خانه
2.39M

شعر و شیدایی

  • ۱۹:۲۷   ۱۳۹۴/۱۱/۱۲
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19754 |39377 پست

    آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
    تا برفتی ز برم صورت بی‌جان بودم

    نه فراموشی‌ام از ذکر تو خاموش نشاند
    که در اندیشهٔ اوصاف تو حیران بودم

    بی تو در دامن گلزار نخفتم یک شب
    که نه در بادیهٔ خار مغیلان بودم

    زنده می‌کرد مرا دم به دم امید وصال
    ورنه دور از نظرت کشتهٔ هجران بودم

    به تولای تو در آتش محنت چو خلیل
    گوییا در چمن لاله و ریحان بودم

    تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
    همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم

    سعدی از جور فراغت همه روز این می‌گفت
    عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان