خانه
330K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۶:۲۸   ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
    avatar
    برترین های سال 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|51244 |36302 پست
    نگاهی به چشمای نافذ و البته شرور الکس انداخت یادش اومد سامی همیشه میگفت چشمای آدما دروغ نمیگن هر وقت میخوای بفهمی میتونی به کسی اعتماد کنی یا نه به چشماش نگاه کن . بعد از کمی مکث به خودش گفت نه این چشما قابل اعتماد نیستن یه تکونی به خودش داد و به الکس که سعی داشت از حرکات مت بفهمه چی تو سرشه نگاهی انداخت و گفت البته شایدم راهمو کشیدمو رفتم ولی قبلش میخوام تو این دهکده ی کوچیک یه دوری بزنمو خوش بگذرونم شنیدم جای خوبی واسه گذروندن تعطیلاته . الکس نیشخندی زد و گفت : خب تعطیلات بهت خوش بگذره نفله وقتی واسه تفریح داشتی تو دهکده دور میزدی یه نگاهم به پایین تپه ی بهشت بنداز جای سرسبز و قشنگیه قراره وقتی خودتو به کشتن دادی جنازه تو اونجا دفن کنیم
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان