خانه
38.9K

درد و دلی با خدا

  • ۱۲:۰۰   ۱۳۹۳/۳/۱۳
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13810 |7289 پست
    گفت و گو هاي كودكانه با خدا

    خداي عزيز !
    به جاي اينكه بگذاري مردم بميرند و مجبور باشي آدماي جديد بيافريني ، چرا كساني را كه هستند ، حفظ نمي كني ؟
    امي
    خداي عزيز !
    شايد هابيل و قابيل همديگر را نمي كشتند اگر هر كدام يك اتاق جداگانه داشتند در مورد من و برادرم كه مؤثر بوده .
    لاري
    خداي عزيز !
    اگر يكشنبه ، مرا توي كليسا تماشا كني ، كفش هاي جديدم رو بهت نشون مي دم .
    ميگي
    خداي عزيز !
    شرط مي بندم خيلي برات سخت است كه همه آدمهاي روي زمين رو دوست داشته باشي . فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولي من هرگز نمي توانم همچين كاري كنم .
    نان
    خداي عزيز !
    در مدرسه به ما گفته اند كه تو چكار مي كني ، اگر تو بري تعطيلات ، چه كسي كارهايت را انجام مي دهد ؟
    جين
    خداي عزيز !
    آيا تو واقعاً نامرئي هستي يا اين فقط يك كلك است ؟
    لوسي
    خداي عزيز !
    اين حقيقت داره اگر بابام از همان حرفهاي زشتي كه تو بازي بولينگ ميزند، تو خانه هم استفاده كند ، به بهشت نمي رود؟
    آنيتا
    خداي عزيز !
    آيا تو وافعاً مي خواستي زرافه اين طوري باشه يا اينكه اين يك اتفاق بود؟
    نورما
    خداي عزيز !
    چه كسي دور كشورها خط مي كشد ؟
    جان
    خداي عزيز !
    من به عروسي رفتم و آنها تو كليسا همديگر را بوسيدند . اين از نظر تو اشكالي نداره ؟
    نيل
    خداي عزيز !
    آيا تو واقعاً منظورت اين بوده كه (( نسبت به ديگران همانطور رفتار كن كه آنها نسبت به تو رفتار مي كنند ؟ )) اگر اين طور باشد ، من بايد حساب برادرم را برسم .
    دارلا
    خداي عزيز !
    به خاطر برادر كوچولويم از تو متشكرم ، اما چيزي كه من به خاطرش دعا كرده بودم ، يك توله سگ بود .
    جويس
    خداي عزيز !
    وقتي تمام تعطيلات باران باريد ، پدرم خيلي عصباني شد . او چيزهايي درباره ات گفت كه از آدمها انتظار نمي رود بگويند . به هر حال ، اميدوارم به او صدمه اي نزني .
    دوست تو اما نمي خواهم اسمم رو بگم
    خداي عزيز !
    لطفاً برام يه اسب كوچولو بفرست . من فبلاً هيچ چيز او تو نخواسته بودم مي تواني درباره اش پرس و جو كني .
    بروس
    خداي عزيز !
    برادر من يك موش صحرايي است . تو بايد به اون دم هم مي دادي ها ! ها !
    دني
    خداي عزيز !
    فكر مي كنم منگنه يكي از بهترين اختراعاتت باشد .
    روث
    خداي عزيز !
    من هميشه در فكر تو هستم حتي وقتي كه دعا نمي كنم .
    اليوت
    خداي عزيز !
    از همه كساني كه براي تو كار مي كنند ، من نوح و داود را بيشتر دوست دارم .
    راب
    خداي عزيز !
    من دوست دارم شبيه آن مردي كه در انجيل بود ، 900 سال زندگي كنم .
    با عشق كريس
    خداي عزيز !
    ما خوانده ايم كه توماس اديسون نور را اختراع كرد . اما تو كلاس هاي ديني يكشنبه ها به ما گفتند تو اين كار رو كردي . بنابراين شرط مي بندم او فكر تو را دزديده .
    با احترام دونا
    خداي عزيز !
    آدم هاي بد به نوح خنديدند تو احمقي چون روي زمين خشك كشتي مي سازي اما اون زرنگ بود . چون تو رو فراموش نكرد . من هم اگر جاي اون بودم همين كارو مي كردم .
    ادي
    خداي عزيز !
    لازم نيست نگران من باشي . من هميشه دو طرف خيابان را نگاه مي كنم .
    دين
    خداي عزيز !
    فكر نمي كنم هيچ كس مي توانست خدايي بهتر از تو باشد . مي خوام اينو بدوني كه اين حرفو به خاطر اينكه الان تو خدايي ، نمي زنم .
    چارلز
    خداي عزيز !
    هيچ فكر نمي كردم نارنجي و بنفش به هم بيان . تا وقتي كه غروب خورشيدي رو كه روز سه شنبه ساخته بودي ، ديدم ، معركه بود .
    اجين

    خدای عزیز
    اکنون که برای تو مینویسم دیگر ان کودک سالها پیش نیستم.ان زمان به زیبایی های بسیاری میاندیشیدم.به همه انچه که در اطرافم بود.برایم کوچکترین چیزها زیبا بود :با لبخندی شاد میشدم با عروسکی در اسمان پرواز میکردم.قصه های مادر بزرگم شیرین ترین حکایت های زندگی برایم بود.به پارک که میرفتم گویی وارد بهشت تو شده بودم.وقتی مادرم غذای مورد علاقه ام را میپخت انگار دنیا را بهم میدادند.وقتی نگاههای ر مهر مامان و بابا را میدیدم وقتی حس میکردم همه دوستم دارند.توجه همه را جلب میکردم.وقتی یه کلمه میگفتم و بابا شروع میکرد به قربون صدقه رفتن و......
    انروزها شاید نگاهم محدود به همین چیزها بود ولی در عمق همه انها فقط تو را میدیدم.چون ته دلم میگفتم خدایا میدونم همش از توه.شادی تو قلبم فقط تو را صدا میکرد.هر هدیه ای که میرسید میدونستم که از طرف توست.تو ای خدای مهربونم.
    اما الان دیگه بزرگ شدم کودک دیروز نیست اما.........
    حسرت کودکی ام هنوز با منه.چون انموقع تو را تو همه وجودم حس میکردم و حالا حس میکنم از تو دور شدم.ان موقع هر وقت دعا میکردم خیلی چیزها بود که ازت میخواستم:اون عروسک قشنگه که تو ویترین مغازه جلوی خونه مون بود یه دوچرخه یه کتاب که توش پر عکس باشه یه اتاق پر از اسباب بازی یه جشن تولد با شکوه با حضور همه دوستام...تو همه اینا اسم تو نبود ولی تو تو همه انها بودی .میدونستم که هر چی دارم تو بهم دادی هر چی بهم میدی از لطفته.تو تو همه زندگی ام حضور داشتی .لحظه لحظه باهام بودی حتی اگه بلد نبودم درست تو را صدا کنم درست عبادتت کنم درست شکرت کنم
    اما امروز حس میکنم تو این دنیا خیلی چیزها دارم ولی تو را ندارم.من میخوام وجودم فقط تو باشی.میخوام فقط به تو فکر کنم.فقط تو تو قلبم باشی .خدایا من فقط تو را میخوام
    خدایا من همون کودک دیروزم که تو را گم کرده ام.ولی این دوری خیلی عذابم میده.میشه کمکم کنی پیدات کنم.از بیراهه ها خسته شدم.خدایا نورت را در قلبم روشن کن تا دیگه راه را گم نکنم.من بدون تو هیچم.هویتی ندارم.من فقط تو را میخوام
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان