خانه
353K

سریال فاطمه گل Fatmagülün Suçu

  • ۱۵:۵۱   ۱۳۹۳/۱۰/۲۱
    avatar
    چهار ستاره ⋆⋆⋆⋆|3627 |4913 پست
    خلاصه قسمت ۸۸ سریال ‫‏فاطما گل‬



    بالٔخره روز دادگاه فرا میرسه . کادیر قبل از مراجعه به دادگاه توی اتاق هتل با فاطما گل صحبت میکنه و ازش میخواد به خاطر شرایط بدی که ممکنه براش اتفاق بیوفته همراهشون نیاد اما فاطما گل خیلی مصمم و با جسارت خاصی میگه :

    میام . از رو به رو شدن با اونا نمیترسم ، میامو درست توی چشماشون نگاه میکنم !



    همزمان مقدس به همراه صالح میرن سمت فرودگاه تا بتونه با اولین پرواز خودشو به ازمیر برسونه ..



    هر سه مجرم سوار بر ماشین میرن سمت دادگاه تا ببینن چه سرنوشتی براشون قراره رقم بخوره !



    با رسیدن فاطما گل جلوی در دادگاه با استرسی داره رنگش پریده و حال خوشی نداره که همزمان با کثیف ترین موجود زندگیش یعنی مصطفی رو به رو میشه . کریم با دیدنش از دور فریاد میکشه که :

    اومدی پست فطرت ؟؟؟ تلافیه تموم اون پست فطرتیاتو سرت در میارم !



    هر دو میرن سمت سالن دادگاه اما نمیدونن که اینبار مصطفی چه نقشه ای براشون کشیده ..

    با وارد شدن کریم توی سالن اولین کسایی که میبینه وورال ، سلیم و اردوانه !

    پشت سرش فاطما گل با حال بد و مظلومیت همیشگی خودش در حال رفتن که با نگاه خونواده های مجرمین که روی صندلی نشستند رو به رو میشه و با خودش میگه :

    زانوام میلرزه . تمام بدتم بی حس شده ، ماه هاست منتظر این روزم . صبورانه انتظار کشیدم ، حالا وقت تسویه حسابه . وقتشه جلوی کسایی وایسم که زندگیمو ازم گرفتن ! چرا با نفرت نگام میکنین ؟ چرا ؟ چون بهتون سر خم نکردم ؟ چون مغلوبتون نشدم ؟ چون زندگی که برام در نظر گرفته بودینو قبول نکردم ؟ انتظار دارین سرمو بندازم پایینو از جلوتون رد شم ؟ اونی که باید سرشو بندازه پایین من نیستم . اینو شما هم میدونین برای همین از دستم عصبانی هستین . شما برای اینکه وجدانای کثیفتونو پاک کنین سعی کردین منو بی آبرو کنین ! به خاطر منافع خودتون از شرافتتون گذشتین ..



    نگاه سنگین یاشاران ها هم این دختر رو از پا در نمیاره . جوری بهش خیره شدند که انگار این به پسرای اونا تجاوز کرده اما به وقتش زمان تجاوز فاطما گل به روح ، احساس و زندگی تک تک این آدما هم میرسه !



    همگی دونه دونه وارد سالن میشن . فاطما گل یه بار دیگه با دیدن این سه نفر یاد جیغای خودشو پستی اونا میوفته و نمیتونه اون لحظه ها رو فراموش کنه !! برای همین باز با خودش حرف میزنه و میگه :

    شما با بدترین خشونت ممکن بدترین خیانتو در حقم کردین . زندگی منو با رذالت خودتون آلوده کردین ، زندگی کسی که نمیشناختینو با وحشی گری زیرو رو کردین حالا تو چشمام نگاه کنینو دروغاتونو بگید !! خدایا کمکم کن زانوام نلرزه ، کمکم کن تا آخر این دادگاه طاقت بیارم . دوباره منو جلوی اینا درمونده نکن ..



    بالأخره قاضی از راه میرسه همه بعنوان ادای احترام از جا بلند میشن . قاضی کار خودشو شروع میکنه برای ثبت هویت مجرمین از تک تکشون اسماشونو سوال میکنه و اولین نفر کریم هستش !



    بعد از قرائت پرونده قاضی از منیر میخواد تا اگر حرفی داره بزنه و منیر که توی حرومزادگی حرف اولو میزنه میگه :

    شاکی پرونده با ادعایی که میون انداخته از حساسیت موکلینم و خانواده بسیار محترمشون سوء استفاده کرده و صرفاً برای کسب منافع مالی این تهمت رو بهشون وارد کرده . موکلین من برای اینکه فاطما گل ایلگازو از وضعیتی که به خاطر رفتارهای خلاف عرف و اصول اخلاقی جامعه گرفتارش شده بود ( یعنی علناً تهمت فاحشگی بهش میزنه ) نجات بدن دست یاری به سمتش دراز کردن ولی در قبال این محبت در جایگاه متهم قرار گرفتن . شاکی که در کمال خونسردی اقدام به فریب نامزد سابق و شوهر فعلیش کریم ایلگاز کرده بود به همراه نزدیکانش از طریق اخاذی سعی در گرفتن پول از موکلین و خونوادشون داشته ..



    حرفای دروغه منیر تموم نشده که فاطما گل با شنیدن این اراجیف از حال میره و غش میکنه . بعد از لحظاتی با کمک کادیر به خودش میادو ترجیه میده سر جاش بمونه !



    منیر به بیناموس بازی خودش ادامه میده و با دیدن این حال فاطما گل میگه :

    بعد از این نمایش که برای تحت تأثیر قرار دادن دادگاه بود میتونم ادامه بدم ؟ .. کریم ( با عصبانیت ) : تو چی داری میگی ؟ تو نمایش میدی .. قاضی : ساکت شو وگرنه اخراج میشی !!



    قاضی بعد از شنیدن خزعلات منیر خطاب به کادیر میگه اگر صحبتی دارید بفرمایید !

    کادیر :

    قربان مسلمه که متهمین از راه انکار وارد میشن . همکارم موقع دفاع از موکلینش که یه نسبت فامیلی هم با ایشون دارن به حقوق شخصی موکلم حمله میکنن . ما تمام ادعاهای ایشونو رد میکنیم و روی ادعایی که توی شکایتنامه اومده اصرار داریم قربان !!



    و بالأخره زمان اظهارات متهمین میشه و اولین نفر اردوانه !

    قاضی : متهم اردوان یاشاران ، اتهاماتی که بهت وارده رو شنیدی . چه حرفی داری ؟ .. اردوان : قطعاً نمیپذیرم جناب قاضی . تهمت میزنن ، شبی که ادعا میکنن اون حادثه اتفاق افتاده مراسم نامزدی پسر عموم بود حتی از خونه بیرونم نرفتم !



    بعد از دروغای اردوان نوبت میرسه به پست فطرت بازی سلیم . منتها سلیم با ترسی که وجودشو گرفته از دروغایی که میگه ادامه میده :

    تمام شب به مهمونا رسیده بودم . خیلی خسته شده بودم بعد خوابیدم نوشیدنیم خورده بودم ! تمام خونواده و خدمتکارا هم شاهدن . بعد صبح کریم اومد .. قاضی : آروم باش . چرا گریه میکنی ؟



    سلیم با نگاه وحشت زده به فاطما گل و اشکی که توی چشماش جمع شده ادامه میده :

    چون بی گناهم . چون هرگز چنین اتفاقی نیوفتاده . به خاطر این تهمت زندگی من تباه شد !



    فاطما گل که دیگه کنترلشو از دست میده از سر جاش بلند میشه ، با اوج عصبانیت تُف پرت میکنه سمت سلیمو میگه :

    خدا لعنتت کنه .. قاضی : بشین سر جات .. کادیر : بشین .. فاطمه : پست فطرت دروغ میگه .. قاضی : اگه به دادگاه احترام نمیذاری برو بیرون !!



    و نوبت میرسه به اصلی ترین متهم یعنی وورال !

    قاضی : وورال ناملی . ازت سوال کردم میخوای جواب بدی ؟ .. منیر : قربان وضعیت سلامتی موکلم .. قاضی : این مسئله مانع جواب دادنش نمیشه . اتهاماتی که بهت وارد شدو شنیدی حالا بگو ببینم چه جوابی داری ؟!ً



    نگاه وحشت زده وورال به چشمای معصوم فاطما گل گره میخوره و میبینه که با چه نگاه ملتمسانه ای انتظار شنیدن حقیقتو ازش داره و در کمال تعجب جمع وورال میگه :

    قربان !! من .. من بی گناهم !!! باورم نمیشه همچین نمایشیو راه انداختن .. کریم : خدا لعنتت کنه .. قاضی : خودتو کنترل کن .. کریم : آقای قاضی جلوی من گریه کرد ، جلوی فاطما گل گریه کردو معذرت خواست حالا هم اینطوری میگه .. قاضی : بشین سر جات ، وورال قبول میکنی یا نه ؟ .. وورال : هرگز قبول نمیکنم !



    دیگه نوبت میرسه به اظهارات کریم و قاضی چیزی جز حقیقت نمیشنوه که کریم میگه :

    جناب قاضی من به خاطر اینکه اونجا بودمو جلوشونو نگرفتم گناهکارم ..



    بعد از کریم ، نوبت میرسه به مریم . سپس راحمی و پشت سرش امره وارد میشنو اظهاراتشونو میدن و بعد از همه اینها رشات یاشاران وارد سال میشه پس از اون پریهان و بعد از اون هم حیلمیه ، لمان و شمسی و آسو و جالبه که تک تک این افراد کلامی جز دروغ به زبون نمیارن !



    اما آخرین نفر مهم ترین شخصه که وارد سالن میشه . قاضی شاهدو صدا میزنه و میگه :

    مصطفی نالچالی . چه نسبتی با یاشارانا دارین ؟ .. مصطفی : تو شرکت یاشارانا کار میکنم .. کادیر : تازه مشغول شده و به خاطر دروغاش جایزه گرفته .. قاضی : نامزد سابق شاکی بودین . درسته ؟ .. مصطفی : بله جناب قاضی .. قاضی : شهادت شما با بقیه فرق داره . باید سوگند بخوری !



    ( یه نکته فوق العاده ضعیف این سکانس همین مسوله اس . توی دادگاه این چنینی تک تک شاهدین باید سوگند بخورن و اینجا فقط مصطفی سوگند میخوره . و اینکه وقتی مصطفی توی اظهارات اولیه دروغ گفته باعث انحراف دادستان توی روند کاری پرونده شده پس قاعدتاً باید مجازات بشه که این مسئله هم به سادگی ازش رد میشن )



    قاضی ادامه میده و میگه :

    اگه چیزی جز حقیقت بگی مجازات میشی . پس هرچی که میگم تکرار کن . در پیشگاه دادگاه سوگند میخورم حرفی جز حقیقت بر زبان نیاورم . حالا توضیح بده . در مورد حادثه چی میدونی ؟!



    و اینجاس که مصطفی بعد از سوگند یاد کردن در بُهت زدگی حضار میگه :

    جناب قاضی من در مورد حادثه هیچی نمیدونم . اظهارات قبلیمو که توی پرونده هست رد میکنم !! فاطما گل در طول دوران نامزدیمون بهم خیانت نکرده قربان . قرار بود اون شب نزدیکای صبح برم ماهیگیری . فاطما گل گفته بود برای بدرقم میاد ولی نیومد اما دلیل نیومدنشو بعداً فهمیدم به من گفتن تقصیر کریم ایلگاز بوده . حرفای فاطما گلو گوش نکردم ، بهش پشت کردمو رفتم . این که پای سلیم یاشاران ، اردوان یاشاران و وورال ناملی تو این کارنو کریم بهم گفت . من فقط میدونم فاطما گل دروغ نمیگه قربان !! همین ..



    بعد از این اتفاق مقداری خیال فاطما گل و ایلگازها راحت میشه اما قصد مصطفی از این کار مشخصه . میخواد با این حرکت خودشو پیش فاطما گل عزیز کنه و با خودش فکر میکنه که از این راه میتونه دوباره به دستش بیاره . قاضی برای نتیجه دادگاه سی دقیقه زمان استراحت میده و توی همین فاصله مقدس خودشو بلافاصله میرسونه به دادگاه . میخواد وارد سالن بشه که قاضی میگه :

    شور انجام شد !!!


    سریال فاطمه گل Fatmagülün Suçu
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان