بهزاد لابی :
ههه پس اعتراف کردی که الان نوبت حسودی و افسردگی خودته که از غم نبودِ دستِ نوازشگرِ گرمی و سایه ای بر بالای سرت، زانوی غم بغل گرفتی؟ حالا تا چند روز دیگه که بخواد نوبت من بشه ازین فرج تا اون فرج ستونه!
من راستش این سریال رو ندیدم، اما نه فکر نکنم. آخه قبله عالم همتا ندارد.
دیبا کچل به جای اینکارا برو تو کوچه تون اولین پسری رو که دیدی بهش بگو یا میای منو میگیری یا جیغ میزنم
من گفتم تو فکر کن
اصلنم غمگین نیستم چرا باشم؟بیکارم ..
پس منتظر از این ستون تا اون ستون فرج هستیم ببینیم کی راضی میشه برات کادو بخره 🤔
حواست باشه چی مینویسی