خانه
352K

سریال فاطمه گل Fatmagülün Suçu

  • ۱۳:۴۰   ۱۳۹۴/۱/۴
    avatar
    چهار ستاره ⋆⋆⋆⋆|3627 |4913 پست
    خلاصه قسمت ۱۴۹ سریال ‫فاطما گل



    ‍آخر شب در عین ناباوری جلوی چشمای کریم و اشکای راحمی ماشین داغون یاشاران ها از توی دریا بیرون کشیده میشه اما فعلاً هنوز جسدی پیدا نشده . وسایل فاطما گل رو به کریم نشون میدن برای مشخص شدن حقیقت بعد از تأیید مریم و کادیر مأمور پلیس خطاب به همه خیلی منطقی میگه :

    دنده رو خلاص بود . ماشینی که سرعتش زیاده برای چی باید بذارنش رو خلاص ؟ رد لاستیکا هم نشون میده ماشین سرعت زیادی نداشته ، ممکنه ماشینو خلاص کرده باشه و به سمت پرتگاه هل داده باشه و برای اینکه فکر کنیم مُردن وسایلشو گذاشته تو ماشین . به جستجو ادامه میدیم ولی با توجه به تجربیاتم میگم هیچکسی تو ماشین نبوده .. فخرالدین : رد ماشین دیگه ای نبوده با چی ممکنه از اینجا رفته باشه ؟ وقتی این همه پلیس این دورو براس یعنی تو همین محدوده اس نمیتونه دور شده باشه !



    توی اداره پلیس شرایط به گونه دیگه ای پیش میره . آسو بی حال توی اتاقه که یهو سامی از راه میرسه . اتفاقات افتاده رو برای هاجر تعریف میکنه و میگه که ماشینو یه جایی دورو بر ریوا پیدا کردن همین حرف کافیه که هاجر به خودش بیادو یاد روزی بیوفته که مصطفی از پیش یاشاران ها اومد به خونه بهش گفته بود که برده بودنش به یه کارخونه کفش سازی ! بعد از یادآوری هاجر گوشیو برمیداره شماره کریمو میگیره بهش میگه که میدونه مصطفی فاطما گلو کجا برده . بدون اینکه جلوی پلیسا تابلو بازی در بیاره از ماشین پیاده میشه و خودش به تنهایی میره سر وفت مصطفی اما این آخر ماجرا نیست چون موقع پیاده شدنش فخرالدین میبینه کریم داره به تنهایی ادامه راهو میره . مصطفی برای عذاب دادن کریم فاطما گلو تنها میذاره و میره از طرف مقابل کریم هم هر لحظه داره مسیرو اشتباه تر میره . میرسه به یه انبار چوب . از صاحب اونجا آدرس کارخونه قدیمی رو میپرسه و متوجه میشه راهو اشتباه اومده بالأخره وقتی راهو میفهمه میخواد راهی بشه که یهو چشمش میوفته به تبر صاحب چوب بُری ..



    مصطفی هم خودشو میرسونه به یه باج تلفن ، شماره کریمو میگیره همزمان کریم از یه ماشین که باهاش راهی شده پیاده میشه و بعد از لحظاتی گوشیو برمیداره و جواب میده و میگه :

    کجایی پست فطرت ؟ فاطما گل کجاس ؟ اگه بلایی سرش آورده باشی با دستای خودم میکُشمت . خفت میکنم مرتیکه !



    مصطفی در حال تهدید کردن کریمه که صدای آمبولانس هم به گوشش از پای تلفن میرسه و هم صدا رو از نزدیکی خودش میشوه توجهشو جلب میکنه و میفهمه که مصطفی خیلی بهش نزدیک برای همین بدون گفتن کلام اضافی گوشیو قطع میکنه و میدوء سمت صدا . میرسه به انبار کفشسازی و فریاد فاطما گل ، کریم فضا رو میگیره . با شنیدن صداش فاطما گل هم جیغ میکشه و صداش میکنه . بالأخره توی بغل هم آروم میگیرن و فاطما گل میزنه زیر گریه . کریم آرومش میکنه و با باز کردن دستاش سعی میکنن فرار کنن . موقع پایین رفتن مصطفی که با عجله خودشو رسونده به محل میبینتشون برای همین بدون وقفه به سمت هر دو شلیک میکنه اما کریم و فاطما گل پشت ستون قایم میشن . حواس مصطفی پرت فاطما گله که کریم از اینطرف ستونارو دور میزنه و بالأخره میرسه بالای سر مصطفی و حالا دیگه وقته یه تصویه حساب اساسیه ، مصطفی در نهایت پستی باز شلیک میکنه اما کریم تبری رو که با خودش برداشته بود با نهایت قدرت پرت میکنه سمت دست مصطفی و بدجوری زخمیش میکنه ، اسلحه مصطفی که میوفته کریم حمله میکنه سمتش . تا جایی که میخوره اون سیلی که فاطما گل خورده بودو بدجوری تلافی میکنه . خون از دکو دهن مصطفی راه گرفته که کریم زنجیری که از سقف آویزون شده میندازه دور گردن مصطفی و شروع میکنه به خفه کردنش . بعد از لحظاتی مصطفی با ضربه زدن به جای زخم کریم شروع میکنه به زدنش . کریم که میوفته زمین تبرو برمیداره و میخواد کریمو بزنه که فاطما گل اسلحه رو از روی زمین برمیداره و میگیره سمت مصطفی و میگه " ولش کن وگرنه میزنم " . دست مصطفی که میره بالا واسه زدن کریم یه نفر از بی وقفه به سمت مصطفی شلیک میکنه و اون کسی نیست جز فخرالدین پدر کریم . کریم مصطفی رو از روی خودش پس میزنه ، میره سمت فاطما گل که مصطفی اسلحه رو از روی زمین برمیداره و به سمت فخرالدین شلیک میکنه . دست فخرالدین بدجوری آسیب میبینه با دیدن این صحنه کریم دوباره میره سر وقت شروع میکنه به زدنش . دوباره مصطفی میخوره زمین و اینبار اونه که تبرو به سمت دست کریم پرت میکنه و باعث زخمی شدنش میشه . با رسیدن کادیر و پلیسا مصطفی که بدجوری زخمی شده اسلحه رو برمیداره و با عجله محلو از ترس ترک میکنه ..



    با گذشت زمان آمبولانس از راه میرسه . شروع میکنه به مداوای کریم و پدرش و اولین ابراز احساس واقعی کریم به پدر رُخ میده و با فشار دادن شونه اش ازش تشکر میکنه !


    سریال فاطمه گل Fatmagülün Suçu
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان