خانه
543K

کافه نویسندگان

  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
    avatar
    کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    سلام به همه دوستان عزیزم

    برای اینکه خط داستان گم نشه بهتره که یه جایی داشته باشیم تا در مورد داستان گاهی به بحث و گفتگو بنشینیم و چه جایی بهتر از کافه نویسندگان. قبلا این اتفاق در کافه گفتگو می افتاد که به دلیل حجم بالای مباحث، بحث تخصصی داستان نویسی در لابه لای بقیه صحبت ها گم می شد. 

    خب در ابتدا من چند پیشنهاد دارم که اگه  دوستان موافق بودند بعد از تصویب اجرایی بشه.

    پیشنهاد اول: برای تصویب هر پیشنهادی باید حداقل نیمی از دوستان با آن موافق باشند.

    دوم: موضوع داستان نیز از این امر مستثنی نیست و برای موضوع داستان هم باید رای موافق نیمی از دوستان کسب گردد.

    سوم: هر داستان روز شنبه شروع و در روز چهارشنبه خاتمه یابد.  اضافه نمودن تعداد روزها یا کاستن آن با رای نیمی از دوستان امکان پذیر است.

    چهارم: در هر داستان نفراتی که در آن داستان خاص مشارکت مستمر داشته اند حق دارند در پایان بندی داستان هم شریک شوند. (کسی که کمتر از 4 پست در داستان داشته نمی تواند در پایان بندی مشارکت کند.) 

    پنجم: هر داستان با 4 پست به پایان می رسد یعنی وقتی داستان رو به پایان می رود، با یک پست انتهای داستان بسته نشود و امکان اضافه کردن مطلب برا ی بقیه دوستان که در نوشتن داستان مشارکت مستمر داشته اند امکان پذیر باشد. 

    حالا این آخری رو برای چی گفتم: مثلا ممکنه برای شما اصلا مهم نباشه چرا مهران رفت توی اون جریانو چی شد ولی یکی از دوستان  بخواد داستان رو از دید سوم شخص تعریف کنه(بهزاد) و بگه چرا اینطوری شد یا خیلی از بچه ها که فقط خواننده هستن منتظرن دلیل رو هم بخونن. یا مثلا توی این داستان آخر کسی بخواد تکلیف قسمت عاشقانه سامی و الکس رو روشن کنه.(خودم، شایلان، نوشان) پس انتهای داستان هم مشارکتی بسته شه.

    ششم: اگر نشانه یا سرنخی در داستان ایجاد شد توسط شخص ایجاد کننده یا هر کدام از دوستان تکلیف اون قضیه هم روشن شه اینجوری نشه ته داستان یه سری چنگال کنار یه قبر بمونه یا مثلا اینکه چرا دهکده در نقشه نیست بی جواب باشه.) اینجوری داستان استخوان دار تر میشه.

    در ابتدا هیئت نویسندگان اینجا نام نویسی کنن. ( کسانی که می خوان در داستان نویسی شرکت کنن.)

    در صورت نام نویسی و شرکت نکردن در سه داستان پیاپی شخص از هیئت به طور خودکار حذف میشه و مجددا باید نام نویسی کنه.

    لطفا اول نام نویسی کنید بعد  این شش پیشنهاد من رو به رای بگذارید. در صورتی که پیشنهادی دارید بنویسید تا در صورت تصویب اجرایی بشه.

    متشکرم از همتون.

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۲۳/۱۰/۱۳۹۴   ۱۱:۰۵
  • leftPublish
  • ۱۴:۰۶   ۱۳۹۶/۲/۲۰
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    خوب بچه ها داریم سعی میکنیم یه داستان جدید بنویسیم از هفته بعد. اگه بشه از شنبه شروع میکنیم حالا اولین داستان حتما نظم قبل رو نداره. اما پیش به سوی داستان نویسی

    اگه کسی نظری یا صحبتی داره در مورد داستان بعدی بگه. اگه نه فعلا برای اینکه موتور گرم بشه همینطوری شنبه میایم در لحظه یه موضوعی رو پیدا میکینم و پیش میبریم تا ببینیم چی میشه.
  • ۱۱:۴۵   ۱۳۹۶/۲/۲۳
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    بچه ها من برای اینکه استارت رو زده باشیم قسمت اول رو نوشتم. حتی ژانر رو هم مشخص نکردم تا فعلا که هنوز گرم نشدیم وقتمون رو صرف این نکنیم که همه باشن و رای گیری کنیم و تصمیم بگیریم. هر کس که اومد به ذهنیت خودش داستان رو ادامه بده که همه جمع بشن از داستان های بعدی، بیشتر هماهنگ میکنیم.
    بریم و بنویسیم
  • ۱۸:۵۶   ۱۳۹۶/۲/۲۳
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    من نوشتم
  • ۲۰:۴۲   ۱۳۹۶/۲/۲۳
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19755 |39377 پست
    نوشان جون یعنی چ بلایی میتونه سره اون اقا اومده باشه اخه
  • ۰۹:۴۰   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    مامان رهام خودمم درست نمیدونم والا
  • leftPublish
  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19755 |39377 پست
    شاید خونه الوده ای چیزی بهش تزریق کردن بخاطر یه دشمنی قدیمی.
    شایدم یه بانده مخوف و مافیایی هستند ک یکسری ازمایشات مخوف تر رو روی طعمه هاشون انجام میدن.
    چون طرف مرد بوده تجاوز که نشده بهش!
  • ۱۱:۱۵   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    خوب بشتابید، بشتابید! نفر بعدی بیاد یکی دیگه هم بنویسه تا من دوباره یه قسمت بنویسم
  • ۱۱:۳۴   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    من اومدم
    بچه ها من خیلی سرم شلوغه نمی تونم قشنگ بنویسم اما ایده ای دارم
    من می نویسم شما به بزرگواری و قلم گیرای خودتون ببخشید
  • ۱۲:۳۵   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    سلام منم اومدم
    اول اجازه بدید بخونم
  • ۱۲:۴۸   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    ای بابا! چه پیچیده شد! مگه محل کارشو بلد نیست! یعنی چجوری می شه؟
    بچه ها لطفا اسم شخصیت ها رو تا اینجا می نویسید؟
  • leftPublish
  • ۱۲:۵۶   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    زیباکده
    مهرنوش : 
    ای بابا! چه پیچیده شد! مگه محل کارشو بلد نیست! یعنی چجوری می شه؟
    بچه ها لطفا اسم شخصیت ها رو تا اینجا می نویسید؟
    زیباکده

    منظورت از آدرس محل کار چیه مهرنوش من نفهمیدم. کی آدر محل کارشو بلد نیست؟

    تا اینجا :

    رادمهر -> خودمون هستیم. اول شخص

    خورشید(تو تلگرام به دروغ گفته بود مرجان) -> همونی که دوستی اینترنتی داشتن بعد از اینکه رادمهر از دوست دخترش بعد از 5 سال جدا شده بود. برای اولین بار رفته بود ببینتش. خورشید دعوتش کرد به محل کارش و با یه چیزی بیهوشش کرد احتمالا.

    کیا -> برادر دوقلوی رادمهر. یعنی برادر دقلوی ما. 

    اتفاقات مهم :

    ما(رادمهر) به نظر یه آدم معمولیه اما شر و شوری داشته. با دوست دخترش به هم زده بعد از 5 سال. برای پر کردن جای خالیش با یه دختری اینترنتی دوست میشه. یه روز قرار میذاره و دختره که تو کار لوازم آرایش بوده و واردات داشته و شغلش به رادمهر شبیه بوده و رادمهر بیشتر از نظر شغلی تصمیم داشت ببینتش اما وقتی دید خیلی تحت تاثیرش قرار گرفت. اما دختره بیهوشش کرد و انگار فیلمی هم گرفته ازش و دنده ش هم شکسته شده. 

  • ۱۲:۵۷   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    بهزاد لابیکاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست
    خوب داستان اول رو چون بدون ژانر و هماهنگی شروع کردیم یه کم اینجا بیشتر در موردش صحبت کنیم که کلا کلاف سردرگم نشه هر کسی بکشتش به یه سمتی. از داستان های بعدی هم که باز هماهنگی ها رو بیشتر میکنیم.
  • ۱۴:۳۷   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    نوشان
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    اسم برادر دوقلوئه کیامهره هاااا
    من(رامهر) بهش میگه کیا
  • ۱۴:۳۹   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    زیباکده
    بهزاد لابی : 
    زیباکده
    مهرنوش : 
    ای بابا! چه پیچیده شد! مگه محل کارشو بلد نیست! یعنی چجوری می شه؟
    بچه ها لطفا اسم شخصیت ها رو تا اینجا می نویسید؟
    زیباکده

    منظورت از آدرس محل کار چیه مهرنوش من نفهمیدم. کی آدر محل کارشو بلد نیست؟

    تا اینجا :

    رادمهر -> خودمون هستیم. اول شخص

    خورشید(تو تلگرام به دروغ گفته بود مرجان) -> همونی که دوستی اینترنتی داشتن بعد از اینکه رادمهر از دوست دخترش بعد از 5 سال جدا شده بود. برای اولین بار رفته بود ببینتش. خورشید دعوتش کرد به محل کارش و با یه چیزی بیهوشش کرد احتمالا.

    کیا -> برادر دوقلوی رادمهر. یعنی برادر دقلوی ما. 

    اتفاقات مهم :

    ما(رادمهر) به نظر یه آدم معمولیه اما شر و شوری داشته. با دوست دخترش به هم زده بعد از 5 سال. برای پر کردن جای خالیش با یه دختری اینترنتی دوست میشه. یه روز قرار میذاره و دختره که تو کار لوازم آرایش بوده و واردات داشته و شغلش به رادمهر شبیه بوده و رادمهر بیشتر از نظر شغلی تصمیم داشت ببینتش اما وقتی دید خیلی تحت تاثیرش قرار گرفت. اما دختره بیهوشش کرد و انگار فیلمی هم گرفته ازش و دنده ش هم شکسته شده. 

    زیباکده

    آخه مگه پسره برای دیدن خورشید نرفت ساختمان تجاری محل کار خورشید که این بلا سرش اومد؟

  • ۱۴:۴۲   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    بهزاد چی بگیم مثلا؟ الان ژانر و استخون بندی داستان تا حد زیادی مشخص شده...من منتظر میشم تو و مهرنوش و نوشان یه دور بنویسید بعد می نویسم که خیلی تک روی نشه.
    شما هم خیلی لفتش ندید دیگه عمرا قد من سرتون شلوغ باشه...
  • ۱۴:۴۳   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    یکی به این سوال من جواب بده
  • ۱۴:۴۴   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست

    مهرنوش جون سلام
    اولین بار که قرار بود همدیگرو ببینن خورشید یه آدرسی بهش داد و ادعا کرد اونجا محل کارشه که الان معلوم شده دروغ گفته. اینا اولین بار بوده همدیگرو می دیدن مدت طولانی رابطه تلفن و چت و ... بوده

    ویرایش شده توسط فرک (Ferak) در تاریخ ۲۴/۲/۱۳۹۶   ۱۴:۴۶
  • ۱۴:۴۵   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    فرک (Ferak)کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|11222 |5529 پست
    مهرنوش فکر کنم هول هولکی خوندی یه بار با دقت بخون که اشتباه ننویسی
  • ۱۴:۴۸   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    آره من الان یکم سرم شلوغه و تمرکز ندارم، فردا اولین قسمت خودم رو می نویسم.
  • ۱۴:۵۰   ۱۳۹۶/۲/۲۴
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    ولی در کل فکر کنم اینکه اینهمه با هم چت کردند و قرار گذاشتند و هیچ ردی ار دختره نمونه یکم غیر منطقی هست، فکر کنم دختره پیدا بشه ولی با یه فیلم برای جلوگیری از شکایت منطقی تر باشه
    یه ایده ای به ذهنم رسیده فردا می نویسم
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان