خانه
273K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۴:۴۸   ۱۳۹۵/۵/۱۳
    avatar
    کاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15939 پست

    رضا چرچیل قسمت سی و چهارم :

    شهرام و شاداب لب ساحل با هم قدم میزدن و میدویدن و شادی میکردن.

    بعد از اینکه کلی سر به سر هم گذاشتن، رفتن به یه کافه که صندلی هاش دور تا دور اون بود و آبمیوه های خنک سفارش دادن.

    در حالی که شهرام داشت با شوخ طبعی از شاداب دست و پا شکسته به زبان کُره ای دلبری میکرد، یک پیام روی گوشیش ظاهر شد. همینطور که پیام رو میخوند چهره ش منقلب شد و خنده روی لباش خشکید.

    پیام از طرف لاله بود : رضا زنده ست!

    پایان

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان