نوشان :ببين راه نداره، من الان تو يه برهه حساس كنوني اي هستم كه به مقدار زيادي احساس بدي نسبت به زندگي دارم بنابراين الان با من رقابت نكن از دو سه روز ديگه من از دور مسابقات خارج ميشم و ميدان و ميزارم براي تو، ولي قول بده سر دو سه روز تو هم ميدونو خالي كني واسه جوونا
باشه قبول، تسلیم
من فعلا خودمو کنار میکشم و کمربند مخصوص رو میدم به تو. نوبت من شد، بده بیاد