۱۴:۵۵ ۱۳۹۳/۸/۲۸
یوما جان ..باهات موافقم ... توبه کردن و هدایت شدن به راه راست یه موهبت هست که نصیب هر کسی نمیشه ... خیلی خوبه آدم اینقدر دلش بزرگ باشه بتونه قید یه سری تعلقات خاطری که داشته رو بزنه و راه جدیدی رو انتخاب کنه ... همچین کسی ستودنی هست و باید براش خیلی احترام قائل شد ...
توی به خانه بر میگردیم و سیمای خانواده یه خانمی مربی خیاطی هستن به نام خانم عمرانی ... خیلی خانم دوست داشتنی هست ..ایشون قبل از سفر مکه شون مانتو میپوشید اما بعد از مکه چادری شد و همیشه اموزششاش رو با چادر انجام میده .. ولی این تغییرش اینقدر موقر و با آرامش بود که هیچ کس به خودش اجازه توهین نداد ...
این خانم هم میتونست همینطور عمل کنه ... تو اگر نیتت حفظ حجاب و عمل به دین خداست افرین بر تو ..اما اینقدر دار دار نداره که همه بدانید و آگاه باشید که من چادر سرم کردم ...
خیلی افرادی رو میشناسم که کارهای خیری میکنن که ادم باورش نمیشه عجب دلی دارن اما دوست ندارن کسی بفهمه که اینا چیکار میکنن و معتقدن کار خیر وقتی خیره که بین خودت و خدات باشه ... به نظرم اینکه بخای انگشترت رو جلو دوربین برای حراج بدی یه کم نمایش قاطی اش هست .. یه کم اینکه همه ببینین من چیکار میکنم قاطی اش هست ...
میشناسم کسی رو که وضعیت مالی خیلی عالی نداره ..متوسط و حتی کمی پایین تر از متوسط ... اما اینقدر دلش بزرگه که وقتی فهمید پای همسر کارگری که تو خونه خواهرش کار میکنه شکسته و اوضاع مال شون خرابه چون شوهرش تازه عمل قلب هم کرده هرچقدر کم ولی 100 تومن برداشت و با کمی گوشت و مرغ برد خونه اون طرف .. حتی نگفت این گوشتها رو خودش خریده تا اونا خجالت نکشن گفتن اینا رو یکی قربونی کرده این سهم شماست ... به نظرم این کار خیره ..این اجر داره
