خانه
40.2K

اشعار مورد علاقه خود را برای زیباکده ای ها به اشتراک بگذارید.

  • ۱۴:۰۵   ۱۳۹۴/۱۰/۲
    avatar
    کاربر فعال|131 |223 پست
    سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
    سرها در گریبان است.
    کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
    نگه جز پیش پا را دید نتواند
    که ره تاریک و لغزان است
    وگر دست محبت سوی کس یازی
    به اکراه آورد دست از بغل بیرون
    که سرما سخت سوزان است
    نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک
    چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
    نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم
    زچشم دوستان دور یا نزدیک
    مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین
    هوا بس ناحوانمردانه سرد است...آی...
    دمت گرم و سرت خوش باد
    سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!
    منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم
    منم من سنگ تیپا خورده رنجور
    منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور
    نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم
    بیا بگشای در بگشای دلتنگم
    حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
    تگرگی نیست مرگی نیست
    صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است
    من امشب آمدستم وام بگذارم
    حسابت را کنار جام بگذارم
    چه می گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد
    فریبت می دهد برآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
    حریفا! گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان است
    و قندیل سپهر تنگ میدان مرده یا زنده
    به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است
    حریفا! رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان است
    سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
    هوا دلگیر درها بسته سرها در گریبان دستها پنهان
    نفس ها ابر دل ها خسته و غمگین
    درختان اسکلت های بلور آجین
    زمین دلمرده سقف آسمان کوتاه
    غبار آلوده مهروماه
    .
    .
    زمستان است......
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان