د پ : داشتم واسه امتحان میان ترم توو خونه تقلب مینوشتم...یهو دیدم مامانم بالا سَرمه...اومد تقلب رو پاره کرد..مونده بود چی بگه.......گفت: ما تو این خونه نماز میخونیم