خانه
268K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۲۱:۱۴   ۱۳۹۵/۸/۲۱
    avatar
    یک ستاره ⋆|3490 |1935 پست

    داستان "Noise" 

    نویسندگان: سما و مرمری

    سیزن اول- قسمت دوم

    نویسنده این قسمت: مرمری

    -------------------------------------------------------------------

    ژاک توی ذهنش حرف های وبستر رو دوره کرد ، " چرا باید یه عکس از خودش به جا بگذاره "


    " دقیقا این مسئله ایه که باید در مورذش صحبت کنیم ، تو با آدمای زیادی در ارتباط بودی ، اونا تو رو به ذهنشون راه دادن تو میتونی فکر این آدم رو بخونی یا یه جور حس ویژه توش پیدا کنی "


    " اون دلش میخواسته بقیه این عکس رو پیدا کنند"


    " دقیقا ، اما چرا ؟ برای خودنمایی یعنی این کار رو کرده ؟"


    " فکر کنم این عکس انگیزه و نیروی قتل هست که باهاش همراهه و بهش قدرت میده تا این کار رو انجام بده "
    "یعنی احتمال داره مردد هم باشه ؟"


    "ممکنه ! این جور آدم ها از مشکلی رنج میبرند که همیشه ذهنشوون رو آزار میده و برای اینکه خودشون رو راحت کنند تنفرشون رو باید نشون بدن و برای اینکه خودش رو تبرئه کنه دلایل منطقی میچینه "


    " خوب من نمیفهمم، این مرد که عاشق صاحب عکس بوده آخه چرا مردا رو میکشته ؟! یعنی ممکنه این پیرمرد ها با معشوقه اون چه ارتباطی داشته باشن ؟ هیچ سابقه مشترکی پیدا نکردم جز اینکه به دو بار سوت و کور توی دو خیابان نزدیک به هم (ریور , ;کلارکی) شنبه شب ها معمولا میرفتن.."


    " یه زن هم میتونه قوی باشه "


    این حرف ژاک وقفه ای در صحبت های وبستر درست کرد و با ماگش به سمت ژاک گرفت " یعنی تو میگی ممکنه اون یه زن باشه نه نه امکان نداره حق داری ! تو سیم حلقه شده دور گردن پیرمردها رو ندیدی کم مونده بود سرشون از تنشون جدا شه فقط پارگی سطحی پوست و شاهرگشون نبوده "


    " اما ممکنه من  زن هایی رو دیدم که با یه انگیزه قوی ممکنه خیلی کارهای دور از ذهن رو انجام بدن ! گاهی وقتی با مراجعینم صحبت میکنم میگم مگه میشه یه زن به این ظریفی بتونه از روی حرص همسرش ماشینش رو خوش تعمیر کنه یا پنچر گیری کنه اما ممکن و گاها انگیزه قوی میتونه اونا رو به کارهای دور از ذهن وادار کنه این کارها که کارهای خاصی نبودن "

    معادلات ذهنی وبستر بهم خوردن و اون ماگ رو به سمت دهنش هدایت کرد و جرعه قویی از قهوه خورد دوباره رو کرد به سمت ژاک " بنظرم بعید میاد به دلیل دیگه در محل جرم آخرین قتل بی احتیاطی کرده و پاش رفته توی خون و جای کفش واضحی رو برامون بجا گذاشته اینم عکسش "

    ویرایش شده توسط مرمری در تاریخ ۲۱/۸/۱۳۹۵   ۲۱:۱۵
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان