خانه
51.5K

سریال شرافت seref Meselesi

  • ۰۹:۲۲   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    چهار ستاره ⋆⋆⋆⋆|3627 |4913 پست

    خلاصه قسمت 13 سریال شرافت

    سیبل میره خونه و مادرش با ذوق میگه حلقت کو بهم نشون بده،سیبل میگه چه حلقه ای مامان؟نریمان میگه بهت حلقه نداد؟خب حتما بهت پیشنهاد ازدواج داده،سیبل میگه نه یه خونه گرفته و میگه بیا باهم زندگی کنیم،نریمان میگه بعد ازدواج دیگه؟سیبل با مسخرگی میگه ازدواج چیه چقد دمده ای معلومه که قبل از ازدواج میخواد باهم زندگی کنیم،نریمان میگه وای مگه میشه؟سیبل میگه به خاطر تو با این پسره دوست شدم دیگه اسم بورا رو جلوی من نیار.

    ایگیت و پسرا تو گالریشون نشستن و پسرا حسابی واسه طلاها ذوق دارن و میگن اگه نهاد بفهمه اسد رو به سیخ میکشه و.به ایگیت میگن کی آبشون کنیم؟ایگیت چیزی نمیگه و با نگاه جدیش تو فکر میره.

    نهاد جریان دزدی رو میفهمه و میره بار اسد رو کتک میزنه و میخواد اونو بکشه که حقی خان بهش زنگ میزنه نهاد هم مجبور میشه بره و اسد هم یه نفس راحت میکشه.

    ایگیت و گل باهم میرن بیرون و گل به ایگیت میگه که نهاد امروز اسد رو.زده و اگه اسد پولا روپیدا نکنه پدرشو درمیارن،ایگیت میخنده و میگه چه اصطلاحاتی یادگرفتی،گل با نگرانی میگه دزدی که کار تو نبوده؟ایگیت میگه نه بابا من و خیلی گنده فرض کردی من کارای کوچیک انجام میدم،گل با اضطراب به ایگیت نگاه میکنه و میگه ولی من خیلی نگرانتم اونا تو رو میکشن،ایگیت میکه نگران نباش و بعد به گل یه مقدار پول میده،گل میگه ولی من پول تورو نمیخوام،ایگیت میگه باشع پس بده به گدا و میره.

    امیر سرکارش با جدیت مشغول کاره و سارپ(پدر مته)یه جلسه میزاره،دوست سارپ،کمال،امیر رو میبینه و میگه این پسر قد بلنده میخواد پرونده ما رو بگیره دست؟سارپ میگه اره،کمال میگه چطور میدی دست یه تازه کار،سارپ میگه حالا نظرت عوض میشه راجع بهش.

    یک ماه میگذره و مهلت اسد تموم شده و باید یا دزد روپیدا کنه یا پول رو تحویل بده،گل میره پیش ایگیت و بهش میکه امروز مهلت اسد تموم میشه باید ببینیم شب باهاش چیکار میکنن،ایگیت میکه منم واسه شب دعوتم،گل میگه اووو چه زود چشم نهاد رو نور کردی،ایگیت میگه باید بگی نور چشمیش شدی،درضمن دیگه بهم زنگ نزن و اینجا نیا خیلی خطرناکه باید مواظب باشیم دیگه هم بهت احتیاج ندارم،گل با ناراحتی از جاش بلند میشه و میگه یعنی منو از کار اخراج کردی؟ایگیت میگه نه حقت محفوظه و اونو میبوسه،سیبل ازپنجره میبینه و اعصابش خورد میشه.کبری مدام حالت تهوع و سرگیجه داره و حالش بده.

    دریا وسیبل میخوان باهم برن بیرون که گل از خونه ایگیت میاد بیرون،دریا با شیطنت میره پیش گل و بهش میگه پیش ایگیت بودی؟سیبل میگه بالاخره ایگیتو پیدا کردی؟گل میگه کدوم یکی از شماها عاشق ایگیت هستین؟

    سیبل با هول میخنده و میگه چه حرفایی میزنیا،دریا میگه ایگیت برای اینکه سیبل رو.عاشق خودش کنه حتی یه مورد هم نداره،گل میگه ایگیت خیلی زرنگه خیلی راحت میتونه پول دربیاره،سیبل و دریا میرن و سیبل میگه این دوتا چند لحظه پیش خیلی صمیمی بودن،دریا میکه آ آ یعنی ل ب تو ل ب؟سیبل میگه اره،دریا میگه ای وای بیا بریم به کبری بگیم گناه داره،سیبل نمیزاره و میگه خودتو خسته نکن اون الان رو ابراس.

