گیر هستم الان، تا کی وقت ادیت داری؟ می تونی پاکش کنی و دوباره بذاری که تا فردا وقت داشته باشی.
  • ۱۹:۲۵   ۱۳۹۹/۱/۱۰
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    سلام باشه بهترم هست چون بهزاد و آذرم نخوندن
  • ۱۵:۰۴   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    سلام بچه ها.
    نوشان من داستان رو خوندم. کشش و زیبایی های زیادی داشت آفرین
  • ۱۵:۱۳   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    اون حضور و سنگینی فضای دربار باسمن خیلی جالب دراومده بود.
    من نکاتی رو که به ذهنم میرسه هم اونایی که سوال دارم یا نقد دارم، قاطی برات مینویسم.
    اول اینکه آکوییلا با توجه به شرایطش که کلا زندگیش رو به تسوکا مدیونه ، دلبانم که نداره و دیگه گرفتن سیلورپاین به روش قبلی و حفظش براش تقریبا غیرممکنه و عملا اومده که فقط بخشی از نقشه جاه طلبانه تسوکا باشه و چیز بیشتری در حال حاضر نداره، چطور یهو مخالف خواست تسوکا عمل کرد و حتی موضعش جلوی تکاما رو هم ظعیف کرد و از الان خط و نشون کشیدن رو شروع کرد؟
    مورد بعدی اینکه تکاما الان چرا حاضر شد با آکوییلا صحبت کنه و قرارهایی باهاش بذاره، چه کاری از دست آکوییلا جلوی کیتایا بر میاد که تکاما میدونه و بر ما پوشیده ست؟ و اینکه کیتایا چرا باید یهو آکوییلا رو جدی بگیره و باسمن ها رو بیخیال شه بیاد با این یه نفر آدم خودش رو درگیر کنه؟
    مورد بعدی این بیماری که شیوع پیدا کرده، در واقع اگه برای باسمن ها چالش بزرگتری بشه تا ما، ادامه داستان میخواد به چه سمتی بره؟ چون با اینکه اتفاقات سنگینی بخاطر این بیماری میفته اما به نظرم نباید کل جبهه های جنگ رو تحت تاثیر خودش قرار بده. یعنی ما میخوایم اینو به شکل طلسمی ببینیم که یهو باطل میشه و همه خوب میشن؟ یا مثلا کارایی میکنیم که کشته های کمتری بده ولی تا حدی درگیرش بمونیم؟ منظورم اینه که اگه طاعون طور بخواد نابود کنه که زیادیه چون دو تا ارتش میخوان شکل بگیرن و با هم بجنگن اگه خیلی وحشتناک باشه همه صفوف ارتش ها رو درگیر کنه، کل داستان رو بخودش میگیره که به نظرم اوکی نیست.
    من تو فکرم این بود که با چندتا تصمیم سخت و دردناک جلوی شیوعش رو طرفین تا حد زیادی توی ارتش هاشون بگیرن و مثلا شاردل اینا ازش سواستفاده کنن و قلعه رو هم درگیر این بیماری کنن که اونا نتونن اون تو بمونن تمام مدت و خر تو خر بشه یکم اونجا، اما با یه سری تصمیم های سخت ولی بازم نذاریم راهش به درون دزرتلند و بقیه جاهایی که دستمونه باز بشه.

    این حرکت اسپروس به سمت کیتایا میتونه اگه همینطور منطقی بمونه خیلی جالب بشه و بتونه از موانع رد بشه و اون تلسم رو باطل کنه که کتیبه آخر رو بتونیم آزاد کنیم. همینطور منطقی و پر کشش ادامه ش بده
  • leftPublish
  • ۱۶:۲۷   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    بهزاد لابی :اون حضور و سنگینی فضای دربار باسمن خیلی جالب دراومده بود.21
    من نکاتی رو که به ذهنم میرسه هم اونایی که سوال دارم یا نقد دارم، قاطی برات مینویسم.
    اول اینکه آکوییلا با توجه به شرایطش که کلا زندگیش رو به تسوکا مدیونه ، دلبانم که نداره و دیگه گرفتن سیلورپاین به روش قبلی و حفظش براش تقریبا غیرممکنه و عملا اومده که فقط بخشی از نقشه جاه طلبانه تسوکا باشه و چیز بیشتری در حال حاضر نداره، چطور یهو مخالف خواست تسوکا عمل کرد و حتی موضعش جلوی تکاما رو هم ظعیف کرد و از الان خط و نشون کشیدن رو شروع کرد؟
    ببین من نمیدونم درست یا غلط ( شما بگید) میخوام نشون بدم آکوییلا خودشو از تک و تا ننداخته، تسوکا یه آدم سیاس و موزماره مثل مثلا کفتاره اما آکوییلا عقابه مغروره و خودشو از تک و تا نمیندازه با این که الان دستش به جایی بند نیست ولی با کاریزماش باید کاراشو پیش ببره . من یه جمله ای گفتم از زبون آکوییلا که درست میدونمش اونم اینه که میگه من برای اداره سیلورپاین ارتش نمیخوام، البته منظورم این نیست که کلا بدون ارتش اداره کردنش شدنیه، منظورم اینه که برای شروع میتونه اونقدرام قوی نباشه ولی با کاریزما و هوشش کاراشو راست و ریس میکنه، واسه نشون دادن اینا، نخواستم خیلی ذلیل نشونش بدم ولی در عین حال یه جاهایی یه خودی هم نشون بده، میخواستم بگم یادش نرفته اینا که رو به روش هستن چه بی معرفتیایی کردن و حرفشم میزنه، حالا اگه رویکردش غلطه به هر دلیل من تا ساعت ۸ وقت چلنج کردن دارم و اینکه تهش میتونم پاک کنم دوباره بذارم پستو که وقت بخرم

    مورد بعدی اینکه تکاما الان چرا حاضر شد با آکوییلا صحبت کنه و قرارهایی باهاش بذاره، چه کاری از دست آکوییلا جلوی کیتایا بر میاد که تکاما میدونه و بر ما پوشیده ست؟ و اینکه کیتایا چرا باید یهو آکوییلا رو جدی بگیره و باسمن ها رو بیخیال شه بیاد با این یه نفر آدم خودش رو درگیر کنه؟کیتایا این جادوی سیاه و فعال کرده که باسمن ها بتونن انتقام بگیرن ولی بعدا که خودش با پادشاه باسمنها مشکل پیدا کرده باطلش نکرده یه جورایی میخواد انسانها همدیگه رو بکشن و همه چی تموم بشه. حالا تکاما چه سودی از همکاری با آکوییلا میبره؟ تکاما میخواد آکوییلا رو طعمه کنه دیدی بعضیا یه بدل دارن؟ اینم میخواد آکوییلا رو بزاره تو چشم ، حالا تو قسمتهای بعدی نشون میدم که آکوییلا رو هی گنده میکنه حالا نمیدونم تونستم خوب توضیح بدم و منطقیه یا هنوز غیر منطقی به نظد بیاد، باز به نظرم میتونیم باهم چلنج کنیم تا یه ایده شسته رفته تر پیدا کنیم

    مورد بعدی این بیماری که شیوع پیدا کرده، در واقع اگه برای باسمن ها چالش بزرگتری بشه تا ما، ادامه داستان میخواد به چه سمتی بره؟ ببین ابنکه داستان به چه سمتی بره و بیماری از کی بیشتر قربانی بگیره رو با هم مشخص میکنیم این فقط تصور باسمنهاس ا نا یه نشونهایی دارن این بیماری رو هم بخاطر ترسشون به ضرر خودشون تفسیر کردن میتونه اینجوری نشه، اصلا قصد نداشتم بگم این حدسشون درسته
    چون با اینکه اتفاقات سنگینی بخاطر این بیماری میفته اما به نظرم نباید کل جبهه های جنگ رو تحت تاثیر خودش قرار بده. یعنی ما میخوایم اینو به شکل طلسمی ببینیم که یهو باطل میشه و همه خوب میشن؟ نه اینجوری که خیلی جالب نیست بهتره عقرب سرخ حتما درگیر شه 
    یا مثلا کارایی میکنیم که کشته های کمتری بده ولی تا حدی درگیرش بمونیم؟ منظورم اینه که اگه طاعون طور بخواد نابود کنه که زیادیه چون دو تا ارتش میخوان شکل بگیرن و با هم بجنگن اگه خیلی وحشتناک باشه همه صفوف ارتش ها رو درگیر کنه، کل داستان رو بخودش میگیره که به نظرم اوکی نیست. دقیقا
    من تو فکرم این بود که با چندتا تصمیم سخت و دردناک جلوی شیوعش رو طرفین تا حد زیادی توی ارتش هاشون بگیرن و مثلا شاردل اینا ازش سواستفاده کنن و قلعه رو هم درگیر این بیماری کنن که اونا نتونن اون تو بمونن تمام مدت و خر تو خر بشه یکم اونجا، اما با یه سری تصمیم های سخت ولی بازم نذاریم راهش به درون دزرتلند و بقیه جاهایی که دستمونه باز بشه. این تیکه نفهمیدم منظورت چجوریه بیشتر توضیح بده ولی بالاخره منم ترجیحم اینه که این ماحرا نه اونقد گنده شه که کل جنگ و تحت شعاع قرار بده نه اونقدر فرتی بایه طلسم باطل شه که مسخره شه

