بعضي صبح ها ...
بايد فقط يك ليوان چاي براي خودت بريزي
و كنار پنجره بشيني
و قُلُپ قُلُپ از دوست داشتنت بخوري
و برايش دعا كني
امروز موفق تر شود
تا ثابت شود كسي كه پشتش است تويي ...
دعا كني
امروز بيشتر بخندد
و زندگي براي هر دويتان جاي بهتري شود !
بعضي صبح ها را بايد با دوست داشتن شروع كني ...
دوست داشتن كسي كه كنارت نيست
كه اگر بود ،
در چهارخانه ي پيراهنش زنداني نمي شدي !
بعضي صبح ها بايد وفادار بماني
به خاطراتي كه نداري
به حرمت لحظه هايي كه دلت براي داشتنشان ،
تالاپ تولوپ مي كند ...
بعضي صبح ها بيدار مي شوي
كه عشق يادت نرود ...
اگر غير از اين بود
همين صبح بي رنگ و رو
مگر ارزش بيدار شدن را داشت ؟!