    شب ایگیت سکه ها رو جمع میکنه ومیره بار،نهاد از دست اسد عصبیه و براش اسلحه کشیده که ایگیت میرسه و صداش میکنه،نهاد میگه اومدی پسر؟نکنه میخوای تو بکشیش بیا بگیر(اسلحه رو بهش میده)خیلی وقته منتظر این پیشنهادتم،ایگیت میگه نهاد خان پولا رو من دزدیدم،نهاد میکه چی؟افراد نهاد مثل وحشیا میپرن سر ایگیت طفلک کیف رو ازش میگیرن واونو میچسبونن به دیوار و.به روش اسلحه میکشن.نهاد میگه  توچیکارکردی میدونی جزای دزدی از من چیه؟ایگیت میکه میدونم ولی قبل از من،اسد رو مجازات کنید که کامیون بارشما رودزدید و پول صندوق روبرداشت،نهاد اسلحه شو به سمت اسد میگیره،اسد میگه دروغ میگه،ایگیت میگه مگه تو نبودی که کامیون رو دزدیدی؟اسد پست یه دروغ میگه به جون دخترم من کاری نکردم،نهاد اسلحه شو به سمت ایگیت میگیره و میگه جون بچش رو قسم خورد ومیخواد شلیک کنه،ایگیت با استرس و ترس چشماشو میبنده و روهم فشار میده(فدای بازی قشنگش)یه دفعه صدای ضبط شده اسد توسط گل پخش میشه که میگه امشب کار ایگیت و تموم میکنم کامیون رو میدزدم و فردا قیافه ایگیت دیدنیه،گل از جاش بلند میشه و میاد کنار ایگیت می ایسته و با لبخند پیروزمندانش به اسد نگاه میکنه،داستان فلش بک میخوره به شب دزدی از کامیون،اسد در حالیکه مسته برای گل تعریف میکنه که چه غلطی کرده و میگه ایگیت رو پخ میکنم،گل میگه پخ؟اسد میگه اره پخ،داستان به حال برمیگرده و گل به نهاد میگه که اسد به شما خیانت میکنه و ازشما دزدی میکنه،ایگیت درحالیکه ازاد شده یه پوزخند به اسد میزنه و به گل نگاه میکنه.نهاد با عصبانیت به افرادش دستور میده تا اسد رو ببرن خونه.نهاد به ایگیت میگه تو خیلی جوون خطرناکی هستی،ایگیت میگه فقط وقتی حقم رو میخورن خطرناک میشم،نهاد میگه خوب درسی به اسد دادی فعلا اسد رو خونه نشین میکنیم،کارایی که دس ت اسد هستن رو میسپارم دست تو،ایگیت میره و گل با لبخند بهش نگاه میکنه،نهاد هم به گل میگه باید دیگه فقط مال من باشی حق نداری ایگیت رو بیینی یا باهاش حرف بزنی.

    امره و سلیم باهم حرف میزنن و امره میگه یعنی ما الان به خاطر نامیک قاتل به حساب میایم؟سلیم میگه چی بگم،امره با نامردی میگه نکنه بعدا اگه مشکلی پیش بیاد ما رو هم مجبور کنه از دره بیفتیم پایین،سلیم هم تو فکر میره.

    امیر به رییسش میگه تو این پرونده قتل این زن یه چیزایی پیدا کردم،سارپ میگه باشه برای امروز بسه برو خونه،بعد از رفتن امیر، کمال به سارپ میگه چیکار میکنی اگه پسره بویی ببره چی؟سارپ میگه نگران نباش پرونده اولشه طبیعیه بخواد خودی نشون بده.

    کبری تست بارداری انجام میده و میفهمه حاملس خیلی پریشون میشه و یادحرفای خودش وایگیت میفته.

    اسد با عصبانیت میره خونه اسلحه رو برمیداره و میگه من اون ایگیت رو میکشم،کبری هم با ترس دنبالش میدوه و التماسش میکنه کاری نکنه.دریا و سیبل از گردش برمیگردن و ایگیت هم همزمان با ماشینش میرسه خونه،دریا به سیبل میگه اقای آرتیست رو نگاه ماشینشو دوباره اورده،سیبل میخنده میگه اره چه پزی هم میده،دریا میره به شیشه ماشین ایگیت میزنه،ایگیت برمیگرده و با دیدن اونا یه خنده ناز میکنه و میخواد از ماشین پیاده بشه که اسد روانی با اسلحه میرسه کبری هم گریه کنان به دنبالش،سیبل با وحشت میگه ایگیت،اسد اسلحه رو به سمت ایگیت میگیره و.میگه میکشمت،ایگیت خیلی خونسرد نگاهش میکنه،کبری با گریه میگه بابا این کار و نکن ما میخوایم ازدواج کنیم اون پدر بچمه من حاملم،ایگیت با تعجب به کبری نگاه میکنه و اسد هم شوکه میشه و به ایگیت میگه تو چیکار کردی و بعد قلب کثیفش میگیره و تو دستای ایگیت بیهوش میشه،کبری بالاسر پدرش گریه میکنه و سیبل زنگ میزنه به آمبولانس،ایگیت سرشو نزدیک اسد میبره و میگه عجله نکن به این سادگی نباید بمیری،کبری با امبولانس میره بیمارستان و سیبل هم ایگیت رو راضی میکنه تا برن بیمارستان به خاطر کبری،توراه سیبل از ایگیت میپرسه به نظرت راست گفت؟ایگیت میکه نمیدونم،سیبل میگه نه حتما علکی گفته تا باباش شلیک نکنه.سیبل میگه کبری انقد احمق نیست که ازتو حامله بشه،ایگیت میگه چرا انقدر سوال پیچم میکنی؟سیبل میگه واقعا من چرا باید با ادم بی مسولیتی مثل تو حرف بزنم.

    کمال میاد پیش نهاد و بهش میگه سارپ یه وکیل اورده به اسم امیر کلیچ خیلی زرنگه میترسم لو بریم،نهاد یه فامیل کلیچ شک میکنه،به کمال میگه راننده قتل و به گردن گرفته تو هم داری به خانوادش میرسی نگران نباش،کمال میگه اگه من بیفتم زندان خیلی بدمیشه،نهاد ب ه کمال میگه بهتره بری و بعد به یکی از افرادش میگه این دیگه کیه زنشو کشته طلبکارم هست،تقصیر سارپه که مارو با این ادما اشنا میکنه باید سرفرصت جفتشون رو بکشیم.

    سریال شرافت seref Meselesi

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان