بهزاد لابی :
نوشان :
هموووون
من که نمیتونم. رو من حساب نکنید
خیییلیییی بده که دیگه تعطیلی نداریم
من از الان عصبی ام
هوا چه بد گرم شده من همه لباس تابستونیها رو جمع کردم الان هیچی نداررررم واااای
چقدر غر زدم
حالا من چجوری یه چیزی بگم که ثابت کنم از تو هم بدبخت ترم؟! هان هان؟
ببين راه نداره، من الان تو يه برهه حساس كنوني اي هستم كه به مقدار زيادي احساس بدي نسبت به زندگي دارم بنابراين الان با من رقابت نكن از دو سه روز ديگه من از دور مسابقات خارج ميشم و ميدان و ميزارم براي تو، ولي قول بده سر دو سه روز تو هم ميدونو خالي كني واسه جوونا