    این حرکت اسپروس به سمت کیتایا میتونه اگه همینطور منطقی بمونه خیلی جالب بشه و بتونه از موانع رد بشه و اون تلسم رو باطل کنه که کتیبه آخر رو بتونیم آزاد کنیم. همینطور منطقی و پر کشش ادامه ش بده
    بهم کمک کنید که اگه اشتباه کردم بر طرفش کنم 😁

  • ۱۶:۵۵   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    سلام منم اومدم
  • ۱۷:۰۳   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    نوشان جون اول چیزی که دیشب می خواستم بکم:
    ببین اول باید مشخص کنیم که تسوکا فازش چیه؟ آیا می خواد این وسط تکاما رو سرنگون کنه و شاه باسمن ها بشه یا می خواد تو همین سیستان سهم بیشتری بگیره و تو دستاورد های پیروزی سهم بیشتری داشته باشه؟
    آکوییلا که الان خودش هیچی نیست پس ما باید اونو تو سناریو تسوکا ببینیم.
    و البته باید سعی کنیم به سمت احتمال دوم بریم؟ چون سناریو سرنگونی تکاما یه زیر داستان مفصله و دوباره می دیم تو حاشیه
  • ۱۷:۰۷   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    در مورد موضوعات بهزاد و جواب های تو:
    من فکر می کنم بجای اینکه کلی موضوعات فرعی درست کنیم که ژست آکوییلا درست در بیاد بهتره آکوییلا پوزیشن جدیدش رو بپذیره و بره تو کار اون جادوگره
  • ۱۷:۱۰   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    خدا بگم هر دوتاتون رو چیکار کنه!
    این موضوع مریضی رو زود هندل کنید من می خواستم اولین جنگ رو پوشش بدم! هزار جور آسمون ریسمون داشت متمرکز می شد دوباره همه چی رفت رو هوا!!!
    بابا جون اگر چیزی می نویسید تا آخرش رو هم کامل تصور کنید و مواظب باشید اصل داستان رو خراب نکنه!!!
  • leftPublish
  • ۱۷:۱۲   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    اتفاقا من می خواستم بگم نوشان مریضی رو بجایی برسونه چون چند تا جناح ارتش دارن می رسن بهم و بهتره من جنگ رو شروع کنم
    بهزاد خان لطفا اگر لازمه به نوشان جون کمک کن مریضی رو تو همین قسمت هندل کنه
  • ۱۹:۲۴   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    مهرنوش :نوشان جون اول چیزی که دیشب می خواستم بکم:
    ببین اول باید مشخص کنیم که تسوکا فازش چیه؟ آیا می خواد این وسط تکاما رو سرنگون کنه و شاه باسمن ها بشه یا می خواد تو همین سیستان سهم بیشتری بگیره و تو دستاورد های پیروزی سهم بیشتری داشته باشه؟
    آکوییلا که الان خودش هیچی نیست پس ما باید اونو تو سناریو تسوکا ببینیم.
    و البته باید سعی کنیم به سمت احتمال دوم بریم؟ چون سناریو سرنگونی تکاما یه زیر داستان مفصله و دوباره می دیم تو حاشیه

    قطعا سناریو دوم صحیح است

  • ۱۹:۲۶   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    مهرنوش :در مورد موضوعات بهزاد و جواب های تو:
    من فکر می کنم بجای اینکه کلی موضوعات فرعی درست کنیم که ژست آکوییلا درست در بیاد بهتره آکوییلا پوزیشن جدیدش رو بپذیره و بره تو کار اون جادوگره

    نه چیز فرعی ای نمیخوایم درست کنیم میخوام منطقش درست باشه

  • ۱۹:۲۷   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    مهرنوش :خدا بگم هر دوتاتون رو چیکار کنه!
    این موضوع مریضی رو زود هندل کنید من می خواستم اولین جنگ رو پوشش بدم! هزار جور آسمون ریسمون داشت متمرکز می شد دوباره همه چی رفت رو هوا!!!
    بابا جون اگر چیزی می نویسید تا آخرش رو هم کامل تصور کنید و مواظب باشید اصل داستان رو خراب نکنه!!!

    😂😂😂😂 ای بابا، نیاز به کمک بهزاد داریم

  • ۲۱:۱۷   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    ببینید به نظر من این بیماری به وجود اومده و طرف های درگیر رو مبتلا میکنه. اما خوب وقتی یه جنگ جهانی باشه و حتی طاعون هم بیاد بازم جنگ هست، اینکه اصلا درون حد نیست. بیشتر یه امضایی به قول بچه ها از این روزها بود توی داستان.
    من توی ذهنم اینطوریه که اون مردمی که دارن عقب نشینی میکنن لب مرز توی کلونی های مختلف نگه میدارن. سعی میکنن جداشون کنن اروین مونتانا اینا، اما به کسی اجازه عبور و عقب نشینی به داخل دیمانیا نمیدن. بعضی جاها توی دعواهای اینا آتیش میگره، کشت و کشتار میشه، بعضی از گرسنگی و ... میمیرن اما اینا هیچ جوره راهو برای مثلا 20 روز باز نمیکنن و هر کس که کوچکترین آثاری پیدا میکنه سریع بعضی موقع ها خود مردم آتیشش میزنن، بعضی موقع ها نیروهای امنیتی جداشون میکنن و ... تا اون بیماری همونجا سرکوب بشه.
    عقرب سرخ اینا هم روش مطالعه میکنن و یه چیزایی بیشتر مثل واکسن که اگه بخوری نگیری پیدا میکنن و میدن به مهم ها. اون ارتشی که از غرب اومده و درگیر بیماری شده هم تو جنگ نمیتونه شرکت کنه و حالا یا از طریق همین ارتش یا نیروهای دیگه شاردل سعی میکنه این بیماری رو برسونه به داخل بارادلند.
    باسمن ها راستش نمیدونم چیکار میکنن توی ذهن من نبود اصلا. حالا اونا هم یه کارای مشابهی میکنن.
  • ۲۱:۴۶   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    نوشان :
    ببین من نمیدونم درست یا غلط ( شما بگید) میخوام نشون بدم آکوییلا خودشو از تک و تا ننداخته، تسوکا یه آدم سیاس و موزماره مثل مثلا کفتاره اما آکوییلا عقابه مغروره و خودشو از تک و تا نمیندازه با این که الان دستش به جایی بند نیست ولی با کاریزماش باید کاراشو پیش ببره . من یه جمله ای گفتم از زبون آکوییلا که درست میدونمش اونم اینه که میگه من برای اداره سیلورپاین ارتش نمیخوام، البته منظورم این نیست که کلا بدون ارتش اداره کردنش شدنیه، منظورم اینه که برای شروع میتونه اونقدرام قوی نباشه ولی با کاریزما و هوشش کاراشو راست و ریس میکنه، واسه نشون دادن اینا، نخواستم خیلی ذلیل نشونش بدم ولی در عین حال یه جاهایی یه خودی هم نشون بده، میخواستم بگم یادش نرفته اینا که رو به روش هستن چه بی معرفتیایی کردن و حرفشم میزنه، حالا اگه رویکردش غلطه به هر دلیل من تا ساعت ۸ وقت چلنج کردن دارم و اینکه تهش میتونم پاک کنم دوباره بذارم پستو که وقت بخرم
    ببین این قسمت که گذشت و مهم هم نیست. من نمیخوام که بگم قطعا نه. ولی اگه میخوای توسط تکاما، آکوییلا رو بزرگ کنی باید منطق های خیلی خیلی بیشتری براش بیاری که باورپذیر باشه و بد نباشه. یا اینکه یه راه دیگه ای رو بری.

    کیتایا این جادوی سیاه و فعال کرده که باسمن ها بتونن انتقام بگیرن ولی بعدا که خودش با پادشاه باسمنها مشکل پیدا کرده باطلش نکرده یه جورایی میخواد انسانها همدیگه رو بکشن و همه چی تموم بشه. حالا تکاما چه سودی از همکاری با آکوییلا میبره؟ تکاما میخواد آکوییلا رو طعمه کنه دیدی بعضیا یه بدل دارن؟ اینم میخواد آکوییلا رو بزاره تو چشم ، حالا تو قسمتهای بعدی نشون میدم که آکوییلا رو هی گنده میکنه حالا نمیدونم تونستم خوب توضیح بدم و منطقیه یا هنوز غیر منطقی به نظد بیاد، باز به نظرم میتونیم باهم چلنج کنیم تا یه ایده شسته رفته تر پیدا کنیم
    اینم همون میشه دیگه. یعنی کیتایا اصلا باید دید چرا میخواد همه بمیرن چون اصلا نبوده تو داستان باید نقشش مشخص بشه(نه خیلی زیادی پررنگ) و بعد اینکه اسپروس زودتر بهش برسه یا چی بشه باید اهمیتش مشخص بشه. 

  • ۲۳:۲۰   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    تو قسمت های بعد توصیه هاتونو احرا میکنم
  • ۲۳:۲۶   ۱۳۹۹/۱/۱۱
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    مهرنوش :اتفاقا من می خواستم بگم نوشان مریضی رو بجایی برسونه چون چند تا جناح ارتش دارن می رسن بهم و بهتره من جنگ رو شروع کنم
    بهزاد خان لطفا اگر لازمه به نوشان جون کمک کن مریضی رو تو همین قسمت هندل کنه

    مهرنوش من تو فکرم نبود تو یه قسمت جمع شه ولی همون طور که بهزادم گفت قرار نیست داستان اصلی رو تحت شعاع قرار بده قراره یه اتفاق کاملا ممکن تو بطن ماجرا باشه، بهزاد ایده طریقه هندل کردن رو داد، نوشتنش الان برای من سخت نیست، تو هم الان بخوای بنویسی چند روزی زمان میخوای، تو انتخاب کن یا همین ایده بهزاد و یا هر ایده ای که دوست داری رو پیاده سازی کن بعد به جنگت برس یا اگه به نظرت برات به هر دلیل شدنی نیست من با این شرط که داستان رو حوری تموم کنم که به داستان تو لطمه نخوره، من یه قسمت دیگه بنویسم، ولی اگه قرار بشه من بنویسم ترجیحم اینه که تو هم تو این مدت داستانتو آماده کنی که با فاصله کم بعد من منتشر ‌‌کنی، علت این خواسته ام اینه که ریتم تند داستانمون برگرده

    منتظر نظر تو و بهزادم

  • ۱۲:۳۰   ۱۳۹۹/۱/۱۲
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    سلام
    من که راستش نظر خاص جدیدی ندارم. به نظرم این بیماری در نوع خودش هست و باید با اونم چالش کنیم اما جلوی جنگ رو نمیگیره چون اصل ارتش ها درگیر نشدن و باید با مدیریت شدید نذاریم ارتش ها بیمار بشن، ولی خوب کارای زیادی براش باید بکنیم در کنار میدان نبرد.
    اینکه نوشان بنویسه یا مهرنوش هم خودتون با هم صحبت کنید هر تصمیمی گرفتین من اوکی هستم.
  • ۱۴:۳۸   ۱۳۹۹/۱/۱۲
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    سلام من داستانو خوندم نوشان در کل قشنگ و پرکشش بود.
    اینجوری که تو نوشتی پس با حمله بیولوژیک موافقی 😁😁 الانم خیلیا میگن نیست یه عده هم میگن هست.
    منم با مهرنوش موافقم که این قضیه در حد داستان فرعی بمونه.
    برای برگردوندن آکوییلا به داستان باید دلایل محکم و منطقی پیدا کنی وگرنه به نظرم ادامه دادن داستان یه مهره سوخته جذاب نیست. اگه قرار نیست نقش مهمی توی پایان داستان داشته باشه روی داستانش خیلی سرمایه گذاری نکن و بیشتر به اسپروس بپرداز
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان