خانه
38.9K

درد و دلی با خدا

  • ۱۱:۵۸   ۱۳۹۳/۳/۱۳
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13810 |7289 پست
    سخنان پير طريقت :

    خداوندا ، نام تو ما را جواز ، مهر تو ما را جهاز ، شناخت تو ما را امان ، و
    لطف تو ما را عيان . خداوندا ، ضعيفان را پناهي ، قاصدان را بر سر راهي ، و
    مومنان را گواهي ، چه عزيز است آنكس كه تو خواهي .

    دو گيتي در سر دوستي شد و دوستي در سر دوست ، اكنون نميتوانم
    گفت كه او است .

    خدايا ، از آنچه نخواستي چه آيد ؟ و آنرا كه نخواندي كي آيد ؟ ، نا كشته را
    از آب چيست ؟ و نابايسته را جواب چه ؟ تلخ را چه سود گرش آب خوش در
    جوار است ؟ و خار را چه حاصل كو را بوي گل در كنار است ؟ قسمتي رفته
    ، نفزوده و نه كاسته ، چه توان كرد ؟ داور اعلي چنين خواست . شيطان در
    افق بالا زيسته و هزاران عبادت ورزيده ، چه سود داشت كه نبود بايسته !

    خدايا ، آنروز كجا باز يابم كه تو مرا بودي و من نبودم ، تا باز به آنروز نرسم
    ميان آتش و دودم ، اگر به دو گيتي آنروز يابم ، من بر سودم ، و اگر بود تو
    خود را دريابم ، به نبود خود خشنودم .

    خدايا ، نه شناخت تو را توان ، نه ثناي تو را زبان ، نه درياي جلال و كبرياي
    تو را كران ، پس تو را مدح و ثنا چون توان ؟

    اي مهيمن اكرم ، اي محتجب معظم ، اي متجلي به كرم ، اي قسام پيش
    از لوح و قلم ، بادا كه روزي باز رهم از زحمت حوا و آدم ، آزاد شوم از بند
    وجود و عدم ، از دل بيرون كنم اين حسرت و ندم ، و با دوست بر آسايم يك
    دم و در مجلس انس قدح شادي نهاده دمادم .


    اي نزديكتر به ما از ما ، و مهربانتر از ما به ما ، نوازنده ما بي ما ، به كرم
    خويش نه به سزاي ما ، هر چه كرديم تاوان بر ما ، هر چه تو كردي باقي بر
    ما ، هر چه كردي به جاي ما ، بخود كردي نه براي ما .

    الهي ، آنكه تو را به صنايع شناخت ، بر سبب موقوف است و با واسطه راه
    دارد ، و آنكه تو را به صفات شناخت در خبر محبوس و محصور است و او كه
    تو را به اشارت شناخت ، صحبت را مطلوب است ، او كه ربوده تو است ، از
    خود معصوم است .
    ( اَلسًتُ برُبكُم ) كرامت خدا است ، و ( بلي ) نيكويي و احسان اوست كه
    داعي و مجيب هر دو يكي است و پرسنده و پاسخ گوينده خداوند است ،
    آنچنان كه خداوند بنده خود را خواند ، و او را به خود نيوشيد ، و گوش شنوا
    داد و خود جواب داد و به بنده جواب بخشيد .
    الهي ، خود را از همه بتو وابستم ، اگر بداري ترا پرستم ، و اگر نداري خود
    پرستم ، نوميدم مساز ، بگير دستم .
    الهي ، آنچه ما خود كِشتيم ، به بر ميار و آنچه تو ما را كشتي آفت ما از آن
    بازدار .
    الهي ، گل بهشت در چشم عارفان خار است ، جوينده ترا با بهشت چكار
    است ؟
    الهي ، دلي ده كه در كار تو جان بازيم و جاني ده كه كار آن جهان بسازيم .
    الهي ، نفسي ده كه حلقه بندگي تو گوش كند ، و جاني ده كه زهر حكمت
    تو نوش كند .
    الهي ، كاشكي عبدالله خاك بودي ، تا نامش از دفتر وجود پاك بودي .
    الهي ، اقرار كردم به مفلسي و هيچ كسي ، اي يگانه كه از هر چيز
    مقدسي ، چه شود اگر مفلسي را در نفس آخر به فرياد رسي ؟

    الهي ، آتش يافت با نور شناخت آميختي ، و از باغ وصال نسيم قرب
    برانگيختي ، به آتش دوستي آب گل سوختي ، تا ديده عارف را ديدار خود
    آموختي .
    توحيد نه همه آنست كه او را يگانه داني ، بلكه توحيد حقيقي آنست كه او
    را يگانه باشي و از غير او بيگانه ، آغاز عنايت آنست كه خداوند بندگان را
    قصدي و نيتي غيبي دهد تا ايشانرا از جهان باز برد و در دلشان نوري تابان
    افكند ، تا از جهانيان باز برد و چون منفرد و تنها شود ، آنگاه وصال را شايد ...
    الهي ، تا آموختن را آموختم ، آموخته را جمله بسوختم ، اندوخته را
    برانداختم ، و انداخته را بياندوختم ، نيست را بفروختم تا هست بيافروختم ،
    خدايا تا يگانه بشناختم ، در آرزوي شادي بگداختم ، كي باشد كه گويم
    پيمانه بيانداختم ، از علايق واپرداختم و بود خويش جمله در باختم .

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان