خانه
عضویت
ورود
صفحه اصلی
تبادل نظر
تالار اصلی
مدیریت تالار
قوانین و مقررات تالارهای گفتگو
نقطه نظرها، پيشنهادات و سوالات
راهنمای تالار
تبادل نظر آزاد
عمومی
گــــــــــوناگون
جشن، مهمانی ها و ملزومات
فروشگاه
محله گردی در تهران
مناسبت ها
وبلاگ
تعطیلات گردی و وقت گذرانی
زیبایی و سلامت
پوست و مو
زیبایی
آرایش
پزشکی
تغذیه
تناسب اندام
سبک زندگی
سبک زندگی
تناسب و زیبایی
مد و لباس
خانه و دکوراسیون
موفقیت و شادکامی
آشپزی و شیرینی پزی
انواع غذا
دسر و نوشیدنی
همه چیز در مورد عروسی و نامزدی
عمل زیبایی
زیبایی روح
برندها
خانواده
ازدواج
همسرداری
بارداری و زایمان
فرزندان
روانشناسی
زناشویی
ورزش
اخبار ورزش بانوان
چهره ها و قهرمانان ورزش بانوان
رشته های ورزشی
باشگاه های ورزشی
فدراسیونها، هیات ها و انجمنها
ورزش های محلی
ورزش کودکان و نوجوانان
سایر
فرهنگ و هنر
نمایشگاه و گالری
سینما ، تئاتر و تلویزیون
هنر
موسیقی
کتاب و مجله
سرگرمی
عکس روز
فال و شخصیت شناسی
اخبار روزانه
بازی
تکنولوژی های روز
مقالات
گروه مقالات
سلامت
پوست و مو
زیبایی
آرایش
اخبار پزشکی
ورزش
تغذیه
تناسب اندام
جراحیهای زیبایی
خانواده
ازدواج
همسرداری
بارداری و زایمان
فرزندان
روانشناسی
زناشویی
سرگرمی
فال روزانه و هفتگی
عمومی
سفر و گردشگری
تکنولوژی های روز
سبک زندگی
تناسب و زیبایی
مد و لباس
خانه و دکوراسیون
موفقیت و شادکامی
آشپزی و شیرینی پزی
نوشیدنی
عروس
فرهنگ و هنر
سینما، تئاتر و تلویزیون
هنر
موسیقی
برندهای زیبا
تماس با ما
تالار گفتگو
مقالات
کاربر
ثبت نام
مرا به خاطر بسپار
کلمه عبورم را فراموش کرده ام!
زیباکده
فرهنگ و هنر
سینما ، تئاتر و تلویزیون
39K
سریال عمر گل لاله را با ما دنبال کنید lale devri
جدیدترین مطالب این تاپیک (کلیک کنید)
۱۱:۴۴ ۱۳۹۱/۱۰/۲۰
pari i
کاربر فعال
|
58
|
271 پست
خلاصه
قسمت 94
:
یشیم رفت پیش توپراک و کلی طعنه بهش زدو بهش گفت که
باید بعد طلاق از این شهر بره ولی توپراک قبول نکرد و گفت همه چی رو قبول کردم ولی
از اینجا نمیرم
.
ریحان رفت پیش نجیب خان و بهش گفت یکی توی شرکت هست
که اجه رو دوست داره ومرد خوبی
ه اگه بشه کاری کنید که با هم ازدواج کنن خوب میشه واجه هم دست
از سر اون مرد برمیداره.نجیب خان هم استقبال کرد و گفت ار ه اون مردو میشناسم
پیشنهاد خوبی کردی
.
چنار هم با دوستش که سپرده
بود براش خونه گیر بیاره رفتن و یه خونه رو دیدن و چنار هم پسندید و قرار شد بره
اونجا زندگی کنه
.
ریحان اونکارمند و برد پیش
نجیب خان اونم باهاش صحبت کرد و قرار شد بره خواستگاری اجه.از اونور مهمت هرچی
دنبال اجه میگشت پیداش نمیکرد
!
وکیلی که یشیم برای توپراک
پیدا کرده بود و همون وکیل ماهر زمرد خانوم هم بود رفت پیش چنار و بهش گفت که باید
در ابتدای کار خونه ای که توپراک توشه و 5 میلیون دلار پول به توپراک بده !چنار هم تعجب کرد و گفت محال که این خواسته توپراک باشه پس ته توی کارو دراورد و فهمید که
یشیم واسش وکیل گرفته و روح توپراک از این پیشنهاد ها خبر نداره
.
توپراک هم رفت دنبال کار
ولی نه مدرک درست حسابی داشت نه مهارتی کار هم گیرش نیومد
.
چنار هم با توپ پر رفت پیش یشیم و بهش گفت چرا واسه توپراک وکیل گرفتی ؟چرا زندگیمو خراب میکنی؟یشیم هم در جوابش گفت تو ادم بی مسیولیتی هستی حتی به لاله دخترت کم توجهی این بچه که تو شکم من مال توه ولی توجهی نمیکنی خلاصه رفت رو مخش.چنار هم تحت تاثیر قرار گرفت و دست یشیم و بوسید و گفت همه چیرو درست میکنم یشیم هم به خیالش میخواد باهاش اشتی کنه با ذوق رفت و واسه زمرد تعریف کرد
.
چنار به دوستش زنگ زد و گفت که دیگه اون خونه رو نمیخواد و بعد هم رفت پیش وکیل توپراک و بهش پیشنهاد داد که اگه جلسه دادگاه رو عقب بندازه و کاری کنه که اون و توپراک از هم جدا نشن و در اصل توی دادگاه بازنده بشه تمام کارهای حقوقی شرکت ایلگاز رو به اون میده و
.....
ویرایش شده توسط pari i در تاریخ ۲۰/۱۰/۱۳۹۱ ۱۱:۴۸
لینک مستقیم
گزارش تخلف
برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت
ثبت نام
کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛
(Log In)
کنید.
موضوع قبل
زیربخش
سینما ، تئاتر و تلویزیون
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
×
ویرایش پست پیشرفته
تبلیغات